هیئتی با سقف عشق و دیوارهای ایمان؛ روایتی زنانه از محرم در دل کرج
دیوانگان حسین عنوان هیئتی است که سال ها نه صدای طبل و زنجیر مردانه، بلکه زمزمه دل نشین و اشک های بی ریای بانوان آن را سرپا نگه داشته است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرج، محرم ماه اشک و شور و شعور است؛ ماهی که دلها به یاد مظلومیت سیدالشهدا (ع) میتپند و کوچهها رنگ ماتم میگیرند.
در این ایام، هیئتهای مذهبی در جایجای کشور فعال میشوند، مردانی که عَلَم به دوش میکشند، نخل میگردانند، طبل میزنند و ذکر مصیبت سر میدهند.
محرم که میشود، جایجای این مرزوبوم رنگ حماسه به خود میگیرد و عطر دلدادگی به مشام میرسد، اما در میان این هیاهو و در دل یکی از محلههای شهر کرج، خانهای قدیمی توجه ما را به خود جلب میکند؛ خانهای که در و دیوار آن با پرچمهای سیاه و سرخ مزین شده و عبارات یا حسین شهید، یا ابوالفضل العباس، یا قاسم بن الحسن و ...
بر در و دیوار آن خودنمایی میکند.
درب ورودی هیئت پرچمی با عنوان «هیئت خانگی دیوانگان حسین (ع)» نصب شده و داخل منزل، بانوان در حال خدمت هستند.
هیئتی که نه صدای طبل و زنجیر مردانه، بلکه زمزمه دلنشین و اشکهای بیریای بانوان آن را سرپا نگه داشته است.
اینجا همه چیز با دستهای زنانه شکل میگیرد، از آمادهسازی مجلس و پخت نذری گرفته تا نوحهخوانی، سخنرانی و مدیریت اجرایی.
سقف این خانه نه از تیر و آجر که از عشق و اشک بنا شده است، خانهای که در ظاهر، نامش هیئت، اما در باطن، پناه خستگیها و دلتنگیهاست.
اینجا همه دلداده و دیوانه حسین و دلهایی هستند که برای حسین میتپد و اشکهایی که برای کربلا جاری میشود.
در این هیئت که از سال 1372 فعالیت خود را آغاز کرده است، کودکان با ذکر «یاحسین» بزرگ میشوند، نوجوانان درس غیرت میآموزند و مادران در دل روضهها فرزندانشان را عاشورایی تربیت میکنند.
ستونهای این خانه بانوانی هستند که با آمدن ماه عزای حسین، دلشان برای او میتپد، قلبشان با شنیدن واژه عطش آتش میگیرد و اشک را بر گونههایشان جاری میکند.
خاله منیژه، مادر دیوانگان حسین (ع) است
در میان این بانوان خانم مسنی بهعنوان گرداننده هیئت میانداری میکند که همه او را خاله منیژه صدا میزنند.
او بهخوبی دلها را بهسوی خود میکشد و با خدمتی خالصانه، همه را به حضور در این هیئت دعوت میکند.
خاله منیژه از اول تا دوازدهم محرم در این مکان حضور مییابد و با رویی گشاده پذیرای عزاداران و خادمان است.
خاله فقط بانی هیئت نیست، خاله یک حال است، یک حس است، خاله، مادر همه دیوانگان حسین (ع) است.
مادری که همه وقتی به هر دلیلی از روزگار ناامید میشوند به او مراجعه و با وی درد دل میکنند و از او میخواهند در این هیئت برای آنها دخیل ببندد.
مراجعان از دعاهای وی قوت میگیرند و در اشکهای او امید پیدا میکنند.
دستان خاله بوی حنا نمیدهد، بوی نذری میدهد، بوی آرد و اشک، بوی پیازداغ و دعای شب.
هیچکس نمیداند خاله کی خسته میشود؛ چون هیچوقت نشده که خاله بیان کند که از نوکری این خاندان خسته شده است.
انگار محرم که میشود، او زندهتر از همیشه است، مثل پروانهای که دور چراغهای کربلا پر میزند تا تمام شود.
امام حسین (ع) خورشیدی بیپایان و بدون خاموشی
منیژه صنمی، بانی هیئت دیوانگان حسین (ع) در گفتوگو با خبرنگار تسنیم از کرج کلامش را اینگونه آغاز میکند: به نام خدایی که با تمام زیباییها و بزرگیها محرم را برای ما خلق کرد.
امام حسین (ع) نقطه بیپایانی است که در دل تمام انسانها جا دارد و ما نیز بهعنوان عاشقان او و خاندانش وظیفه داریم این موضوع را به تمام دنیا اعلام کنیم.
وی امام حسین (ع) را خورشیدی بیپایان و بدون خاموشی توصیف کرده و در خصوص فلسفه راهاندازی این هیئت بیان میکند: سال 1373 بود، شبی حضرت فاطمه زهرا (س) را در خواب دیدم که به من فرمودند: نمیخواهی برای پسرم عزاداری کنی؟
از خواب که بیدار شدم لرزهای بر تنم افتاد و آشفته بودم و نمیدانستم باید چه کنم.
بانی هیئت دیوانگان حسین (ع) میافزاید: به درب منازل همسایههای محل رفتم و آنها را برای روضه حسین دعوت کردم.
اوایل تعداد کمی در مجلس روضه حضور پیدا کردند، اما همان تعداد کم هم همکاری داشتند، یکی قند، دیگری چای، یکی کتری و دیگری قوری آورد تا این مراسم برگزار شود.
کمکم هیئت جان گرفت و افراد بیشتری در آن حضور پیدا کردند.
صنمی اذعان میکند: گرفتاران زیادی با ناامیدی به این مجلس آمدند و وقتی لطف و موهبت اهلبیت (ع) را دیدند و حاجتروا شدند، سیل نذورات بر این هیئت روانه شد و امروز با گذشت 31 سال از راهاندازی و برپایی مجلس عزای حسین (ع) ارزاق هیئت از طرق مختلف تأمین میشود و بانوان در این محفل خدمترسانی میکنند.
هر کس هر کاری از دستش بر بیاید کوتاهی نمیکند؛ از جفت کردن کفشهای مهمانان تا پخت نذری.
وی بیان میکند: من معتقدم امام حسین (ع) خودش گرهها را باز و مردم را روانه این خانه میکند، ما بهانهایم، خداوند به ما این روزی را میدهد که در این دستگاه خدمت کنیم تا چرخ این هیئت بهخوبی و زیبایی، با عزت و افتخار بچرخد.
من خودم را خاک پای مهمانان میدانم و از خدمت در این مسیر خسته نمیشوم، من دیوانه و عاشق حسینم و نمیتوانم از او دست بکشم.
بانی هیئت دیوانگان حسین (ع) میگوید: برخی تصور میکنند خانمها توان برپایی چنین برنامههای سنگینی را ندارند اما این خانمها با قدرت ایستاده و ثابت کردهاند عشق حسین توان آنها را مضاعف کرده است.
اینجا یک نفر جارو میکشد، یکی سیبزمینی سرخکرده و دیگری انبارداری میکند و خانم دیگر ظرفها را میشوید، البته همه بانوان در همه کارها به هم کمک میکنند و هیچکس دستتنها نیست.
نوکری امام حسین (ع) خستگی ندارد
فاطمه نساجی، دختر خاله منیژه و مسئول هیئت دیوانگان حسین (ع) نیز در گفتوگو با خبرنگار تسنیم از کرج بیان میکند: از زمانی که پنج سال داشتم در مجلس روضه اباعبدالله الحسین (ع) حضور داشتم اما چون کوچک بودم، در پذیرایی کمک و حتی در برخی مواقع کفشها را جفت میکردم اما امروز مسئولیت آشپزخانه هیئت را بر عهده دارم و خریدهای بیرون را مدیریت میکنم.
نفیسه نساجی، دیگر دختر خاله منیژه و یکی از خادمان این هیئت نیز از حس و حالش میگوید و اظهار میکند: این حس و حال اصلاً قابل توصیف نیست، نوکری امام حسین (ع) حال عجیبی دارد و خستگی ندارد.
ما از کودکی خادم این خاندان بودهایم و امروز افتخار میزبانی از عزاداران حسین بن علی (ع) را داریم.
از خداوند میخواهم به ما توفیق بدهد تا در همین مسیر انجام وظیفه کنیم.
دیوانگان حسین (ع) از چند روز قبل از محرم که همه شهر سیاهپوش میشود، در این مکان حضور مییابند و آماده پذیرایی میشوند.
درب این خانه 12 روز به روی عزاداران باز و در بقیه ایام پذیرای نذورات مردم برای محرم سال بعد است.
در این مدت، خاله منیژه و دیگر بانوان، با اشک نذری میپزند و با عشق، آن را توزیع میکنند.
این هیئت زنانه، تنها یک مراسم نیست؛ یک فرهنگ، یک مدرسه و یک رسانه اثرگذار است.
بانوان این هیئت بدون تریبون رسمی، بیسروصدا اما پرتوان، نقشآفرینان عرصه فرهنگ عاشورا هستند؛ با همان غیرتی که زینب (س) در خرابههای شام از خود نشان داد.
ما نیز در این ایام در کنار هزاران هیئت پررونق، دلمان قرص است به چراغهایی که توسط زنان روشن شدهاند و با اشک، دعا و سینهزنیهای بیریا، دلها را به کربلا میبرند.
اینجا صفا و صمیمیت موج میزند
اینجا لبها همه ذکر یا حسین دارد، صدای صلوات با بوی برنج مخلوط میشود و فضا را معنوی میکند.
درب دیگهای غذا با ذکر صلوات و بیان حاجات باز و غذا توزیع میشود.
صفا و صمیمیت در این هیئت موج میزند.
آری اینجا همهچیز فرق میکند، حتی صدای پای زنانی که بیصدا میدوند تا چیزی از قلم نیفتد و حتی سکوت شبهایش پس از تلاش روزانه.
اینجا، کربلا زنانه روایت میشود.
اینجا هر کس که پا گذاشته، دل بسته و هر که دل بسته، دلبرده.
اینجا اشکها رودخانهاند و مقصدشان یک نام است؛ حسین.
هیئت دیوانگان حسین، فقط یک مجلس روضه نیست، یک مدرسه است، یک پناهگاه، یک خانه قدیمی، با دیوارهایی از ایمان و پنجرههایی از امید که رو به کربلا باز میشوند و اگر روزی بپرسند راز ماندگاری 33 ساله این خانه چیست؟
باید گفت: دلی بود که برای حسین میتپید ...
دلی به نام خاله.
انتهای پیام/