خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 10 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

آن‌چه تاریخ از رنج می‌گوید

اعتماد | همه | دوشنبه، 09 تیر 1404 - 23:11
از زمانی که نخستین گروه‌های انسانی برای منابع، قلمرو یا بقا با یکدیگر درگیر شدند، مفهوم جنگ وارد تاریخ شد. تاریخ‌نگاران جنگ‌هایی را در هزاره‌های پیش از میلاد ثبت کرده‌اند که هرچند در مقیاسی محدودتر نسبت به امروز بودند، اما تأثیری ژرف بر جوامع خود داشتند.
جنگ،انسان،تاريخ،انساني،زنان،كودكان،رنج،جهاني،زندگي،بازماندگا ...

اینجا به بررسی نسبت پیچیده و دردناک میان جنگ و انسان خواهیم پرداخت.
از روایت‌های تاریخی گرفته تا زخم‌های امروز، از کهن‌ترین نبردهای تاریخ تا مدرن‌ترین درگیری‌ها، همه حکایت از یک واقعیت تلخ دارند: جنگ، بیشتر از آن‌که پیروزی بیافریند، رنج می‌زاید.
جنگ؛ همراه همیشگی تاریخ انسان
از زمانی که نخستین گروه‌های انسانی برای منابع، قلمرو یا بقا با یکدیگر درگیر شدند، مفهوم جنگ وارد تاریخ شد.
تاریخ‌نگاران جنگ‌هایی را در هزاره‌های پیش از میلاد ثبت کرده‌اند که هرچند در مقیاسی محدودتر نسبت به امروز بودند، اما تأثیری ژرف بر جوامع خود داشتند.
نبردهایی چون جنگ‌های سومری، جنگ‌های مصر باستان و آشوریان، آغازگر تاریخ رسمی جنگ‌ها هستند.
اما با گسترش تمدن‌ها و ظهور امپراتوری‌ها، جنگ‌ها نیز سازمان‌یافته‌تر، ویرانگرتر و در مقیاسی وسیع‌تر به وقوع پیوستند.
امپراتوری روم، مغول‌ها، سلسله‌های چینی و ایرانی، همه تاریخشان را بر خاکستر جنگ‌ها بنا کرده‌اند.
اما چه چیزی انسان را به این حجم از خشونت سوق داده است؟
آیا جنگ‌ها همیشه محصول طمع و قدرت‌طلبی‌اند؟
یا گاهی ابزاری برای بقا، دفاع یا حتی تغییر وضعیت موجود بوده‌اند؟
پاسخ به این پرسش‌ها آسان نیست، اما چیزی که قطعیت دارد، این است که جنگ، حتی اگر با توجیهات مقدس یا ایدئولوژیک آغاز شده باشد، همواره بهای انسانی سنگینی داشته است.
رنج پنهان در آمارها
یکی از خطرات نگاه آماری به جنگ‌ها، گم‌کردن چهره انسانی رنج است.
زمانی‌که گفته می‌شود در جنگ جهانی دوم بیش از ۷۰میلیون انسان کشته شدند، این رقم عظیم ممکن است به‌سادگی به یک عدد تبدیل شود، بی‌آن‌که ذهن ما بتواند عمق فاجعه را درک کند.
اما هر یک از این ۷۰میلیون، انسانی بود با یک زندگی، یک خانواده، آرزوها، ترس‌ها، خاطرات و آینده‌ای که دیگر محقق نشد.
جنگ نه‌تنها جسم انسان‌ها را از میان برد، که روان بازماندگان را نیز برای همیشه زخمی کرد.
مادرانی که فرزندانشان را از دست دادند، کودکانی که پدرانشان را هرگز نشناختند و نسل‌هایی که با اضطراب و وحشت به دنیا آمدند.
آمارها قادر به بازتاب این رنج‌های پنهان نیستند.
حتی وقتی از نابودی شهرها، تجاوزها، قحطی‌ها و تبعیدها صحبت می‌شود، تجربه فردی و انسانی این فجایع فراتر از عدد و رقم باقی می‌ماند.
جنگ‌های مدرن؛ فناوری در خدمت مرگ
با پیشرفت فناوری، چهره جنگ نیز تغییر کرده است.
اگر در گذشته میدان‌های نبرد مکانی مشخص و محدود بودند، امروز دیگر نمی‌توان مرز روشنی میان جبهه جنگ و زندگی روزمره کشید.
سلاح‌های مدرن، پهپادها، موشک‌های دوربرد و جنگ‌های سایبری، مفهوم جنگ را به‌کلی دگرگون کرده‌اند.
دیگر مانند گذشته تنها سربازان نیستند که کشته می‌شوند.
غیرنظامیان، به‌ویژه کودکان و زنان، بخش عمده‌ای از قربانیان جنگ‌های نوین را تشکیل می‌دهند.
از جنگ ویتنام تا درگیری‌های خاورمیانه، از بوسنی تا اوکراین، همگی گواهی هستند بر اینکه تکنولوژی نه‌تنها نتوانسته است از جنگ جلوگیری کند، بلکه گاهی آن را بی‌رحمانه‌تر کرده است.
روان انسان پس از جنگ
اگرچه جسم بازماندگان ممکن است سالم مانده باشد، اما روان بسیاری از آن‌ها برای همیشه آسیب دیده است.
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، افسردگی، اضطراب‌های مزمن، کابوس‌های شبانه و حتی خودکشی، تنها بخشی از تأثیرات روانی جنگ بر بازماندگان است.
این آسیب‌ها تنها محدود به سربازان نیست.
کودکان جنگ‌زده، زنان قربانی خشونت جنسی، سالمندانی که خانه‌شان را از دست داده‌اند، همه با نوعی از ترومای جنگ مواجه‌اند.
بسیاری از این افراد حتی سال‌ها پس از پایان جنگ، همچنان با آثار آن زندگی می‌کنند.
زنان و جنگ؛ روایت‌هایی ناشنیده
در بسیاری از متون تاریخی، روایت جنگ‌ و انسان عمدتاً مردانه است.
اما در دل هر جنگ، زنان نیز حضوری پررنگ و گاه مغفول دارند.
چه آن‌هایی که به‌عنوان پرستار، فعال اجتماعی یا حتی مبارز در میدان نبرد حضور یافتند و چه آن‌هایی که قربانی خشونت‌های جنسی، تجاوز و بردگی شدند.
زنان بوسنی، رواندا، ویتنام، عراق و افغانستان، شاهدانی خاموش بر یکی از جنبه‌های تاریک و کمتر گفته‌شده جنگ هستند.
تجاوز به زنان در جریان جنگ‌ها، نه‌تنها جنایتی فردی، که ابزاری برای تحقیر جمعی، شکستن روحیه دشمن و حتی تغییر بافت جمعیتی بوده است.
با این‌حال، زنان در بسیاری از موارد، نقش التیام‌بخش نیز ایفا کرده‌اند.
آن‌ها پس از جنگ‌ها، مسئول بازسازی خانواده‌ها، تربیت نسل‌های بعد و بازگرداندن حس زندگی بوده‌اند.
کودکان؛ قربانیان بی‌پناه
کودکان شاید مظلوم‌ترین قربانیان جنگ‌ها باشند.
آن‌ها نه نقشی در شروع درگیری‌ها دارند، نه قدرتی برای دفاع از خود.
با این‌حال، بسیاری از آن‌ها یا کشته می‌شوند، یا آواره، بی‌سرپرست و دچار اختلالات روانی می‌گردند.
تصاویر کودکان گریان در ویرانه‌های حلب، غزه، کابل یا کی‌یف، نه تنها دلخراش‌اند، بلکه نمادی از آینده‌ای نامعلوم و شکسته هستند.
کودکانی که به جای مدرسه و بازی، جنگ و مرگ را تجربه می‌کنند، بعید است روزی به انسان‌هایی سالم تبدیل شوند.
آن‌ها بزرگ‌ترین بهای جنگ را می‌پردازند، بی‌آن‌که در هیچ تصمیمی شریک باشند.
تاریخ چه می‌گوید؟
نگاه به گذشته، نشان می‌دهد که جنگ‌ها هرچند گاه به تغییراتی مهم انجامیده‌اند، اما تقریباً هیچ‌گاه بدون تلفات انسانی، روانی و اخلاقی نبوده‌اند.
حتی جنگ‌هایی که در تاریخ به‌عنوان «ضروری» یا «رهایی‌بخش» شناخته می‌شوند، قربانیانی داشته‌اند که نامشان در هیچ کتابی نیامده است.
برای مثال، جنگ‌های استقلال یا انقلاب‌ها، گرچه به رهایی ملت‌هایی از یوغ استعمار انجامیدند، اما به‌قیمت خون فراوان به‌دست آمدند.
این واقعیت، پرسشی اخلاقی را درباره جنگ و انسان پیش روی ما می‌گذارد: آیا هدف می‌تواند وسیله را توجیه کند؟
آیا از تاریخ جنگ و انسان چه می‌آموزیم؟
تجربه‌های تلخ جنگ‌های جهانی اول و دوم، موجب شکل‌گیری نهادهایی چون سازمان ملل متحد و کنوانسیون‌های ژنو شد.
این نهادها و توافق‌نامه‌ها با هدف جلوگیری از وقوع مجدد فاجعه‌ها به‌وجود آمدند.
اما نگاهی به جنگ‌های پس از ۱۹۴۵ نشان می‌دهد که تلاش برای صلح، همواره با چالش‌های جدی مواجه بوده است.
درگیری‌های قومی، رقابت‌های اقتصادی، سیاست‌های تهاجمی و منافع قدرت‌های بزرگ، همچنان آتش جنگ را شعله‌ور نگه‌داشته‌اند.
گویی انسان، علی‌رغم آگاهی از هزینه‌های جنگ، هنوز نتوانسته است سازوکاری پایدار برای حل مسالمت‌آمیز منازعات بیابد.
هنر و ادبیات؛ حافظان حافظه جمعی
یکی از راه‌هایی که بشر برای مقابله با رنج جنگ یافته، تبدیل آن به هنر و ادبیات است.
رمان‌ها، شعرها، فیلم‌ها و نقاشی‌هایی که از دل جنگ بیرون آمده‌اند، گواهی‌اند بر زخم‌هایی که حتی پس از دهه‌ها، التیام نیافته‌اند.
از رمان «در جبهه غرب خبری نیست» تا اشعار سربازان گمنام، از فیلم‌هایی چون «زندگی زیباست» تا نقاشی‌های ضدجنگ پابلو پیکاسو، همگی سعی دارند رنج انسانی را از خلال هنر ماندگار سازند.
این آثار، نه‌تنها روایتگر گذشته‌اند، بلکه هشدارهایی برای آینده‌اند.
راه صلح کجاست؟
شاید هیچ راه‌حل قطعی و سریعی برای پایان جنگ‌ها وجود نداشته باشد.
اما آن‌چه مسلم است، گسترش آموزش، گفت‌وگوی بین‌فرهنگی، عدالت اجتماعی و احترام به کرامت انسانی، از مهم‌ترین ابزارهای پیشگیری از جنگ است.
جامعه‌ای که آموزش دیده، خواهان صلح است.
مردمی که درک متقابل دارند، کمتر به خشونت روی می‌آورند.
جهانی که در آن عدالت برقرار باشد، بستر مناسبی برای جنگ نخواهد بود.
تاریخ، پر از زخم‌هایی است که جنگ بر پیکر انسانیت زده است.
این زخم‌ها، گاه التیام یافته‌اند، اما جای آن‌ها هرگز پاک نشده است.
وظیفه ما، نه‌تنها یادآوری این رنج‌ها، بلکه تلاش برای تکرار نشدنشان است.
انسان، گرچه توان تخریب دارد، اما قدرت ساختن نیز دارد.
اگر بتوانیم از دل تاریخ بیاموزیم، شاید بتوانیم جهانی بهتر، انسانی‌تر و صلح‌آمیزتر بنا کنیم.
جهانی که در آن، کودکان با صدای توپ از خواب نپرند، زنان در پناهگاه‌ها بچه‌ها را به دنیا نیاورند و انسان‌ها، جانشان را در میدان‌هایی ندهند که هیچ‌گاه انتخابشان نبوده است.