خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 12 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

روح حاکم بر مقاومت عرفانی، توحید در اندیشه و زندگی است

مهر | دین و اندیشه | چهارشنبه، 11 تیر 1404 - 10:18
روحِ حاکم بر عرفان مقاومتی و مقاومت عرفانی توحید علمی (اعم از خالقی و ربوبی) و عینی (اعم از عبادی و اجتماعی) یا توحید در اندیشه و توحید در زندگی است.
مقاومت،عرفان،عرفاني،مقاومتي،جهاد،اجتماعي،توحيد،خدا،حيث،نهضت، ...

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام دکتر محمدجواد رودگر عضو هیئت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی نوشت:
نهضت حسینی از جامعیت وجودی و کمال همه جانبه در ساحات و سطوح گوناگون برخوردار است و منظومه‌ای که در آن معارف عمیق اسلام حقیقی و حقایق نظری و عملی مکتب تعالی بخش و تحول آفرین اسلام ناب محمدی (ص) متجلی است.
نهضتی با ظرفیت عظیم که می‌تواند منبع تولید عرفان مقاومتی (از حیث نظری و عملی) و مقاومت عرفانی در قالب عارفان مجاهدِ مقاوم (از حیث اجتماعی تمدنی) و اُسوه سلوک اجتماعی مقاومت گروانه در برابر هرگونه انحراف فکری اجتماعی و انحطاط اخلاقی و سیاسی اجتماعی قرار گیرد، ظرفیت شناسی مورد نظر نیز از دو حیث قابل تحلیل است :۱.
از حیث اینکه مجموعه معارف حسینی (گفتار، نوشتار، احادیث و کلمات قصار) یا حیث علمی / معرفتی ۲.
از حیث فعل و فعلیت نهضت و قیام در کربلا که ظرفیت تفسیر و تأویل عرفانی دارد یا حیث فعلی و عمل معصومانه، همان طوری که امام حسین (ع) در نامه‌ای به سلیمان بن صرد خزاعی و مسیّب و… نوشت: «فَلَکُمْ فِیَّ اُسْوَهٌ؛» (برای شما در رفتار من الگو است) (مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۴؛ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۲).
یکی از جوانب و کمالات نهضت، حقایق نظری معطوف به عمل در خصوص عرفان فعال، پویا و پایاست، عرفانی که در آن با گونه‌های متکثر، بهم پیوسته و درهم تنیده مقاومت مواجهیم:
الف) مقاومت درونی (مقاومت نرم) و بیرونی (مقاومت سخت)
ب) عرفانِ مقاومتی و مقاومتِ عرفانی
مقاومت از یک حیث فصل مُقومِ عرفان عملی اسلامی است که با مجاهدتِ سلوکیِ متعبدانه و مُحبانه و ریاضتِ باطنی متشرعانه پیوند ناگسستنی دارد، زیرا عرفان عملی منهای مقاومت سلوکی در طی مقامات معنوی غیرممکن است و از حیث دیگر مقاومت برایند عرفان ناب نبوی، علوی و ولوی است که در عرفان حسینی و نهضت عاشورایی متبلور شده است.
در مقاومتِ عرفانی و عرفانِ مقاومتی متخذ از نهضت حسینی، مولفه‌هایی مانند: «ایمان» و «عمل صالح» با «عقل» و «عشق» قرین عناصری مانند: «هجرت»، «جهاد» و شهادت به صورت جمعِ سالم کنار هم آمده و امتداد اجتماعی تمدنی یافته اند.
اکنون با هدف ایضاح و اظهار عرفان مقاومتی و مقاومت عرفانی، ناگزیر از تبیین مفهومیف مفاهیمی کلیدی و دخیل در موضوع مورد نظر هستیم که به شرح ذیل خواهد بود:
مفهوم مقاومت
واژه مقاومت از ریشه «ق و م» است و برای آن معانی مختلفی مانند اعتدال (زبیدی، ۱۳۰۶ ش، ج ۱۷، ص ۵۹۲؛ رازی، ۱۴۱۵ ق، ج ۵، ص ۲۰۱۷؛ طریحی، ۱۴۰۸ ق، ج ۳، ص ۵۶۶)، ثبات و مداومت (ابن اثیر، ۱۴۱۸ ق، ج ۴، ص ۱۲۵)، استمرار (فراهیدی، ۱۴۰۹ ق، ص ۶۹۴)، پایداری، ایستادن، درست شدن و قیمت‌نهادن (دهخدا، ۱۳۷۳، ج ۶، ص ۲۱۸۱) ثبات، قرار داشتن در راه راست بی‌هیچ انحراف و کژی به سمت‌وسویی (راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ج ۱، ص ۶۹۲) و ضد اعوجاج (فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق: ابراهیم سامرائی، ج ۵، ص ۵۴۰) ذکر شده است.
از میان معانی یادشده، معنای اعتدال شهرت بیشتری دارد (رازی، ۱۴۱۵ ق، ج ۵، ص ۲۰۱۷؛ فیروزآبادی، ۱۴۲۴ ق، ج ۲، ص ۱۵۱۷) برخی برای مقاومت و استقامت ریشه مشترکی قائل شده و آن را از مشتقات قام و قیام می‌دانند (دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه دهخدا، ج ۱۴، ص ۲۱۳۰۲و طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۱، ص ۴۷) مفسران نیز به معانی: اعتدال و دوری از افراط و تفریط) ابن‌عاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، ج ۶، ص ۲۳۷)، ثبات و دوام و طلب قیام و پیروی از راه خدا (طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۰۴؛ ج ۹، ص ۳۸؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج ۱۰، ص ۱۱۶؛ ج ۱۱، ص ۴۷) اشاره کرده اند ناگفته نماند که واژه مقاومت در قرآن استعمال نشده است؛ اما با مصدر استقامت به صورت فعلی و اسم فاعلی آمده است: مشتقات فعلی آن، برای امر به استقامت به صورت‌های «استقم» (هود :۱۱۲)، «استقیما» (یونس :۸۹)، «استقیموا» (توبه :۱۰)، و برای بیان آثار استقامت به‌گونه «یستقیم» (تکویر: ۲۸) و «استقاموا» (فصلت :۳۰)، استعمال شده است.
درسایر موارد واژه «مستقیم» که اسم فاعل مصدر استقامت است به‌کار رفته است.
از این میان آیاتی که در هیئت فعلی، استقامت را بیان کرده‌اند حکم لزوم استقامت در برابر دشمن را بیان کرده و مباحث مختلفی از این آیات استفاده می‌شوند؛ مانند: در حقیقت کسانی که گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ایستادگی کردند (اسْتَقَامُوا) فرشتگان بر آنان فرود می‌آیند [و می‌گویند] هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید.(فصلت :۳۰)
اگر چه با توجه به معانی یاد شده در ابتدای امر آنچه به ذهن تداعی می‌کند، این است که مقاومت معنای ایستادگی در برابر هجوم یا تهاجم است و در آن حالت تدافعی مطرح است، لکن در معنای دقیق‌تر معنای تهاجمی نیز در آن دور از تصور نیست، بلکه معنای ترکیبی تهاجمی / تدافعی در آن قابل تصور و تصدیق است، زیرا مقاومت در برابر دشمن اعم از درونی و برونی در مقام دفع و رفع می‌تواند هم تهاجمی باشد و هم تدافعی و مواجهه تهاجمی نیز از جهت پیشگیرانه نوعی مواجهه تدافعی نیز محسوب می‌شود و این معنا نیز با الهام از نهضت حسینی قابل اصطیاد است، به تعبیر استاد شهید مطهری (رض) در نهضت حسینی سه عنصر :۱.
تهاجمی (عنصر امربمعروف و نهی از منکر) ۲.
تعاونی (پاسخ به دعوت مردم کوفه) ۳.
تدافعی (عدم بیعت با یزید) مطرح بود (ر.
ک: مطهری، مرتضی، ۱۳۷۸، ج ‏۱۷، ص ۲۱۰-۲۱۴) و در مقاومت بویژه مقاومتِ عرفانی با ترکیبی از تهاجم / تدافع مواجه هستیم و استقامت که از جهتی همان مقاومت مورد نظر هست، معلولِ آگاهی و ایمان به راه و هدف و داشتن اراده پولادین یا به تعبیری دیگر عَزمِ جَزم همراه با حَزم و دوراندیشی است.
در نگاهی دیگر استقامت در ادبیات قرآنی به نوعی در عرفان مقاومتی دارای معنا و مبنای دقیق و عمیقی است که مقاومت عرفانی را نیز تحت پوشش خود قرار می‌دهد تا دو عنوان: ۱.
عرفان مقاومتی که از عنصر مقاومت در برابر دشمن درون و برون برخوردار است ۲.
مقاومت عرفانی با بن مایه‌های عرفانی که از سنخ مقاومت اهل معرفت شهودی به خدا و اسماءی حسنای الهی است، هرگز در برابر قدرت ظاهری دشمن تسلیم شدنی نیست را در متن زندگی هدفدار تعریف بردار و تنظیم شدنی کند و در این مورد آیاتی در قرآن دلالت چند جانبه بر مدلول و موضوع مورد نظر قابل استناد هست، مانند: الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ (فصلت :۳۰)( در این آیه بین رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ استَقاموا و تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ رابطه علی و معلولی برقرار است و مقاومت در ایمان و عمل صالح در آن تعیین کننده است، در آیه واَن لَّوِ استَقاموا عَلَی الطَّریقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا (جن :۱۶) نیز بین واَن لَّوِ استَقاموا عَلَی الطَّریقَةِ و لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا رابطه شرط و مشروطی برقرار می‌باشد که باز هم به عنصر مقاومت مرتبط است و در آیه: وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ (شوری :۱۵) نیز ارتباط معناداری بین وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ و وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ و در آیه فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (هود :۱۱۲) نیز ارتباط عمیقی بین اطراف و فرازهای اول، وسط و آخر آن وجود دارد.
با توجه به معانی مندرج در آیات و ارتباطات بین فرازهای هرکدام روشن می‌شود که آیات بر آن دو عنوان (عرفان مقاومتی و مقاومت عرفانی) دلالت تطابقی، تضمنی و التزامی به التزام بَین دارند و ادبیات پایداری تا پای دار را در دو جبهه درونی و برونی تولید کرده و مقاومت نرم و سخت را پیش روی سالکان کوی دوست و عارفان جهادی / اجتماعی توحیدی قرار می‌دهند.
مفهوم عرفان
عرفان اسلامی شناخت شهودی حق تعالی و اسماءی حسنای الهی و قرب وجودی به اوست که از طریق معرفت به نفس، تزکیه باطن، تذکیه عقل و تضحیه نفس حاصل می‌شود و عارف کسی است که خدای سبحان ذات، صفات، اسماً و افعالش را به او نشان می‌دهد.
به تعبیر عبدالرزاق کاشانی: العارف من اشهده الله ذاته و صفاته و اسمائه و افعاله فالمعرفه به حال تحدث عن شهود (کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، ص ۱۰۴.) یا قیصری در تبیین ماهوی معرفتی عرفان اصطلاحی نوشته‌اند: فحده هوالعلم بالله سبحانه من حیث اسمائه و صفاته و مظاهره و احوال المبدأ و المعاد و بحقایق العالم و بکیفیه رجوع‌ها الی حقیقه واخده هی الذات الاحدیه =عرفان نظری= و معرفه طریق السلوک و المجاهده لتخلیص النفس عن مضایق القیود الجزئیه و اتصال‌ها الی مبدءها و اتصافها بنعت الاطلاق و الکلیه = عرفان عملی = (قیصری ،۱۳۸۱، رسائل، رساله التوحید، ص ۷) و استاد جوادی آملی: «عرفان علماً وعملاً سیر از «خدا به سوی خدا» است.» (جوادی آملی، عبدالله ،۱۳۷۹، تسنیم، ج ۱، ص ۴۸۷) بنابراین عارف کسی است که به مقام جز خدا هیچ نبودن (توحید نظری / علمی) و جز خدا هیچ ندیدن (توحید عملی / عینی) نائل شده است و نیل به این مقامات جز با مقاومت در ساحات سه گانه :۱.
بینشی / نگرشی ۲.
گرایشی / منشی ۳.
کنشی / روشی حاصل شدنی نیست که به مجاهدت علمی و عملی و ریاضت نیازمبرم و مداوم هست «وَالَّذینَ جَاهَدوا فِینَا لَنَهْدینَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» (عنکبوت: ۶۹).
به هر حال عرفان اصیل اسلامی از درون مایه‌های قویم و بن مایه‌های غنیمی بهره ور است که ظرفیت تولید عرفان مقاومتی و مقاومت عرفانی را با تکیه بر نهضت حسینی داراست، همانگونه که تاریخ عرفان ناب اسلامی در ادوار گوناگون بویژه در قامت عرفان و عارفان مکتب اخلاقی عرفانی نجف نشان داده که در مبارزات فکری و اجتماعی، در برابر انحراف و انحطاط و حتی نظام استعماری- استکباری نقش برجسته داشتند و یکی دیگر از مصادیق عرفان حقیقی و شیعی امام خمینی (رض)، آن فقیه عارف و عارف حکیم و سیاستمدار در عصر ما بود که در مکتب اباعبدالله الحسین (ع) تربیت شد.
مفهوم عرفان مقاومتی و مقاومت عرفانی
در تبیین مفهومی عرفان و مقاومت با دو تعبیر :۱.
عرفان مقاومتی ۲.
مقاومت عرفانی مواجه هستیم که شایسته است با توجه به تقدم عرفان مقاومتی به توضیح مفهومی مقاومت عرفانی بپردازیم:
الف) عرفان مقاومتی، عرفانی است که در آن دو عنصر تعیین کننده عقل لطیف و برین و عشق خالص و سلیم حضوری فعال و بلکه ظهوری بالفعل دارند.
همین نکته بنیادین عاملی است برای جمع منطقی تدبیر، تقدیر، تلاش، توکل برخدا و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام از یک سو و حکمت، مصلحت و عزت از دیگر سو تا مقاومت معقول (عقل برهانی / برین) و مشهود (شهودِ صائب / صادق) در عرفان مقاومتی شکل و شاکله یابد و ماده و صورت چنین عرفانی از منبع نهضت حسینی، قیام جاودانه کربلا و الگوی جامع عاشورا تولد یافته، تغذیه شده، رشد و تکامل یابد.
عرفان مقاومتی براساس آموزه‌های اباعبدالله الحسین علیه السلام که در درگاه الهی زمزمه کرد: «أَنْت الّذی أَشرقت الأَنوار فی قُلوبِ أُولیائکَ حتّی عَرَفُوک و وحّدوک، وأنتَ الّذی أزلْتَ الأغیارَ عن قلوبِ أحبّائِک حتّی لم یحِبُّوا سِواکَ، و لم یلجَؤا إلی غیرِک (قمی، عباس، مفاتیح الجنان، دعای عرفه) در دو ساحت توحید علمی و عملی جلوه کرده و بدین گونه سلوک تا شهود در گزاره «إِلَهِی حَقِّقْنِی بِحَقَائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ وَ اسْلُکْ بِی مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ (همان) بر مدار سالک مجذوب و مجذوب سالک تقدیر شد و عرفه با عاشورا پیوند وجودی یافت و از این جهت عاشورا در عرفان مقاومتی نقش سرنوشت ساز دارد و عاشورا برونداد نهضتی است با پیشینه تاریخی پرفراز و فرود و حاوی قبض و بسط‌های شگفت انگیز فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، و همچنین بیم و امید دهنده با پشتوانه معرفتی عمیق که اگر از رهگذر فلسفه تاریخی و فلسفه دینی مورد مطالعه و مداقه قرار گیرد، هر چه بیشتر (کمی) و بهتر (کیفی) می‌توان عرفانِ مقاومتی و مقاومتِ عرفانی را در آن مورد سنجش و ارزیابی قرار داد، زیرا تاریخ گواه هست که چه مدعیان زهد و عبادت، معنویت و سیر و سلوکی بودند که در صحنه عاشورا غایب بودند که در هندسه معرفتی / سلوکی عرفان مقاومتی قابل تحلیل و تعلیل نیستند و چه گمنامان و بی ادعایانی که مظهر مقاومت عرفانی و عرفان مقاومتی شدند و اکنون در هندسه سلوکی / شهودی عرفان عاشورایی قابلیت طرح و تبیین دارند و خود تبدیل به اُسوه های سلوک مقاومتی در عرصه جهاد و شهادت شدند.
پس عرفان مقاومتی چه در مقام تهاجم و چه در مقام تدافع علیه دشمن درونی و بیرونی، عرفانی پویا و پایاست، عرفانی است که صفت پایداری در آن از درون ذاتش متجلی است، نه آنکه عارض و زائد برذات آن باشد.
در عرفان عملی و سلوک باطنی نیز مقاومت درونی از سک سو معلول :۱.
بینش‌ها و نگرش‌های عمیق اسلامی ۲.
گرایش و منش عریق اسلامی است و از دیگر سو علت :۱.
کنشگری ها ۲.
روش‌های جهادی / حماسی اجتماعی است که با کلید واژه جهاد اکبر (جنگ بین عقل حسابگر و معامله گر با عشق و دلباختگی به محبوب / جهاد اعتقادی و فکری) و جهاد اوسط (جنگ بین فضائل و رذائل / جهاد اخلاقی) از آن تعبیر می‌شود و آزادی معنوی / درونی نتیجه منطقی و برونداد واقعی هردو نوع جهاد یاد شده است.
در مجموع عرفان مقاومتی بر پایه توحید و عبودیت و با بن مایه ایی که نقشه راه آن را شریعت حقه محمدیه (ص) ترسیم و تنظیم کرد بنا نهاده شد.
به بیان دیگر عرفان مقاومتی، عرفان مبتنی بر دو مسئله بنیادین :۱.
توحید عرفانی (توحید متعالیه و ناب) ۲.
انسان کاملِ معصوم (ع) و حقیقت محمدیه (ص) استوار شد و هماره از منبع توحید و موحد کامل تغذیه و اشراب می‌شود.
ب) مقاومتِ عرفانی نیز بر بنیاد عرفان مقاومتی استوار و برشالوده آن قرار گرفت و این نوع مقاومت از هر نوع مقاومت دیگر اخلاقی، فقهی، سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی بالاتر و برتر است و ای بسا در برخی مصادیق جهادی و اجتماعی زیربنای مقاومت‌های یاد شده قرار گرفته و در آن مقاومت شجاعانه بروز و ظهور یابد.
ابن سینا نیز در وصف عارفان شجاع و مقاوم گفته اند: العارف شجاع، و کیف لا؟
وهو بمعزل عن تقیة الموت، وجواد، وکیف لا؟
وهو بَمعزل عن محبّة الباطل، وصفّاح، وکیف لا؟
ونفسه أکبر من أن تجرحها زلّة بشر، ونسّاء للأحقاد، و کیف لا؟
وذکره مشغول بالحقّ (ابن سیناالاشارات والتنبیهات ،۱۳۸۴، ج ۳، نمط نهم، فصل چهارم).(انسان عارف، شجاع است و چگونه شجاع نباشد در حالی که او از مرگ هراسی ندارد!
و نیز انسان عارف، بخشنده است و چگونه بخشنده نباشد درحالیکه او به باطل (امور دنیایی) محبتی ندارد) و این اوج مقاومت عرفانی است.
عرفان مقاومتی نیز با مقاومت درونی و جهاد اکبر و اوسط گره خورده و برایند و بروندادش جهاد اصغر است که در آیه «فَلْیُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ یُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا» (نساء :۷۴) ظهور مناسب و دقیقی یافت.
فراز فِی سَبِیلِ اللَّهِ بیانگر جهت الهی و جهاد اکبر اعتقادی و الَّذِینَ یَشْرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالْآخِرَةِ نیز گویای جهاد اوسط اخلاقی در ترجیح و گزینش آخرت بر دنیاست که ثمره آن فَلْیُقَاتِلْ و فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ شده است و برای کسانی که از جبهه جهاد اصغر با پیروزی برگشتند هماره جهاد اوسط و جهاد اکبر یا مقاومت درونی با مراتب و درجات خاص به خود در جریان است، زیرا فرمود «فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا» و این است راز عرفانِ مقاومتی و مقاومتِ عرفانی در زندگی معنوی و جهادی.
اینگونه است آنان که در منظومه عرفان عاشورایی قابلیت تعریف دارند، مصداق قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ (توبه :۵۲) هستند و منطق زندگی و فلسفه حیات طیبه آنان را این آیه پرمعنا تشکیل می‌دهد که: قُلْ لَنْ یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (همان :۵۱)( بگو: هرگز به ما جز آنچه خدا لازم و مقرّر کرده، نخواهد رسید، او سرپرست و یار ماست و مؤمنان فقط باید بر خدا توکل کنند) و منطق عرفان مقاومتی و مقاومت عرفانی چنین انسان‌های اهل معرفت و معنویت، اهل جهاد علمی و عملی این است که: رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ (نور :۳۷)( مردانی که تجارت و داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمی‌دارد، [و] پیوسته از روزی که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیر و رو می‌شود، می‌ترسند.) از این جهت نه تنها در جبهه جهاد اکبر و اوسط اهل مقاومت نرم هستند، بلکه در جبهه جهاد اصغر نیز اهل مقاومت ترکیبی نرم و سخت هستند که خدای متعال در وصف آنان فرمود: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (انفال :۴۵) زیرا فَاثْبُتُوا به مقاومت سخت و وَاذْکُرُوا اللَّهَ به مقاومت نرم دلالت می‌کند، از این جهت است که هویت وجودی و شناسنامه حقیقی اهالی عرفان مقاومتی و مقاومت عرفانی همانا قیام لله فردی و اجتماعی است که آیه کریمهإِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی (سبأ :۴۶)( من شما را فقط به یک حقیقت اندرز می‌دهم [و آن] اینکه دو دو و یک یک برای خدا قیام کنید) عهده دار بیان و تبیین آن است.
بنابراین روحِ حاکم بر عرفان مقاومتی و مقاومت عرفانی توحید علمی (اعم از خالقی و ربوبی) و عینی (اعم از عبادی و اجتماعی) یا توحید در اندیشه و توحید در زندگی است.
توحید فردی و توحید اجتماعی که با جهاد در راه خدا آن هم در عرصه‌های گوناگون زندگی توصیف شدنی و توصیه پذیر است.
این است سرنوشت عارفان اهل مقاومت و مقاومت کنندگان اهل معرفت تا از آنان انسان‌های مکتبی، بلکه مسلکی ساخته و اهل ایثار و نثار باشند.
نهضت حسینی تابلوی تمام عیاری برای نشان دادن مفهوم و مصداق عرفان مقاومتی و مقاومت عرفانی است و در حقیقت عرفان و عارفان راستین بایسته است خود را در آینه کربلا دیده و درک کنند و با این معیار مورد ارزیابی قرار داده و اعتبار سنجی کنند که به تدریج در یادداشت‌های بعدی تقدیم خواهد شد.