هستهای در صنعت-۷| بازتعریف ژئوفیزیک با فناوری هستهای/ تصویربرداری از عمق زمین برای اکتشاف معدن
جایگزینی حفاری های پرهزینه و مخرب با فناوری های پرتویی در نقشه برداری ساختار زمین، نویدبخش عصر تازه ای از اکتشاف، با دقتی بی نظیر و کمترین آسیب به محیط زیست است.

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ اگر روزگاری، زمینشناسی صرفاً با چکش و قلم سنگتراشی شناخته میشد، امروز تصویری دیگر از آن در حال شکلگیری است؛ تصویری که در آن، دانش ژرفکاوانهی فیزیک هستهای با نیازهای اقتصاد منابع طبیعی در هم تنیده شده و مفهومی نوین از اکتشاف را بنیان نهاده است.
تصویربرداری عمقی ساختار زمین، که بر پایه روشهای پرتویی و فناورانه استوار است، یکی از پیشرفتهترین ابزارهای ژئوفیزیک مدرن در شناخت لایههای زیرزمینی و شناسایی ذخایر معدنی باارزش بهشمار میآید.
این فناوری، برخلاف روشهای سنتی اکتشاف که مبتنی بر حفاریهای وسیع، پرهزینه و بعضاً مخرب هستند، امکان نقشهبرداری سهبعدی از ساختارهای زیرزمینی را بدون ایجاد گودال و تخریب گسترده محیطزیست فراهم میسازد.
در جهانی که هم منابع طبیعی محدودتر از گذشتهاند و هم استانداردهای زیستمحیطی سختگیرانهتر، استفاده از رویکردهای غیرمخرب و هوشمند ضرورتی غیرقابل انکار است.
فناوریهای تصویربرداری پرتویی ــ از گامااسکنها گرفته تا موآننگاری ــ دقت بیشتری در آشکارسازی ویژگیهای زمینشناسی دارند، و میتوانند عناصر ردیاب ایزوتوپی را نیز در بافتهای معدنی شناسایی کنند.
این ترکیب از دقت بالا، عمق نفوذ، و تحلیل لحظهای دادهها، آنها را به ابزاری بیبدیل در اختیار زمینشناسان، مهندسان معدن، و سیاستگذاران حوزه منابع طبیعی تبدیل کرده است.
از سوی دیگر، رقابت جهانی بر سر دسترسی به عناصر کمیاب خاکی، لیتیوم، کبالت، و سایر فلزات راهبردی که برای صنایع نوظهور چون انرژیهای تجدیدپذیر، باتریهای الکتریکی و ریزپردازندهها حیاتیاند، نقشهی منابع معدنی جهان را به میدان نبرد اقتصادی بدل کرده است.
در این شرایط، کشورهایی که ابزارهای دقیقتر و سریعتری برای اکتشاف دارند، قادر خواهند بود با کمترین هزینه و بیشترین بازده، موقعیت ژئوپلیتیکی خود را تحکیم کنند.
در این گزارش تحلیلی، ضمن معرفی جامع فناوریهای تصویربرداری عمقی با تکیه بر پرتوهای هستهای، تلاش خواهیم کرد ساختار، مزایا، چالشها و کاربردهای این فناوری را در قالبی منسجم بررسی کنیم.
معرفی و اصول کلی فناوری
تصویربرداری عمقی مبتنی بر فناوریهای هستهای، تلفیقی از تکنیکهای پرتویی با ژئوفیزیک مدرن است.
اصول این فناوری بر پایه رفتار پرتوهای نافذ ــ اعم از گاما، نوترون، یا موآن ــ در عبور از لایههای زمین بنا شده است.
هرکدام از این ذرات یا پرتوها دارای ویژگی خاصی در تعامل با ماده هستند که در تحلیل ساختار زیرزمینی به کار گرفته میشود.
پرتوهای گاما، بهواسطه توان بالای نفوذ و حساسیت به چگالی مواد، برای تصویربرداری از تراکم نسبی لایههای زمین بهکار میروند.
نوترونها، به دلیل حساسیتشان به هیدروژن و عناصر سبک، در شناسایی رطوبت یا ترکیبات هیدروکربنی کاربرد دارند.
موآنها، ذرات بنیادی با منشأ کیهانی، بهصورت طبیعی و پیوسته زمین را بمباران میکنند و قابلیت عبور از صخرهها تا عمق چند کیلومتری را دارند.
در این فناوری، یک منبع پرتوزا (طبیعی یا مصنوعی) یا تابش پسزمینه کیهانی بهعنوان عامل تحریک بهکار گرفته میشود.
حسگرهای خاصی که در سطوح مختلف زمین یا در حفرههای طبیعی نصب میشوند، سیگنالهای عبوری را ثبت و تحلیل میکنند.
آنگاه با مدلسازی ریاضی و استفاده از الگوریتمهای بازسازی تصویر، نقشهای از ساختار زیرسطحی تهیه میشود.
فناوری تصویربرداری هستهای، برخلاف تصویربرداری صوتی یا مغناطیسی، اطلاعاتی درباره ترکیب شیمیایی و تراکم الکترونی مواد نیز ارائه میدهد.
به همین سبب، در شناسایی دقیق رگههای معدنی، منابع فلزی، و ساختارهای ژئولوژیک پیچیده، برتری محسوسی دارد.
اجزای اصلی سیستم
یک سامانه تصویربرداری عمقی پرتویی معمولاً از پنج جزء اصلی تشکیل شده است:
منبع پرتوزا یا ذرات نافذ: بسته به نوع فناوری، ممکن است از ایزوتوپهایی مانند کبالت-60، سزیم-137، یا از ذرات طبیعی موآن استفاده شود.
حسگرهای آشکارساز: این آشکارسازها میتوانند از نوع گایگر-مولر، آشکارسازهای نیمههادی، یا اتاقکهای ابر باشند.
این تجهیزات اطلاعات مربوط به شدت، انرژی و زاویه ورود پرتوها را ثبت میکنند.
سامانه موقعیتیاب و کالیبراسیون: برای ثبت دقیق موقعیت مکانی حسگرها و منابع، از GPS یا سامانههای ژیروسکوپی بهره گرفته میشود.
سامانه پردازش داده: اطلاعات خام جمعآوریشده توسط نرمافزارهای خاصی تحلیل میشوند که الگوریتمهای بازسازی تصویر سهبعدی و فیلترهای نویز را اجرا میکنند.
مدلساز زمینشناسی: خروجی نهایی باید با دادههای زمینشناسی سطحی، تکتونیک منطقه و اطلاعات مغناطیسی و گرانشی ترکیب شود تا تصویری جامع از ساختار زیرزمینی فراهم آید.
این سیستمها در قالب ایستگاههای ثابت، تجهیزات قابلحمل، یا گاهی نصبشده روی پهپادها و سامانههای بدون سرنشین عمل میکنند.
ادغام فناوریهای سنجش از دور با این سامانهها، توان آنها را برای عملیات در مقیاسهای وسیع افزایش داده است.
فرآیند کلی انجام
فرآیند تصویربرداری عمقی با استفاده از فناوریهای پرتویی، با مطالعه اولیه زمینشناسی منطقه هدف آغاز میشود.
این مرحله شامل بررسی ساختارهای سطحی، لایهبندی زمین، و سوابق مغناطیسی یا گرانشی منطقه است.
سپس محلهایی برای نصب آشکارسازها و مسیر عبور پرتوها تعیین میگردد.
در فناوریهایی که از منابع پرتوزای مصنوعی استفاده میشود، یک ایزوتوپ پرتوزا در نقطهای مشخص کار گذاشته میشود و آشکارسازها در فواصل مختلف نصب میشوند تا پرتوهایی که از دل زمین عبور میکنند، ثبت شوند.
در فناوری موآننگاری، نیازی به منبع نیست؛ بلکه موآنهایی که بهصورت طبیعی از اتمسفر به زمین میرسند، توسط آشکارسازهایی که در تونلها یا حفرهها قرار دارند، ثبت و تحلیل میشوند.
اطلاعات بهدستآمده شامل شدت، زاویه و نوع ذرات عبوری است.
سپس این دادهها با استفاده از مدلسازی ریاضی و الگوریتمهای بازسازی تصویر به نقشهای سهبعدی از ساختارهای زیرزمینی تبدیل میشوند.
در این نقشهها، مناطقی با تراکم یا ترکیب شیمیایی متفاوت ــ که ممکن است حاوی مواد معدنی باشند ــ بهصورت نواحی روشنتر یا تیرهتر ظاهر میشوند.
در نهایت، این نقشهها با دادههای سطحی، تحلیلهای مغناطیسی، و مدلهای تکتونیکی ادغام شده و در اختیار زمینشناسان و مهندسان معدن قرار میگیرند تا تصمیمگیری درباره محل حفاری یا سرمایهگذاری انجام شود.
انواع کاربردها
فناوری تصویربرداری عمقی با پرتوهای هستهای، دامنهای گسترده از کاربردها در صنعت معدن، زمینشناسی، مهندسی عمران، و حتی امنیت ملی دارد.
در حوزه اکتشاف معدنی، این فناوری برای شناسایی رگههای فلزی، مواد رادیواکتیو، رسوبات باارزش، و ساختارهای پنهان ژئولوژیکی استفاده میشود.
در صنعت نفت و گاز، شناسایی نواحی غنی از هیدروکربنها، تشخیص گسلهای فعال و تحلیل تراکم مخازن، از کاربردهای مهم این روش است.
همچنین در مهندسی عمران، تصویربرداری زیرساختهای زیرزمینی مانند تونلها، لولهکشیها و لایههای فرسوده خاک با استفاده از این فناوری صورت میگیرد.
در برخی کشورها، فناوری موآننگاری برای بررسی ساختار داخلی آتشفشانها، ردیابی حرکت تودههای زمینی، و حتی آشکارسازی تونلهای زیرزمینی غیرقانونی بهکار گرفته شده است.
در حوزه امنیت ملی نیز، از این فناوری برای بررسی مخفیگاههای زیرزمینی، تأسیسات پنهان یا مکانهای دفن زبالههای رادیواکتیو استفاده میشود.
در همه این کاربردها، مزیت اصلی فناوری پرتویی، دقت بالا، نفوذپذیری زیاد، و توانایی تصویرسازی غیرمخرب است.
این ویژگیها آن را به ابزاری ضروری برای صنایع آیندهنگر تبدیل کرده است.
مزایای این روش نسبت به روشهای سنتی
تصویربرداری عمقی با فناوریهای پرتویی نسبت به روشهای سنتی زمینشناسی و اکتشاف، مزیتهایی بنیادین دارد.
نخستین و شاید مهمترین آن، ماهیت غیرمخرب این فناوری است.
در حالی که حفاری، انفجارهای ژئوفیزیکی، یا آزمایشهای لرزهای سنتی معمولاً موجب تخریب محیطزیست، ناپایداری خاک، یا آلودگیهای سطحی میشوند، فناوری پرتویی بدون ایجاد کمترین اختلال فیزیکی در ساختار زمین، اطلاعات عمیق و دقیق فراهم میکند.
مزیت دوم، دقت تصویربرداری بالا در لایههای عمیق است.
روشهای سنتی معمولاً در عمقهای بیش از چند صد متر، کارایی خود را از دست میدهند یا هزینههای بسیار سنگینی پیدا میکنند.
در مقابل، فناوریهای نوین مانند موآننگاری یا تصویربرداری گاما میتوانند تا چند کیلومتر در عمق زمین نفوذ کرده و اطلاعات کمی و کیفی از ساختارهای زیرزمینی ارائه دهند.
سومین مزیت، توان تفکیک بالا در شناسایی تراکم مواد و ترکیبهای شیمیایی است.
فناوریهای پرتویی ساختار فیزیکی، و چگالی و ترکیب الکترونی مواد را نیز تحلیل میکنند و به همین دلیل در تمایزگذاری بین انواع کانیها یا منابع معدنی برتری محسوسی دارند.
چهارمین مزیت، سرعت و بهرهوری در جمعآوری دادهها است.
در حالی که حفاری سنتی مستلزم هفتهها کار میدانی و پردازش پسینی است، فناوریهای پرتویی در مدت کوتاهی قادر به جمعآوری دادههای وسیع و دقیق هستند.
این مزیت بهویژه در پروژههایی با محدودیت زمانی یا بودجهای، نقشی حیاتی ایفا میکند.
در نهایت، این فناوریها با امکان ادغامپذیری با سیستمهای هوشمند و یادگیری ماشین، بسترهای مناسبی برای توسعه آیندهپژوهانه دارند.
به عبارت دیگر، دادههای بهدستآمده از تصویربرداری میتوانند به الگوریتمهای تحلیل داده متصل شوند و تصمیمگیریهای آتی در اکتشاف و بهرهبرداری را بهینه کنند.
چالشها و محدودیتها
با وجود مزایای فراوان، تصویربرداری پرتویی از ساختار زمین با چالشهایی نیز همراه است.
نخستین چالش، مسائل ایمنی پرتوزایی است.
استفاده از منابع پرتوزا در فضای باز یا نزدیک سکونتگاههای انسانی نیازمند استانداردهای سختگیرانه، نظارت مستمر و رعایت پروتکلهای حفاظت پرتویی است.
هرگونه نشت یا خطای عملکردی میتواند پیامدهای جبرانناپذیر داشته باشد.
دوم، هزینه اولیه بالای تجهیزات و فناوریهاست.
آشکارسازهای موآن، منابع ایزوتوپی، سامانههای تحلیل پیشرفته و نرمافزارهای بازسازی تصویر، نیازمند سرمایهگذاری اولیه سنگینی هستند.
گرچه در بلندمدت این هزینهها از طریق کاهش نیاز به حفاری و افزایش دقت جبران میشود، اما در مرحله ورود فناوری، مانعی جدی برای کشورها یا شرکتهای کوچکتر محسوب میشود.
سومین چالش، پیچیدگی تحلیل دادهها است.
برخلاف روشهای سنتی که غالباً دادههای عددی ساده تولید میکنند، فناوریهای پرتویی نیازمند تفسیر دقیق، تحلیل الگوریتمی، و ادغام با دادههای دیگر هستند؛ امری که مستلزم وجود نیروی انسانی متخصص در زمینه فیزیک هستهای، ژئوفیزیک پیشرفته و علوم رایانه است.
چهارمین محدودیت، عدم دسترسی در برخی مناطق به دلیل موانع فیزیکی، شرایط جغرافیایی سخت، یا عدم امکان نصب آشکارسازها در مکانهای خاص است.
برای نمونه، در مناطق پرتراکم شهری یا جنگلی، راهاندازی سامانههای موآننگاری دشوار خواهد بود.
پنجمین چالش، ضعف در توسعه استانداردهای بومی و آموزشی است.
بسیاری از کشورها هنوز چارچوبهای استاندارد و دستورالعملهای فنی لازم برای استفاده گسترده از این فناوری را تدوین نکردهاند.
استانداردها و دستورالعملهای بینالمللی
برای بهرهبرداری ایمن و مؤثر از فناوریهای پرتویی در زمینشناسی، مجموعهای از استانداردهای جهانی تدوین شدهاند.
سازمان بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) در رأس این تدوینگران قرار دارد و مقرراتی سختگیرانه برای حفاظت پرتویی، حملونقل ایزوتوپها، نگهداری منابع پرتوزا و مدیریت پسماندهای ناشی از تصویربرداری تصویب کرده است.
استانداردهای ایمنی پرتویی شامل محدودیتهای دز جذبی مجاز برای اپراتورها، فاصلههای ایمن برای نصب منابع، زمانبندی تصویربرداری و پوشش حفاظتی تجهیزات هستند.
در کنار آن، دستورالعملهای فنی مانند IAEA-TRS-474 یا ISO-21482، روشهای عملیاتی برای تصویربرداری گاما، موآن، یا نوترونی را گامبهگام تشریح میکنند.
از سوی دیگر، در کشورهای پیشرفته، نهادهای تخصصی مانند ASTM (در ایالات متحده)، BSI (بریتانیا) یا DIN (آلمان) استانداردهای خاصی برای استفاده صنعتی و معدنی از این فناوریها تعریف کردهاند.
این استانداردها شامل دقت تصویربرداری، آزمون کالیبراسیون حسگرها، معیارهای اطمینان از کیفیت تصویر، و الزامات کالیبراسیون متقابل با دادههای زمینشناسی سطحی هستند.
افزون بر این، برای تحلیل و نگهداری دادهها نیز چارچوبهای استانداردی در سطح بینالمللی پذیرفته شدهاند.
استفاده از فرمتهای شناختهشده برای تبادل داده، رمزنگاری انتقال اطلاعات از آشکارساز به پایگاه داده، و سیستمهای نسخهپشتیبان از جمله این ملاحظات است.
برای کشورهایی که قصد توسعه یا بومیسازی این فناوری را دارند، IAEA و یونسکو دورههای آموزشی، برنامههای انتقال فناوری، و دستورالعملهایی برای تدوین مقررات داخلی ارائه میکنند.
پیشرفتهای نوین این روش
در سالهای اخیر، ترکیب فناوری تصویربرداری پرتویی با هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، افقهای نوینی در تحلیل دادههای زمینشناسی گشوده است.
الگوریتمهایی توسعه یافتهاند که دادههای پیچیده و چندبعدی حاصل از تصویربرداری را در زمان واقعی تحلیل میکنند و با مدلهای زمینشناسی تطبیق میدهند.
یکی از نوآوریهای مهم، طراحی آشکارسازهای فشرده و قابلحمل با توان تفکیک بالا بوده است.
این آشکارسازها نهتنها در محیطهای سختدسترسی عملکرد مطلوب دارند، بلکه امکان نصب روی پهپاد یا سامانههای خودران را نیز یافتهاند.
همین تحول، تصویربرداری در مقیاس منطقهای را آسانتر ساخته است.
از دیگر پیشرفتها، توسعه مدلهای بازسازی سهبعدی با وضوح زیرمیلیمتری است.
به کمک محاسبات سنگین مبتنی بر GPU، اکنون میتوان تصاویری با جزئیات بالا از ساختار درونی زمین ایجاد کرد که تا چند سال پیش امکانپذیر نبود.
در حوزه منابع انرژی، فناوری تصویربرداری پرتویی با ردیابی دقیق گسلها و مخازن زیرزمینی در میادین نفت و گاز شیل، جایگاه ویژهای یافته است.
در صنایع معدنی نیز، با شناسایی عناصر نادر خاکی و فلزات کمیاب، به ابزاری راهبردی در خدمت اقتصادهای مدرن بدل شده است.
در مجموع، این پیشرفتها تصویربرداری پرتویی را از یک ابزار علمی صرف، به سامانهای هوشمند، پرتابل و چندمنظوره تبدیل کردهاند که آینده اکتشاف ژرف را رقم خواهد زد.
آیندهشناسی و توصیهها
تصویربرداری پرتویی از ساختار زمین، بهویژه با استفاده از ذرات موآن، نوترون و پرتوهای گاما، در دهههای آینده به یکی از پایههای بنیادین در سیاستگذاریهای اکتشاف، توسعه منابع طبیعی و مهندسی زیرساخت بدل خواهد شد.
روند جهانی بهرهبرداری هوشمند از منابع زمین، بهویژه در شرایط بحران اقلیمی و کاهش دسترسی به منابع سطحی، مستلزم روشهایی است که بتواند دادههایی دقیق، عمقی و غیرمخرب تولید کند.
فناوریهای پرتویی دقیقاً در این جهت قرار میگیرند.
در افق آینده، میتوان انتظار داشت که استفاده از سامانههای تصویربرداری پرتویی با الگوریتمهای هوشمند در مقیاس ملی یکپارچه شود.
دادههای بهدستآمده از این سامانهها میتوانند در نقشههای دیجیتال چندلایه، مدلسازیهای اقتصادی-زیستمحیطی، و تصمیمسازیهای راهبردی مورد استفاده قرار گیرند.
از سوی دیگر، توسعه این فناوری در کشورهایی چون ایران که از تنوع ژئولوژیکی گسترده برخوردارند، نه تنها ابزار اکتشاف که زیرساختی برای دیپلماسی انرژی و امنیت راهبردی خواهد بود.
به همین جهت، توصیه میشود:
ایجاد و تجهیز مراکز پژوهشی ملی با مأموریت توسعه این فناوری؛ سرمایهگذاری در تربیت نیروی انسانی با دانش تلفیقی فیزیک هستهای، ژئوفیزیک و مهندسی داده؛ تدوین سند جامع فناوری تصویربرداری عمقی با مشارکت نهادهای حاکمیتی، علمی و صنعتی؛ مشارکت فعال در کنسرسیومهای بینالمللی مرتبط با IAEA و سازمانهای استانداردسازی؛ توسعه سامانههای بومی آشکارسازی موآن و نوترون با قابلیت صادرات منطقهای.
سرانجام، آینده این فناوری نه صرفاً در تسلط فنی، بلکه در نحوه حکمرانی داده، استفاده از آن در زنجیره ارزش صنایع معدنی، و پیوند هوشمند با سیاستهای توسعه پایدار رقم خواهد خورد.
نمونههای کاربردی
در سالهای اخیر، تصویربرداری پرتویی در پروژههای شاخصی در نقاط مختلف جهان به کار گرفته شده است.
برای مثال، در پروژه شناسایی ساختار داخلی آتشفشان «ساکوراجیما» در ژاپن، از فناوری موآننگاری برای پیشبینی فعالیتهای احتمالی استفاده شد.
این تصویرسازی دقیق امکان تحلیل تغییرات حجمی ماگما را بدون حفاری یا آسیب به محیط اطراف فراهم کرد.
شرکتهای معدنی در شیلی و پرو، از تصویربرداری گامایی برای شناسایی ذخایر مس و لیتیوم در اعماق بیش از 800 متر استفاده کردهاند.
این فناوری به شناسایی دقیق محل رگهها و جلوگیری از حفاریهای بینتیجه کمک کرده است.
در اروپا، در پروژهای مشترک میان آلمان و فرانسه، از سیستمهای تصویربرداری نوترونی برای تحلیل سفرههای آب زیرزمینی و ارزیابی میزان نفوذپذیری لایههای گسلی بهرهبرداری شد.
این اطلاعات در طراحی نیروگاههای زمینگرمایی نقش تعیینکنندهای ایفا کردند.
در ایران نیز، استفاده آزمایشی از فناوری موآن در پروژه شناسایی گسلهای پنهان در البرز مرکزی آغاز شده است.
این پروژه که با همکاری مرکز تحقیقات زمینشناسی کشور و یکی از دانشگاههای صنعتی اجرا میشود، میتواند الگویی برای بهرهبرداری گستردهتر در حوزه اکتشاف منابع معدنی فلزی در زاگرس باشد.
همچنین در حوزه امنیت ملی، برخی کشورها از فناوری تصویربرداری پرتویی برای شناسایی ساختارهای زیرزمینی غیرمجاز، پناهگاههای زیرزمینی یا محلهای دفن پسماندهای خطرناک بهره میبرند.
این کاربردها، اهمیت فرابخشی این فناوری را آشکار میسازد.
جمعبندی
تصویربرداری عمقی از ساختار زمین با استفاده از فناوریهای پرتویی، امروز دیگر تنها یک ابزار علمی نیست، بلکه ابزاری راهبردی برای توسعه اقتصادی، مدیریت منابع، امنیت ملی و حکمرانی اقلیمی محسوب میشود.
این فناوری، بهواسطه غیرمخرب بودن، دقت بالا، قابلیت نفوذ در اعماق زیاد و توانایی تحلیل ترکیب شیمیایی، جایگزینی مؤثر برای روشهای سنتی و مخرب در زمینشناسی و معدنکاوی است.
از اصول فنی آن ــ یعنی استفاده از پرتوهای موآن، نوترون و گاما ــ تا اجزای سامانه، فرآیند اجرا، انواع کاربردها، مزایا و چالشها، نشان دادیم که این فناوری چگونه توانسته است ساختار فهم ما از زمین را بازتعریف کند.
همچنین، با بررسی استانداردهای جهانی و پیشرفتهای اخیر در حوزه حسگرها، پردازش داده و ادغام با هوش مصنوعی، مشخص شد که تصویربرداری پرتویی اکنون در آستانه ورود به مرحلهای صنعتی و تجاری قرار گرفته است.
نمونههای جهانی نشان میدهند که کشورهایی که بهموقع در این فناوری سرمایهگذاری کردهاند، اکنون در شناسایی منابع معدنی، کنترل بحرانهای طبیعی، و تحلیل ساختارهای زیرزمینی دست بالا را دارند.
ایران نیز با در اختیار داشتن زیرساخت علمی، منابع انسانی متخصص، و تنوع زمینشناسی بالا، میتواند یکی از بازیگران اصلی این عرصه باشد.
جمعبندی نهایی آن است که تصویربرداری پرتویی نهفقط یک ابزار فنی، بلکه یک گزینه راهبردی در برنامهریزی توسعه کشور است.
برای تحقق این هدف، نیازمند اجماع نخبگانی، سرمایهگذاری مستمر، تدوین مقررات جامع، و تقویت تعاملات بینالمللی هستیم.
آینده در زیر پای ماست؛ تنها باید آن را ببینیم، و این دیدن، نیازمند پرتویی از درایت و فناوری است.
انتهای پیام/