روایت محرم از زبان زنان گیلان/ روضههایی که با دست پینهبسته جان میگیرند - تسنیم
بانوان گیلانی، ستون های اصلی آیین های محرم هستند که با تهیه نذری، مدیریت مجالس زنانه، روایت قصه های کربلا، و اجرای آیین های بومی مانند علم بندی و سفره های حضرت رقیه (س)، سنت های عاشورایی را نسل به نسل زنده نگه می دارند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، هنوز بوی حلوا و صدای ضربآهنگسنج و طبل از کوچههای نمخورده محلههای قدیمی گیلان رخت نبسته است.
خانهها چراغانی نیستند، اما داغ دلها روشنتر از همیشه است.
محرم که میرسد، زنهای گیلانی مثل همیشه ساکت نمیمانند؛ آنها ستونهای بینامونشان این ماهاند؛ ستونهایی که دیگ نذری را علم میکنند، روضهخانهها را برپا میدارند و سنتهای عاشورایی را از دل خاطرهها به کوچههای امروز میآورند.
در یکی از کوچههای سنگفرششده ماسوله، پیرزنی با چادری سیاه و دستانی پینهبسته، در آستانه خانهاش میگوید: از بچگی یاد گرفتیم شب عاشورا نان فتیر بپزیم و با خرما توزیع کنیم، نذر مادربزرگم بود؛ حالا شده نذر من و نوههام، همین نذرهای ساده است که فرهنگ عاشورا را در جان نسلها زنده نگه داشته است.
زنان در گیلان، نهفقط در آشپزخانه بلکه در قلب هیئتها حضور دارند، آنها مجالس زنانه را مدیریت میکنند، شعر میخوانند، لباس مشکی میدوزند و کودکانشان را با قصههای کربلا بزرگ میکنند، روضهخوانهای زن در برخی روستاها، روایات کربلا را با لحن بومی میخوانند؛ صدایی که هم روایت است، هم مرثیه، هم تاریخ شفاهی.
نقش زنان گیلانی فقط به تهیه نذری ختم نمیشود، آنها، میراثداران آیینهای بومی محرماند؛ آیینهایی چون علمبندی، شمعگردانی و سفرههای حضرت رقیه (س) که در بسیاری از مناطق، توسط بانوان طراحی، اجرا و مدیریت میشود.
در صومعهسرا، زنانی هستند که سالهاست مسئول آمادهسازی خیمههای عزا در امامزاده محلیاند و نامشان در میان هیچ بنر رسمی نیست، اما کارشان بیوقفه ادامه دارد.
*ما با نذر بزرگ شدیم
حاجخانم کریمی بانویی اهل رشت که بیش از 6 دهه از عمرش گذشته است میگوید که من از وقتی یادمه، شب تاسوعا بوی شیر برنج کل کوچه رو میگرفت، مامانم یه قابلمه مسی داشت که فقط برای نذر امام حسین بود، اون موقع بچهها کمک میکردن قاشقها رو بشورن، منم همیشه ته قابلمه رو لیس میزدم!
الان نوههام هم کنار منن.
این نذر فقط غذا نیست، یه جور آموزش زندگیه…
*روضه زنونه، دانشگاه غیررسمی ماست
خانم حیدری از فومن نیز میگوید که تو جلسات زنونه بود که برای اولینبار قصه علیاصغر رو شنیدم، پیرزنهای محل روضه میخوندن، ولی نه فقط با صداشون، با دلشون، الان من خودم روضه میخونم، نه حرفهای، ولی صادقه، دخترم یاد گرفته برای امام حسین لباس سیاه بدوزه و اینا چیزایی نیست که تو کتاب باشه.
*نذر من با عشق حسین شروع شد
خانم نوروزی از لنگرود نیز میگوید که یه بار بچهم مریض بود، نذر کردم اگه خوب شه، هر سال شب عاشورا شلهزرد بپزم و به فقرا بدم، الان هشتساله این کار رو میکنم، بهنظرم نذر، پیوند قلبی آدمه با خدا و امامش.
زنها تو این مسیر، خودشون رو وقف میکنن، بیهیاهو.
فرهنگ عاشورا در گیلان، وامدار زنانی است که ایمان را در قاب قابلمهها، در بخار برنج نذری و در اشکهای شبانهشان برای حسین (ع) معنا میکنند، آنها راویان خاموش یک واقعه بلندند، بانوانی که با زبان نذر، محرم را نسل به نسل منتقل کردهاند.
در روزگاری که سرعت زندگی سنتها را تهدید میکند، همین زناناند که با پایبندی بیادعا به آیینها، چراغ عاشورا را روشن نگه میدارند.
شاید نامشان جایی ثبت نشود، اما رد دستانشان بر پرچمهای عزا، بر قابلمههای نذری و بر دلهایی که با نام حسین میتپد، تا ابد ماندگار است.
انتهای پیام/