پایان افسانه شکستناپذیری اسرائیل؛ جنگ ۱۲ روزه چه تغییراتی در خاورمیانه ایجاد کرد؟
جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران در رسانههای جهان عرب بازتاب گستردهای داشت؛ کارشناسان تأکید کردند که برنامه هستهای ایران به طور مؤقت به تاخیر افتاده و نفوذ منطقهای تهران تقویت شده است.

سرویس جهان مشرق - جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، به عنوان یکی از مهمترین و پیچیدهترین تحولات اخیر خاورمیانه، بازتاب گستردهای در رسانههای جهان عرب داشته است.
تحلیلگران این رسانهها ضمن بررسی پیامدهای این درگیری، ابعاد مختلف نظامی، سیاسی و منطقهای آن را به نقد و بررسی گذاشتهاند که در ادامه به مرور مهمترین دیدگاهها و تحلیلها پرداخته میشود.
توانمندیهای هستهای ایران؛ عقبنشینی موقت، نه نابودی
روزنامه «الاهرام» مصر در یادداشتی از دکتر وحید عبدالمجید تحلیل میکند که حملات شدید رژیم صهیونیستی و آمریکا به تأسیسات هستهای ایران، اگرچه خساراتی جدی به بار آورده، اما تنها منجر به عقبنشینی موقت برنامه هستهای تهران شده است.
عبدالمجید با تاکید بر حفظ دانش فنی، ذخایر اورانیوم و اراده سیاسی جمهوری اسلامی ایران، خاطرنشان میکند که این حملات نتوانستهاند زیرساختهای حیاتی هستهای را بهطور کامل نابود کنند و بسیاری از ذخایر حساس پیش از بمباران به مکانهای امن منتقل شده بودند (الاهرام، ۲۰۲۵).
به باور این تحلیلگر، راهحل بحران هستهای ایران صرفاً از مسیر گفتوگو و دیپلماسی میگذرد و راهکارهای نظامی، برخلاف تصور برخی، تنها پیچیدگیهای بیشتر در منطقه ایجاد خواهد کرد.
خاورمیانه پس از جنگ؛ پایان اسطوره برتری نظامی اسرائیل
روزنامه قطری «الوطن» ضمن پوشش مراسم باشکوه تشییع پیکر بیش از ۶۰ فرمانده نظامی و دانشمند هستهای ایرانی که در این حملات به شهادت رسیدند، بر خشم و انزجار عمومی و رسمی در ایران علیه "اسرائیل" و آمریکا تاکید کرده است.
از جمله شهدا، سرلشکرهای محمد باقری و حسین سلامی از چهرههای برجسته نظامی بودند که جان خود را در این درگیری از دست دادند.
از دید این رسانه، این درگیری پایان دهنده به اسطوره برتری نظامی "اسرائیل" در منطقه است؛ زیرا ایران با شلیک بیش از ۵۰۰ موشک به اهداف استراتژیک در تلآویو، نشان داد که توانایی آسیبرساندن به قلب دشمن را دارد و سیستمهای دفاعی "اسرائیل" را تا حدی شکستپذیر کرده است.
ایران پس از حمله؛ تثبیت جایگاه منطقهای و استقلال در تصمیمگیری
روزنامه لبنانی «الاخبار» تحلیل میکند که این جنگ، اگرچه تلاشی از سوی بازیگران غربی برای بازتنظیم نظم منطقهای به نفع خود بود، اما واکنش قاطع ایران سبب شد تا تهران به عنوان بازیگری مستقل، قدرتمند و تعیینکننده در معادلات خاورمیانه تثبیت شود.
ایران ضمن رد نظارتهای خارجی بر برنامههای خود، بر حفظ هویت مقاومت و تقویت ساختار دفاعی تأکید ورزیده و از این بحران به عنوان فرصتی برای بازنگری و تقویت مواضع خود بهره برده است.
آتشبس شکننده؛ تحولات عمیقتر از آنچه به نظر میرسد
وبسایت «الجزیره نت» در گزارشی تحلیلی به قلم محمد العودات به بررسی پیامدهای آتشبس پس از ۱۲ روز جنگ پرداخته است.
به گفته وی، "اسرائیل" توانست بخشهایی از برنامه هستهای و زیرساختهای دفاع هوایی ایران را هدف قرار دهد، اما نتوانست برنامه موشکی ایران را به طور کامل نابود کند.
در طرف مقابل، ایران با استفاده از موشکها و پهپادها توانست ضربات موثری به تلآویو وارد کند و سیستم دفاعی "اسرائیل" را دچار چالش نماید.
این درگیری همچنین موجب تعمیق شکافهای سیاسی داخلی در ایران و ایجاد تحولات پرتنشتر در آینده منطقه شده است.
واکنشها و اظهارات رسمی
روزنامه کویتی الجریده به سردبیری ناصر العتیبی در مطلبی نوشت: رهبر ایران، این حملات را بزرگنمایی بینتیجه خوانده و تأکید کردند که برنامه هستهای ایران همچنان پابرجاست و دشمنان ایران نتوانستهاند به اهداف خود دست یابند.
در مقابل، برخی چهرههای سیاسی غربی، از جمله دونالد ترامپ، مدعی نابودی کامل تأسیسات هستهای ایران شدند که توسط رسانهها و تحلیلگران جهان عرب مورد تردید قرار گرفت.
در پی این بحران، تماسهایی میان مقامات ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس برای حفظ ثبات منطقه برقرار شد، هرچند مقامهای ایرانی نسبت به تعهدات "اسرائیل" در زمینه آتشبس ابراز بیاعتمادی کردند.
خاورمیانه پس از جنگ ایران و اسرائیل
دکتر علی الخشیبان، تحلیلگر برجسته سیاسی، در مقالهای منتشر شده در روزنامه سعودی «الریاض» این جنگ را نقطه عطفی در توازن قدرت خاورمیانه دانسته است.
وی معتقد است دخالت مستقیم آمریکا با ارسال بمبافکنهای پیشرفته B۲ نشاندهنده عمق نگرانی واشنگتن است، اما ایران با واقعبینی نسبت به هزینههای این جنگ تلاش کرد درگیری را هرچه سریعتر خاتمه دهد.
وی نقش سلاح هستهای ایران را کلیدی در شروع و پایان نسبی این جنگ برمیشمرد و بر این باور است که این واقعیت موجب شد بازیگران منطقهای از مواضع افراطی فاصله بگیرند.
همچنین، ظهور فناوریهای نوین نظامی، بهویژه پهپادها، عرصه جنگهای منطقهای را دگرگون کرده و قدرت تخریبی "اسرائیل" را به چالش کشیده است.
الخشیبان پایان دوران تکقطبی در سیاست منطقهای و انحصار "اسرائیل" در خاورمیانه را مهمترین پیامد این جنگ میداند و معتقد است که منطقه در مسیر تغییرات بنیادین و حرکت به سوی همکاری و ثبات است.
او تاکید میکند که "اسرائیل" و حامیان آن باید با این واقعیتهای نوین سازگار شوند و سیاستهای خود را بازنگری کنند.
آیا تهران در آستانه دستیابی به سلاح اتمی است؟
دکتر محمد بن عوض المشیخی در مقالهی در روزنامه الرؤیه عمان نوشت: بررسی جامع وضعیت کنونی برنامه هستهای ایران نشان میدهد این کشور به مراحل پیشرفتهای از چرخه سوخت هستهای دست یافته است.
آمارهای اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی حاکی از آن است که ایران هماکنون بیش از ۴۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۲۰٪ و حدود ۱۲۸ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰٪ در اختیار دارد که از نظر تئوری برای ساخت حداقل دو کلاهک هستهای کافی است.
در بعد فناورانه، پیشرفتهای قابل توجهی در نصب سانتریفیوژهای پیشرفته IR-۶ و IR-۹ در تاسیسات زیرزمینی فردو، توسعه سیستمهای سوخترسانی پیشرفته و طراحی کلاهکهای موشکی مشاهده میشود.
بر اساس تحلیلهای موسسه علوم بینالمللی واشنگتن، ایران از نظر فنی قادر است در بازه زمانی ۶ تا ۱۲ ماه اولین نمونه و در مدت ۱۸ تا ۲۴ ماه سلاح عملیاتی هستهای تولید کند.
با این وجود، چالشهای مهمی از جمله مشکلات طراحی سیستم انفجار هستهای، محدودیتهای فنی در کوچکسازی کلاهکها و تحریمهای بینمللی در زمینه واردات مواد خاص همچنان پابرجاست.
در بعد سیاسی، اگرچه رهبری ایران تاکنون بر غیرنظامی بودن برنامه تأکید داشته است، اما تغییر این سیاست مستلزم ارزیابی دقیق هزینهفواید سیاسی و امنیتی خواهد بود.
تصمیم نهایی برای ساخت بمب هستهای بیشتر تابع تحولات منطقهای و بینالمللی آینده است.
به نظر میرسد ایران از نظر فنی قابلیت بالقوه ساخت سلاح هستهای را دارد، اما تبدیل این توانایی به واقعیت به ملاحظات راهبردی و محاسبات سیاسی تهران بستگی دارد.
آینده نشان خواهد داد که آیا ایران به جمع دارندگان سلاح هستهای خواهد پیوست یا خیر.
پس از جنگ برای ایران؛ جنگ دوازدهروزه و درسهای تاریخی
ابراهیم العبادی کارشناس مسائل سیاسی در روزنامه عراقی الصباح نوشت، جنگ دوازدهروزه ۲۰۲۵ میان "اسرائیل" و ایران، با وجود تفاوتهای ظاهری، شباهتهای تکاندهندهای به جنگ ششروزه ۱۹۶۷ داشت.
در هر دو مورد، غافلگیری و ضعف اطلاعاتی منجر به شوک اولیه شد، اما نتیجه نهایی متفاوت بود: در ۱۹۶۷ اعراب سرزمینهای وسیعی را از دست دادند، حال آنکه ایران در ۲۰۲۵ با وجود آسیبهای انسانی و علمی، یکپارچه ایستاد و خاکش حفظ شد.
نقطه مشترک کلیدی، سقوط بازدارندگی بود.
"اسرائیل" با پشتوانه غرب و بهانه «تهدید وجودی»، بار دیگر نشان داد که میتواند با غلبه تکنولوژیک، ضربه اول را بزند.
اما این بار، برخلاف ۱۹۶۷، مقاومت ایران و اجماع داخلیِ بیسابقه (حتی میان مخالفان نظام) مانع از پیروزی کامل دشمن شد.
پیامدهای این جنگ هنوز در حال ظهور است: ایران ناگزیر به بازتعریف استراتژیهای دفاعی و امنیتی خود است، به ویژه در زمینه مقابله با نفوذ اطلاعاتی و تقویت دفاع هوایی.
در سطح منطقهای نیز، این جنگ نشان داد که دشمنیهای فرقهای و اختلافات سیاسی نباید مانع ادراک تهدید مشترک صهیونیستی شود.
آینده نشان خواهد داد که آیا این تجربه خونین، به بیداری جدیدی در جغرافیای مقاومت منجر خواهد شد یا خیر.
جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی نه تنها ابعاد نظامی، بلکه تاثیرات عمیقی بر ساختار سیاسی و امنیتی خاورمیانه گذاشته است.
تحلیلهای منتشر شده در روزنامههای جهان عرب به وضوح نشان میدهد که این جنگ افسانه برتری نظامی "اسرائیل" را به چالش کشیده و جایگاه ایران را به عنوان یک بازیگر کلیدی و مستقل در منطقه تثبیت کرده است.
همچنین تاکید بر ضرورت راهحلهای دیپلماتیک و پرهیز از راهحلهای نظامی در حل بحران هستهای ایران در بسیاری از این تحلیلها مشترک است.
در نهایت، این تحولات نشان میدهد که خاورمیانه در مسیر تغییرات عمیق و پایان انحصار قدرتهای سنتی قرار گرفته و نیازمند همکاریهای منطقهای و راهکارهای مبتنی بر واقعیتهای جدید است.