قبرس؛ هدف جدید سیاست اشغال نرم صهیونیستی
در سایه افزایش تملک اراضی توسط سرمایهگذاران اسرائیلی در قبرس، نگرانیها از تکرار الگوی تاریخی اشغال و شهرکسازی صهیونیستی اوج گرفته است.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ سنیه خلیلی - مقامات قبرسی نسبت به یک "طرح گستردهتر" برای تغییر بافت جمعیتی و نفوذ بر زیرساختهای حیاتی هشدار میدهند؛ سیاستی که رژیم صهیونیستی بر مبنای آن بنیان گذاشته شده و همواره به دنبال بلعیدن سرزمینهاست.
خاورمیانه و مناطق پیرامونی آن، دهههاست که با سایه سیاستهای توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی دست و پنجه نرم میکنند.
از زمان تأسیس بر مبنای اشغال و جابجایی جمعیتی، این رژیم همواره الگوی مشخصی را برای گسترش نفوذ و تسلط خود به کار گرفته است: از خرید سازمانیافته اراضی در فلسطین تاریخی گرفته تا شهرکسازیهای غیرقانونی در کرانه باختری و بلندیهای جولان.
اکنون، به نظر میرسد این "سیاست اشغال نرم" در حال گسترش به سواحل قبرس است، جایی که افزایش چشمگیر خرید املاک توسط سرمایهگذاران اسرائیلی، موجی از نگرانی و خشم عمومی را در این جزیره مدیترانهای به راه انداخته است.
آیا قبرس در آستانه تبدیل شدن به هدف جدیدی برای پروژههای توسعهطلبانه صهیونیستی است که این بار با پوشش سرمایهگذاری اقتصادی و نه با تانک و توپ، پیش میرود؟
این یادداشت به بررسی ابعاد پنهان و آشکار این تحولات میپردازد و ریشههای تاریخی و ایدئولوژیکی این سیاست را کالبدشکافی میکند.
زنگ خطر در نیکوزیا: هشدار مقامات و افشای "طرح گستردهتر"
اوج این نگرانیها در کنگره اخیر حزب آکل (AKEL)، دومین حزب بزرگ قبرس، به صدا درآمد.
استفانوس استفانو، دبیرکل این حزب چپگرا و بانفوذ، با صراحت تمام، خرید گسترده اراضی توسط اسرائیلیها در نزدیکی زیرساختهای حیاتی و مناطق حساس را یک "تهدید جدی ملی" برای قبرس خواند.
وی بدون پردهپوشی هشدار داد: "اگر اکنون اقدامی مؤثر انجام ندهیم، روزی خواهیم دید که این کشور دیگر از آنِ ما نیست.
" این جمله، نه یک لفاظی سیاسی صرف، بلکه بازتابی از ترس تاریخی مردمان منطقه از سیاستهای توسعهطلبانه است که با خرید زمین آغاز شده و به تغییر ماهیت یک سرزمین منجر میشود.
این هشدار، ریشههای عمیقی در تجربه تاریخی منطقه دارد و صرفاً به یک کشور خاص محدود نمیشود، بلکه الگویی شناخته شده در تاریخ صهیونیسم است.
استفانو در ادامه، فراتر از یک خرید و فروش ساده املاک، این روند را بخشی از یک "طرح گستردهتر" توصیف کرد که شامل ایجاد جوامع بسته و ایزوله، تأسیس مدارس صهیونیستی خاص، ساخت کنیسهها (معابد یهودی) و نفوذ هدفمند بر بخشهای کلیدی اقتصادی قبرس میشود.
این اتهام، بازتابی نگرانکننده از همان الگویی است که در تاریخ رژیم صهیونیستی بارها مشاهده شده است؛ جایی که سرمایهگذاریهای ظاهری و نملکی، به اهرمی برای کنترل و تغییر بافت اجتماعی و ژئوپلیتیکی مناطق تبدیل میشوند.
این روش، نوعی از "اشغال خزنده" است که بدون نیاز به لشکرکشی نظامی، اما با همان هدف نهایی، پیش میرود.
دبیرکل حزب آکل، دولت مرکزی را به اجازه دادن "فروشهای کنترلنشده" زمین متهم کرد و خواستار مداخله فوری نیکوس کریستودولیدس، رئیسجمهور قبرس، شد تا پیش از آنکه دیر شود، جلوی این "اشغال نرم" گرفته شود.
او بر این نکته تأکید کرد که اگر حاکمیت ملی و امنیت کشور جدی گرفته شود، نمیتوان نسبت به این روند بیتفاوت ماند.
ریشههای تاریخی "صهیونیسم سرزمینی" و نگرانی مشروع قبرس
سیاست "صهیونیسم سرزمینی" (Territorial Zionism) از همان بدو شکلگیری جنبش صهیونیسم و سپس تأسیس رژیم صهیونیستی، ستون فقرات موجودیت و ایدئولوژی آن را تشکیل داده است.
این سیاست بر پایهی تصرف، خرید گسترده و سازمانیافته اراضی و سپس شهرکسازی، تغییر بافت جمعیتی و جابجایی ساکنان بومی بنا شده است.
از اوایل قرن بیستم، با فعالیت سازمانهای صهیونیستی مانند "صندوق ملی یهود" (Jewish National Fund) که اقدام به خرید زمین از ملاکان غایب و حتی برخی فئودالهای محلی میکردند و سپس با اخراج کشاورزان و ساکنان فلسطینی، این روند آغاز شد.
این نهضت، به مرور زمان به سمت ایجاد "واقعیتهای روی زمین" از طریق زور و شهرکسازیهای غیرقانونی در کرانه باختری، بلندیهای جولان و حتی در گذشته در نوار غزه، تکامل یافت.
هدف همواره روشن بوده است: گسترش قلمرو و تثبیت حاکمیت یهودی از طریق تملک سرزمینی، چه با پول و چه با اسلحه.
اظهارات استفانو که "این دقیقاً همان روشی است که یهودیان در اسرائیل نیز زمینها را تصرف کردند"، به شدت ریشهدار و منطقی به نظر میرسد.
این مقایسه، نه یک ادعای خصمانه و بیاساس، بلکه بیانگر درکی عمیق از پیشینه رژیمی است که موجودیت خود را بر اساس تملک سرزمینی و تغییر دموگرافیک تعریف کرده است.
نگرانی قبرس از تکرار این الگو، کاملاً مشروع و قابل درک است؛ جایی که سرمایهگذاریهای "اقتصادی" میتواند پوششی برای اهداف بلندمدتتر، از جمله تغییر دموگرافیک، نفوذ سیاسی و حتی تهدید امنیت ملی، باشد.
اتهامات خرید املاک در بخش اشغالشده قبرس توسط ترکیه نیز، به این نگرانیها ابعاد پیچیدهتری میبخشد و پتانسیل ایجاد تنشهای ژئوپلیتیکی جدید را برجسته میکند.
این امر میتواند آتش یک بحران جدید را شعلهور سازد که تنها بر ابعاد اشغالگرانه رژیم صهیونیستی میافزاید.
نبرد روایتها: "یهودستیزی" در برابر "حاکمیت ملی" و همبستگی با فلسطین
در مقابل این هشدارها و انتقادات مشروع، سفیر رژیم صهیونیستی در قبرس، اورن آنولیک، این انتقادات را به سرعت و با سر و صدای زیاد "یهودستیزی" خواند و تلاش کرد با این اتهامزنی آشنا، صورت مسئله را پاک کند و منتقدان را خاموش سازد.
او اظهارات استفانو را "لفاظیهای نامعمول یهودستیزانه" دانست که "الگوهای تاریک گذشته" و "تئوریهای توطئه" را احیا میکند.
این واکنش، یک تاکتیک نخنمای صهیونیستی است: هرگونه انتقاد مشروع از سیاستها یا اقدامات رژیم، با برچسب "یهودستیزی" خنثی شود تا مسیر برای ادامه سیاستهای توسعهطلبانه هموار گردد.
این در حالی است که استفانو بارها تأکید کرده که نگرانیاش از حاکمیت ملی قبرس است و نه از بیگانههراسی یا یهودستیزی.
تمایز قائل شدن میان نقد سیاستهای رژیم صهیونیستی و یهودستیزی، نکتهای حیاتی است که سفیر اسرائیل عامدانه آن را نادیده میگیرد.
در این میان، سخنرانی عبدالله عطاری، سفیر فلسطین، در کنگره حزب آکل، نه تنها بیسابقه بود، بلکه نشانهای آشکار از همبستگی رو به رشد میان فلسطین و ملتهایی است که قربانی سیاستهای توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی بودهاند.
این اتفاق، به ویژه در آستانه انتخابات پارلمانی قبرس، میتواند به تقویت روایت مقاومت در برابر "اشغال نرم" و جلب حمایت گستردهتر افکار عمومی در قبرس و فراتر از آن کمک کند.
این همبستگی نشان میدهد که مسئله فلسطین تنها یک مسئله عربی یا اسلامی نیست، بلکه نمادی از مبارزه جهانی علیه اشغالگری و نقض حقوق بینالملل است.
کمپینهای نفرت و واقعیتهای میدانی: پاشنه آشیل روایت صهیونیستی
جدای از اظهارات رسمی، یک کمپین نفرتپراکنی آشکار در پلتفرمهایی مانند تیکتاک نیز در حال شکلگیری است که نگرانیها را تشدید میکند و ابعاد عمیقتر این پدیده را آشکار میسازد.
ویدئوهایی که در آن مردی با لباس یهودی فوق ارتدوکس و لهجه اسرائیلی عبری صحبت میکند و ادعا میکند "قبرس پس از اسرائیل توسط خداوند به ما وعده داده شده بود" و یا اینکه در پاسخ به سوال "چرا خانههای قبرسیها را میدزدید؟
" میگوید: "اگر ما ندزدیم، شخص دیگری خواهد دزدید"، به وضوح نشاندهنده یک طرز فکر توسعهطلبانه و استعماری است که با بنیانهای حقوق بینالملل، حاکمیت ملی و حتی اخلاق انسانی در تضاد کامل قرار دارد.
این اظهارات، آشکارا ریشههای ایدئولوژیک و مذهبی سیاستهای رژیم صهیونیستی در تصرف سرزمینها را برملا میسازد و به این نگرانیها اعتبار میبخشد که آنچه در قبرس در حال رخ دادن است، صرفاً یک سرمایهگذاری عادی نیست.
آمارها نیز وضعیت را نگرانکنندهتر میکند: در حالی که آمار رسمی از ۲۵۰۰ اسرائیلی ساکن قبرس حکایت دارد، تخمینهای غیررسمی این رقم را تا ۱۲۰۰۰ تا ۱۵۰۰۰ نفر بالا میبرد، که بسیاری از آنها برای سرمایهگذاری و تملک دارایی وارد جزیره میشوند.
این شکاف بزرگ بین آمار رسمی و غیررسمی خود جای تأمل دارد و نشان میدهد که شفافیت کافی در این زمینه وجود ندارد.
این آمارها و روایات، نه تنها به نفع مردم محلی نیست، بلکه میتواند منجر به افزایش قیمت مسکن، جابجایی ساکنان بومی و تغییر بافت فرهنگی و اجتماعی مناطق شود.
این روند، با توجه به پیشینه تاریخی رژیم صهیونیستی در تصرف اراضی و تأسیس دولت بر پایهی این تصرفات، میتواند به نگرانیهای مشروع مردم قبرس در مورد آینده سرزمینشان دامن بزند و این حس را تقویت کند که آنچه در حال رخ دادن است، صرفاً یک سرمایهگذاری اقتصادی نیست، بلکه بخشی از یک برنامه گستردهتر برای تغییر واقعیتهای جمعیتی و ژئوپلیتیکی منطقه است.
آیا قبرس آماده است تا با این "اشغال نرم" مقابله کند، یا اینکه سرنوشتی مشابه فلسطین را تجربه خواهد کرد؟
این سوالی است که آینده نزدیک به آن پاسخ خواهد داد.