خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 09 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

وقایع روز چهارم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری

مهر | استان‌ها | دوشنبه، 09 تیر 1404 - 09:47
تبریز- سخنرانی عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه برای شوراندن مردم علیه امام حسین (ع) از مشهورترین وقایع روز چهارم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری است.
امام،بن،حسين،روز،كربلا،حسن،سعد،نفر،عبيدالله،ابن،عمر،شمر،محرم ...

خبرگزاری‬ مهر، ‬ گروه‬ استان‌ها: ‬ در روز چهارم محرم، عبیداللّه‏ بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع و سخنرانی کرد و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه‌السلام تشویق و ترغیب کرد.
به دنبال آن ۱۳ هزار نفر در قالب ۴ گروه که عبارت بودند از: ۱.
شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ ۲.
یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ ۳.
حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ ۴.
مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر به سپاه عمر بن سعد پیوستند.
به‌هم پیوستن این نیروها از این روز تا عاشورا برقرار بوده است.
در این روز عمر سعد نامه‌ای به عبیدالله زیاد نوشت.
در این نامه نوشته بود: «من همین که به کربلا رسیدم، رسولی را فرستادم تا با حسین مذاکره کند و از او بپرسد برای چه آمده است؟
پاسخ او این بود که مردم کوفه نامه نگاشته و از من درخواست آمدن کرده‌اند و من به درخواست آنان پاسخ گفته‌ام.
اگر اکنون تغییر نظر داده‌اند بازمی گردم.»
حسان بن فائد بن بکیر العبسی گوید: در هنگام دریافت نامه عمرسعد من نزد عبیدالله بن زیاد بودم، همین که نامه را خواند این شعر را زمزمه کرد: «الان اذعلقت مَخالبُنا به یرجوا النجّاةَ ولاتَ حین مناص… اکنون که پنجه‌های ما در گلوگاه اوست به رهایی می‌اندیشد، اما دیگر گریزگاهی نیست.»
پاسخ عبیدالله زیاد: باری، نامه‌ات رسید و محتوای آن را دریافتم.
همین که جواب را دریافت کردی، از حسین و یارانش برای یزید بن معاویه امیرالمومنین بیعت بگیر تا بیندیشیم چه کنیم.
(در برخی مقاتل آمده است: وگرنه سر او و اصحابش را جداکن و بفرست.
عمرسعد با دریافت نامه گفت: می‌دانستم که عبیدالله سلامت و عافیت را نمی‌پذیرد.
ملاقات امام حسین (ع) و عمر بن سعد
امام حسین (ع) قاصدی نزد عمر بن سعد روانه ساخت که می‌خواهم شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشیم.
ابتدا امام (ع) آغاز سخن کرد و فرمود: «ویلک‏ یابن سعد..؛ وای بر تو، ای پسر سعد، آیا از خدایی که بازگشت تو به سوی اوست، هراس نداری؟
ابن سعد گفت: اگر از این گروه جدا شوم می‌ترسم خانه ‌ام را ویران کنند.
امام (ع) فرمود: «أنا أبنی‌ها لک‏؛ من آن را برای تو می سازم..».
امام فرمود؛ تو را چه می‌شود!
خداوند به زودی در بسترت جانت را بگیرد و تو را در روز رستاخیز نیامرزد.
به خدا سوگند!
من امیدوارم که از گندم عراق، جز مقدار ناچیزی، نخوری».
در روز سوم محرم چهار هزار سواره نظام با عمربن سعد به کربلا رسیده بودند و از روز چهارم تا روز نهم محرم، لشکریان دیگری به سرکردگی دیگرانی به کربلا رسیدند مثلاً «شَبَث بن رِبعِی بن حصین تمیمی یربوعی» با چهار هزار نفر و دیگران تا آخرین چهار هزار نفری که به کربلا رسیدند.
«شمر بن ذی الجوشن ضبابی کلابی» از مسیحیان نصرانی شهر حیره بود، وقتی لشکریان مسلمان در فتوحات به عراق رسیدند شمر بن ذی الجوشن مسلمان شد و پدرش همچنان بر نصرانیت خود باقی ماند.
شمر بن ذی الجوشن از طرف عبیدالله ابن زیاد با چهار هزار پیاده نظام در روز نهم محرم به کربلا آمدند و اتفاقاً سرکردگی یا فرماندهی میدان کارزار را اینان به دست گرفتند یا به عبارت دیگر متصدیان میدان کارزار کربلا از طرف ابن زیاد همین شمر بود.
سرنوشت حربن ریاحی
روز چهارم محرم در مجالس شیعه عرب بیشتر یاد اصحاب امام حسین (ع) به طور کلی و به خصوص در میان اصحاب امام حسین (ع) سرنوشت حربن ریاحی را بیان می‌کنند.
حربن ریاحی اولین سرکرده هزار سواره نظام برای رویارویی و محاصره امام حسین (ع) و رساندن او به شهر کوفه و نزد عبیدالله ابن زیاد بود.
حربن ریاحی به دستور ابن زیاد امام حسین (ع) را به نزول در کربلا وادار کرد، البته در روز عاشورا تصمیم خود را گرفت و از عمر بن سعد جدا شد، توبه کرد و به امام حسین (ع) ملحق شد و امام حسین (ع) توبه او را پذیرفت و به عنوان یکی از سواران اولیه قتال کربلا و از شهدای اولیه رکاب امام حسین (ع) قرار گرفت.
برخی از شیعیان عرب نیز مجالس عزاداری روز چهارم را به بیان سرنوشت «حبیب بن مظاهر اسدی» اختصاص می‌دهند.
در مجالس شیعیان غیر عرب در روز چهارم به سرنوشت دو نفر از کسانی که منسوب به بارگاه امام حسین (ع) هستند، می‌پردازند، یکی از این افراد «عبدالله بن حسن بود» که ۱۱ سال داشت و از جمله شهیدان کم سن و سال واقعه عاشورا بود.
عبدالله بن حسن یکی از فرزندان کوچک امام حسن مجتبی (ع) است که ظاهراً در وقت شهادت امام حسن (ع) یک ساله بیشتر نبوده و در روز کربلا شاید ۱۱ سال داشته است، عبدالله بن حسن در آخرین ساعات مبارزه امام حسین (ع) و افتادن بر روی زمین، در دامان عمویش امام حسین (ع) شهید شد و در مجالس و محافل ایرانیان غالب ذکر این نازدانه امام حسن (ع) را و احیاناً رقیه دختر منسوب به امام حسین (ع) را ذکر می‌کنند.
نحوه شهادت عبدالله بن حسن
یکی از کم سن و سال‌های بنی هاشم که اشاره کردیم عبدالله ابن حسن فرزند امام حسن مجتبی (ع) بود که در آخر عمر آن حضرت به دنیا آمده یعنی حدود سال ۵۰ که اکنون اول سال ۶۱ هجری است و لذا گفته می‌شود که این فرزند امام حسن (ع) ۱۱ ساله بود و از خیمه‌ها به طرف مقتل امام حسین (ع) یعنی آنجایی که امام حسین (ع) بر زمین افتاده بود، خود را رساند و افتاد در دامان عمویش امام حسین (ع) و کسی را که شمشیرش اشاره به طرف امام حسین (ع) کرده بود، دست گرفت که جلوی شمشیر را بگیرد و او بی رحمانه شمشیر را فرود آورد و دست این نوجوان ۱۱ ساله را بُرید و او با دست بریده به دامان عمویش پناه آورد.
البته پیش از اینکه به امام حسین (ع) برسد، امام حسین (ع) صدایش را بلند کرد و خواهرش زینب (س) را صدا زد که کودک را بگیر که به معرکه نیاید، اما زینب (س) نتوانست به او برسد و او را بگیرد، بالاخره این هم یکی دیگر از کم سن و سال‌های نوجوانان بنی هاشم است که در کربلا شهید شده است.