روایت پیروزی ایران بر اسرائیل در کلام دیگران (1)
کارشناسان و تحلیلگران بین المللی به جنبه های مختلفی از جنگ 12 روزه تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران و تلاش صهیونیست ها برای ارایه روایت پیروزی اشاره کرده اند.

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، جنگ اخیر بین رژیم صهیونیستی و ایران که از 13 ژوئن 2025 (23 خرداد 1404) آغاز شد و بعد از 12 روز با توقف درگیریها پایان یافت یکی از مهمترین درگیریهای منطقهای در سالهای اخیر بود.
رژیم اسرائیل اهداف خود از این جنگ را پایان دادن به برنامه هستهای ایران و تغییر نظام حاکم در این کشور تعیین کرده بود با این حال، هیچکدام از این دو هدف محقق نشدهاند.
با وجود این، رژیم صهیونی بعد از اتمام درگیریها تلاش کرده خودش را پیروز جنگ جلوه دهد.
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران بینالمللی اما به این مسئله که روایت اسرائیل تا چه اندازه مخدوش است اشاره کردهاند.
«اوری گلدبرگ»، استاد دانشگاه و تحلیلگر اسرائیلی در تحلیلی در الجزیره نوشته اسرائیل با حمایت ایالات متحده، تأسیسات کلیدی مانند نطنز، فوردو و اصفهان را هدف قرار داد.
تصاویر ماهوارهای نشان داد که خسارتهایی به این تأسیسات وارد شده، اما کارشناسان معتقدند برنامه هستهای ایران به طور کامل نابود نشده است.
محورهای جعل واقعیت رژیم صهیونیستی پس از جنگ 12 روزه علیه ایران
به عنوان مثال، گزارشها نشان میدهد که ایران ممکن است مواد غنیسازی شده را قبل از حملات از فردو منتقل کرده باشد، که ضربه بزرگی به هدف اسرائیل در خصوص ادعای آنها برای نابود کردن برنامه هستهای ایران بود.
وی همچنین مینویسد: «اسرائیل سعی کرد با ترور رهبران ارشد نظامی، از جمله فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بمباران نمادهای حاکمیت مانند زندان اوین، بیثباتی داخلی ایجاد کند.
این استراتژی بر این باور استوار بود که ترور رهبران ارشد میتواند دشمن را تضعیف کند، اما تاریخ نشان داده است که این روش معمولاً موفق نبوده است».
گلدبرگ اضافه میکند: «به جای ایجاد شورش، این اقدامات مردم ایران را در حمایت از دولت متحد کرد.
حتی مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی در برابر حملات خارجی از حکومت حمایت کردند.»
این تحلیلگر اسرائیلی همچنین اضافه میکند که از جمله دیگر شکستهای اسرائیل در این جنگ این بود که موشکهای ایرانی توانستند چندین بار به سیستم دفاع هوایی معروف اسرائیل، گنبد آهنین نفوذ کنند و اقتصاد اسرائیل را به حالت تعلیق درآورند.
اسرائیل با کمبود موشکهای رهگیر مواجه شد و بدون امید به تأمین فوری، اقتصادش به سرعت متوقف شد.
آندریاس کریگ، دانشیار گروه مطالعات دفاعی در کالج کینگز لندن که تجربه گستردهای در غرب آسیا دارد از جمله دیگر کسانی است که موفقیت حمله صهیونیستها را زیر سوال برده است.
او تردید دارد که نیروی هوایی بهتنهایی بتواند تأثیر مورد نظر اسرائیل را ایجاد کند، چه در زمینه نابودی دانش هستهای و چه در سرنگونی حکومت ایران.
او میگوید: «نیروی هوایی راهحل نهایی نیست.
ما از گذشته درس گرفتهایم که نیروی هوایی بهتنهایی کارساز نیست.
همچنین در عراق و افغانستان دیدیم که حتی حضور گسترده نیروهای زمینی هم نتیجهای در پی نداشت.»
کریگ ادامه میدهد: «آنچه میبینیم، یک رویکرد استراتژیک نیست، بلکه یک رویکرد عملیاتی است که بر نیروی هوایی متکی است».
او معتقد است: «بهترین چیزی که اسرائیل میتواند به آن امیدوار باشد، شبیه به عملیات علیه حزبالله است که احتمالاً موفقیتی کوتاهمدت به همراه داشت، زیرا شبکه حزبالله را تا حدی تضعیف کرد.
اما درباره ایران استراتژی دفاعی آن بر پایه یک ساختار غیرمتمرکز و چندلایه طراحی شده است.
سیاست حذف رهبران کلیدی در برابر چنین شبکهای کار نمیکند.»
رژیم صهیونیستی از طرف دیگر با راهاندازی جنگ علیه ایران برخی اهداف دیپلماتیک و سیاسی را هم دنبال میکرد.
مجله 972 در یک مطلب تحلیلی نوشته جنگ با ایران تلاشی از سوی نتانیاهو برای بازگرداندن حمایتهای جهانی به نفع اسرائیل به ویژه بعد از جنگ غزه بوده که موفق نشده است.
این پایگاه مینویسد: «هدف واقعی نتانیاهو، به جای پاسخ به تهدید فوری، کسب منافع سیاسی داخلی، به تأخیر انداختن محاکمه خود، و کشاندن ایالات متحده به جنگ بود.»
اما به نوشته این مجله، جهان روایت حمله پیشگیرانه اسرائیل را نپذیرفت.اگرچه برخی رهبران غربی مانند امانوئل ماکرون، کییر استارمر و فریدریش مرز از «حق دفاع از خود اسرائیل» حمایت کردند، اما هیچکس فهرست خواستههای سختگیرانه اسرائیل (مانند ممنوعیت کامل غنیسازی اورانیوم) را نپذیرفت.
در ادامه این تحلیل آمده است: «ایالات متحده، علیرغم مشارکت در حملات به تأسیسات هستهای ایران، به جنگ تمامعیار با اسرائیل نپیوست و ترجیح داد به دنبال توافق دیپلماتیک با ایران باشد.
اسرائیل مانند آفریقای جنوبی (در زمان آپارتاید) در حال تبدیل شدن به یک کشور منزوی است، زیرا احساس میکند چیزی برای از دست دادن ندارد و قوانین بینالمللی را نادیده میگیرد.»
نتانیاهو که ادعا میکرد در درک سیاست آمریکا متخصص است، در این زمینه اشتباه کرد.
او امیدوار بود که ایالات متحده را به جنگ تمامعیار بکشاند، اما دونالد ترامپ پس از حملات محدود به تأسیسات هستهای ایران، بمبافکنهای خود را به آمریکا بازگرداند و بر مذاکره با ایران تأکید کرد.
دیوید هرست، نویسنده و تحلیلگر انگلیسی در مقالهای در پایگاه میدلایستآی نوشته است: «شکست اسرائیل در مهار ایران نشان میدهد که [این رژیم] دیگر نمیتواند نظم منطقهای را دیکته کند».
هرست با مقایسه این حمله با بمباران کاونتری توسط لوفتوافه در سال 1940، استدلال میکند که اسرائیل، مانند آلمان نازی در آن زمان، با وجود موفقیت اولیه، نتوانست پیروزی قاطعی کسب کند و در عوض با مقاومت غیرمنتظره ایران مواجه شد که موقعیت منطقهای اسرائیل را تضعیف کرد.
خاویر ویلار، نویسنده و تحلیلگر اسپانیایی در تهرانتایمز از زاویه دیگری به موضوع نگاه کرده و نوشته که اسرائیل موفقیتهای تاکتیکی «غیرقابل انکاری» در این جنگ به دست آورده اما این ها به «مزایای پایدار یا تغییر واقعی در توازن استراتژیک منطقهای تبدیل نشدند.»
او معتقد است که «توازن نیروها در غرب آسیا بهطور قابلتوجهی تغییر نکرده و حمله اسرائیل، بهجای تضعیف ایران، روایت مقاومت، حاکمیت و خودمختاری ایران در برابر فشارهای بینالمللی را تقویت کرده است.»
ویلار استدلال میکند که ایران از این جنگ با موقعیت قویتری ظاهر شده است.
او مینویسد: «ایران با خویشتنداری و پاسخهای متناسب، روایت مقاومت و خودمختاری خود را تقویت کرد.»
ویلار تأکید میکند که ایران با حفظ تواناییهای دفاعی و نمایش بازدارندگی، بهعنوان یک بازیگر مشروع در منطقه ظاهر شده و از فشار خارجی برای تقویت انسجام داخلی استفاده کرده است.
انتهای پیام/