شهید شادمانی، استراتژیستی در میدان با علمداری کتاب
معاون وزیر دفاع میگوید: شخصیت سردار شادمانی در همه سطوح افزون بر یک نظامی تمامعیار شخصیتی با منش فرهنگی بود به طوری که در دفتر کارش کتابهای زیادی آماده کرده بود و بعد از دیدارها کتاب هدیه میداد.

به گزارش مشرق، از سردار سینه ستبر همدانی میگوییم؛ سرداری که آوازه رشادتش گوش به گوش پشت دشمن را بارها به لرزه انداخته و ید طولی داشت در حوزههای عملیاتی، ستادی و راهبردی.
سرداری که در واپسین دقایق ایستادگی به آرزوی دیرینهاش رسید، اشتیاقی به بلندای کوهای غرب که برهه به برهه همسایه دلش بود و حالا در بزنگاه دیگر برای ایران به حقیقت پیوست.
سردار مادام ایستاده این کهنه دیار مادام عمرش دربند مبارزه بود او زیر سایه ارتفاعات غرب مناجاتنامه برای اقتدار ایران سروده و با منش سرباز وطن خیل دشمن را به زانو درآورده بود.
دمی با رژیم بعث و دیگر وقت دوش به دوش همت منافقین را زمینگیر کرده و گاهی هم پژاک را از پا انداخته بود؛ یادگار رشادتهای مرصاد گویی در مدرسه شجاعت کارنامه درخشان به تن تاریخ نشانده بود.
دست آخر هم پس از عمری جهد و جهاد در حین عملیات در جنگ با اسرائیل غاصب به یاران آسمانیاش پیوست.
و حالا همرزم دیروزش رضا طلایینیک، از ۵۰ سال مجاهدت، فروتنی، فرماندهی خالصانه و نبوغ کمنظیر این فرمانده شهید میگوید؛ روایتی صمیمی از مردی که علمدار میدانهای رزم بود و پرچمش همچنان برافراشته است.
گفتوگو با رضا طلایینیک، معاون وزیر دفاع در وصف سپهبد شهید علی شادمانی که در پی حملات متجاوزانه رژیم جعلی صهیون به درجه رفیع شهادت نائل آمد را بخوانید و بر بلندای همت و غیرتش افتخار کنید.
۵۰ سال جهاد؛ یک عمر اخلاص
«سپهبد شهید شادمانی یک شخصیت جامعی داشت و برای شناخت این شخصیت جامعالطراف باید حدودا ۵۰ سال عمر جهادیاش را مرور کرد.
سردار شادمانی با تمرین در میادین گوناگون رزم و عرصههای دفاعی تکوین پیدا کرد و به این جایگاه رفیع و معنوی رسید و الگو و اسوه رزمندگان و نیروهای مسلح شد.
ایشان روزهای نخستی که وارد سپاه شد به عنوان یک عنصر فرهنگی بروز و ظهور پیدا کرد از همین رو منش او از همان ابتدا منش فرهنگی بود و پرورش دهنده، به طوری که بسیاری از پاسداران و رزمندگان استان همدان پرورش یافتگان سردار شادمانی، سردار همدانی و یارانشان هستند.
او معلم رزم، مدیر میدان و عاشق شهادت بود
همین طور سپهبد شادمانی در مدیریت و سازماندهی به ویژه در شرایط سخت و بحرانی هنر بیبدیلی داشت، وقتی در برخی از جبههها همچون جبهه غرب در جنگ تحمیلی یگان رزم نداشتیم ایشان در عنفوان جوانی مهارت ایجاد یگان رزم را داشت.
زمانی که در سال ۶۰ توفیق پیدا کردم و برای اولین بار عازم جبهه شدم، در آن برهه سردار یگان رزمی در منطقه تشکیل داده بود و این هنر در دوران جوانی ایشان به نظرم ویژه میآمد به نحوی که توانست در سختترین شرایط و بدون پشتیبانی کامل، گردان رزمی سال ۶۰ را تشکیل دهد، اگرچه به مرور با همت بزرگان این عرصه تیپ انصارالحسین(ع) و لشکر شکل گرفت و ارتقا یافت.
از همین بابت سردار شادمانی به طور طبیعی و تدریجی در حوزههای فرماندهی و رزم رشد کرد همچنین طرحریزی و تدبیر عملیاتی را با توجه به استعدادی که داشت به مرحلهای رساند که فرماندهی قرارگاه نجف در غرب کشور به او محول شد.
بنابراین سردار شادمانی با عزم ایمانی، روحیه جهادی و خلوصی کمنظیر خود را وقف رضایت خداوند کرده بود و در معاشرتها و آمد و شدها کسب رضایت پروردگار را ملاک قرار میداد ولاغیر.
شادمانی؛ از جبهه تا قرارگاه خاتمالانبیاء
در میانه عملیات کربلای ۵ که بنده هم افتخار حضور داشتم فرماندهی لشکر انصارالحسین(ع) به سردار محول شد و ایشان بلافاصله توانست تحرک چشمگیری ایجاد کند به طوری که لشکر انصارالحسین(ع) همزمان در جنوب در منطقه شلمچه خط عملیاتی داشت و هم در شمال غرب کشور در عملیات نصر ۴ و ماووت عراق شرکت کرد و این هنر فرماندهی ایشان را میرساند.
بعد از دوران دفاع مقدس سردار شادمانی یک گنجینه ارزشمندی از نبوغ و تجربه را توشه مسیر خود کرد و نبوغ و تدبیرش را در اختیار نیروهای مسلح و مراکز دانشگاهی دفاعی کشور قرار داد.
ایشان در جایگاهی همچون معاونت عملیات نیروی زمینی سپاه، معاونت عملیات ستاد کل نیروهای مسلح و معاون هماهنگکننده قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) و در نهایت فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء(ص) قرار گرفت و استعداد فرماندهی، طرحریزی عملیاتی و استعداد دفاعی را در خدمت کشور و نظام در طبق اخلاص گذاشت.
و دست آخر هم سردار در حین عملیات و در موقعیت جنگ و دفاع مقتدرانه ایران در مقابل رژیم جعلی صهیونی به شهادت رسید.
دفتری پر از نور فرهنگ
ناگفته نگذرم سردار شادمانی علاوه بر حوزههای نظامی و رزمی در عرصههای اجتماعی و فرهنگی بسیار فعال بود؛ در باب این موضوع باید به آخرین جلسهای که با هم داشتیم اشاره کنم، جلسهای در همدان طی یک ماه گذشته در راستای انسجامبخشی پیشکسوتان دفاع مقدس.
سردار شادمانی به عنوان بزرگ نیروهای رزمنده در همدان این ستاد را با تعریف سه کارگروه تشکیل داد و برنامهریزیهای لازم انجام گرفت.
مصداقهای توجه ایشان به موضوعات فرهنگی بسیار است و در این بین باید به اهدای کتاب توسط سردار اشاره کرد.
ایشان کتابهای منتخب هدیه میداد تا جایی که دفتر کارش کتابهای زیادی آماده کرده بود و بعد از جلسات و یا دیدارها کتابهای درخور هدیه میداد و این موضوع را مهم میشمارد.
شخصیت سردار در همه سطوح افزون بر یک نظامی تمامعیار شخصیتی با منش فرهنگی بود، اگرچه توجه ویژه به خانواده، جوانان و مردم هم از شاخصههای شخصیت او بود.
به نظرم جوانان با سیر زندگی جهادی سردار، با یک فرمانده متقی، مومن، صبور، بصیر و مدیر و مدبر که در همه حال مردمی بود آشنا میشوند.
تعبیر یک رویا به بلندای ۵۰ سال جهاد
اشتیاق شهادت هم از نکات قابل توجه است و سردار در تمام سالهای خدمت خالصانه در آرزوی شهادت بود و گواه بر این ادعا خوابی است که در عالم رویا دیده و تعبیر شد.
همسر شهید شادمانی در این باره نقل میکند حدودا یک ماه پیش یکی از روحانیون همکار سردار خوابی دیده بود مبنی بر اینکه ایشان به مثابه یک نور به آسمان میرود.
سردار هنگام نقل این خواب تاکید میکند که نه جنگی هست و نه درگیری نمیدانم چطور این خواب را تعبیر کنم.
اما خواب در کمتر از یک ماه تعبیر شد و او به یاران شهیدش پیوست، اگرچه علم سردار شادمانی همچنان برافراشته است به ویژه که در دهه منتهی به شهادتش با عنایت به تجارب گرانقدر در حوزه دفاعی و نظامی، شادمانیهای بسیاری در نیروهای مسلح به جا گذاشت.»