خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 09 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

ارتباط میان جنبش حسینی و دیگر جنبش‌های پیشرو برای آزادسازی انسان

مهر | دین و اندیشه | دوشنبه، 09 تیر 1404 - 08:58
احادیث و زیارات بر ارتباط میان جنبش حسینی و دیگر جنبش‌های پیشرو، برای آزادسازی انسان از پرستش خدایان زمینی و نیز بر نقش آن در به دوش کشیدن بار تاریخ تاکید می کند.
امام،حركت،كمال،انسان،شهادت،حسين،پيوسته،السلام،شيعه،عليك،وارث ...

به گزارش خبرنگار مهر، از زمان قیام سیدالشهدا (علیه السلام) سوال‌هایی در میان نخبگان و اندیشمندان و حتی مردم عادی مطرح بوده است که، انگیزه اصلی امام حسین (ع) از اقدام به چنین کاری چه بوده است؟
آیا دعوت مردم کوفه فلسفه قیام آن حضرت بوده، یا قیام امام (ع) علت دعوت کوفیان؟
آیا برقراری حکومتی اسلامی به شیوه امام علی (ع) علت اصلی و غایت نهایی این نهضت بوده است یا ایجاد اصلاحات و تغییرهای محدود در ساختار حکومت اسلامی هم می‌توانست هدف امام (ع) را تأمین کند؟
این پرسش‌ها و مانند آنها، هر کدام حاکی از نگرش‌ها و دیدگاه‌های خاص افراد به این حادثه است.
با عنایت به چنین واکنش‌های گوناگون از زمان وقوع این حادثه تا به امروز، هر اندیشمند مسلمانی که با تاریخ عاشورا سروکار داشته است، به فراخور فهم و برداشت خویش از این واقعه، درباره قیام کربلا و اهداف آن، سخن گفته است.
اندیشه بلند سالار شهیدان حضرت امام حسین بن علی (ع) که در قیام باشکوهش متبلور گشت، نمادها و ظهورات مختلفی دارد که هر یک از دانشمندان به نوبه خود، مطابق شخصیت علمی و فرهنگی خویش به دنبال چهره نهضت حسینی (ع) هستند و عمق باورها و حتی گرایش‌های آن حضرت را استنباط می‌کنند.
بخش شانزدهم این سلسله مطالب مربوط به مباحث عاشورایی امام موسی صدر درباره عاشورا و تبیین پیوند امامت با شهادت است.
ماهیت و هدف این بحث می‌طلبد که واژه امام را با اصطلاح مذهبی آن از نظر شیعه امامیه تفسیر کنیم.
امام، انسان است، نه خدا و نه نیمه خدا؛ انسانی است که به کمال مورد نظر اسلام رسیده است؛ انسانی است برتر نه مافوق انسان؛ انسانی است که به کمال رسیده و در عین حال پیشوا و مسئول هدایت امت است.
در متون شیعه درباره امام آمده است: امام حجت خدا بر روی زمین است؛ کتاب گویای خداوند است؛ آینه تمام‌نمای اسلام است؛ اسلام مجسم است؛ انسانی است که در احساسات و اندیشه و فرمان و گفتار و کردار و حتی سکوت خود، نقش ترازو را دارد.
در حدیثی از پیامبر آمده است: «من ترازوی اعمال هستم و علی زبانه آن است.» در یک کلام، امام، انسانی است که در فوق و در قله است و برتر انسان نیست.
او وصی است نه پیامبر.
باید درباره مفهوم امام و ضرورت وجود امام از نگاه شیعه و ابعاد مفهوم امام از نظر مذهب صحبت کنیم.
برای آنکه پیوستگی این بحث را دریابیم و به تصویری روشن از امام برسیم، باید مبانی زیر را بررسی کنیم:
اول.
حیات (زندگی) در مفهوم دینی آن، حرکتی پیوسته به سوی کمال است.
قرآن این مفهوم را در یک عبارت چنین خلاصه کرده است: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» یعنی ما پیوسته در حال بازگشت به سوی خدا، یعنی به سوی کمال مطلق هستیم.
در بسیاری از آموزه‌های دینی این مفهوم را می‌یابیم.
این آموزه‌ها ما را به حرکت دائمی و تلاش پیوسته تا آخرین نفس فرمان می‌دهد.
دوم.
حرکت، به معنای تغییر پیوسته است و جهت آن به سوی کمال بی‌نهایت، یعنی خداوند است.
این جهت‌گیری می‌طلبد که حرکت، همواره به سوی بهتر شدن باشد.
زیرا زندگی در مفهوم دینی آن، حرکت پیوسته و تغییر دائمی به سوی حالت بهتر شدن و در نتیجه رد هر گونه ایستایی و واپس‌گرایی است.
سوم.
حرکت ضروری به سوی بهتر شدن -که به طور طبیعی با شکست و تلخی همراه است- بنابر شرایط حرکت، گاه آرام است و گاه، خشونت‌آمیز.
چهارم.
وجود خیر و شر در احساس و در زندگی، پیش از آنکه در خارج، جنگ به راه بیندازد، در درون انسان جنگی همیشگی پدید می‌آورد.
این جنگ همان انگیزه‌ای است که انسان را پیوسته به سوی کمال حرکت می‌دهد.
انسان به سوی کمال در حرکت است و انگیزه این حرکت، وجود دو عنصر خیر و شر در درون خود او و در خارج است، وگرنه اگر انسان شر را درک نمی‌کرد یا در خارج شر وجود نداشت، اختیار یعنی جنگ یا تلاش همیشگی وجود نداشت و در نتیجه حرکت دائمی به سوی کمال وجود نداشت.
نقش امام از نظر شیعه، پاسداری از دعوت و رهبری است، جز اینکه او پیامبر نیست و بر او وحی نمی‌شود، ولی معصوم از خطا و گناه است.
این بدان معناست که امامِ معصوم، البته نه امام در اصطلاح معاصر نمادِ ارادۀ الهی در حرکت انسان به سوی کمال است.
از این روست که شیعه می‌گوید تعیین امام باید با نص باشد نه با انتخاب [مردم].
بنابراین امام، نمادِ ارادۀ الهی است، یعنی وقتی انسان در مسیر خود به سوی کمال با مشکلات و موانعی روبه‌رو می‌شود (که گاه کوچک است و گاه بزرگ) به او کمک می‌کند.
با توجه به اینکه امام نماد ارادۀ الهی است، معنای این حدیث روشن می‌شود که «بیشترین بلا برای پیامبران است و سپس برای اوصیا» این بلا به خاطر مسئولیتی است که آنان در دعوت مستمر خود دارند.
معنای این حدیث را نیز که «هر کسی بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته است، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است» می‌دانیم.
این حدیث برای مقابله با خطر انحراف و چیره شدن عناصر شر است.
این استمرار در رهبری و کمک به مردم در جنگ درونی و بیرونی و سوق دادن آنان به سوی کمال، تعبیری درست برای سنت خداوند در آفرینش است: «وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً» در اینجا، دگرگونی و تحول و تکامل با ثبات داشتن و مطلق بودن، هماهنگ و همسو است.
و امری است که بنیادهای آن تغییرناپذیر ولی محتوای آن تغییرپذیر است.
بنابراین، سنت ازلی و مطلق، تغییر همیشگی را می‌طلبد و اینجاست که تغییر و ثبات به یکدیگر می‌رسند.هر پیامبری و پس از او، امام و وصی و پس از او، نمایندگانش (جانشینانش) یعنی همان‌هایی که در حدیث آمده است: «هر فقیهی که خویشتن‌دار، پاسدار دین، نافرمان در برابر هوای نفس و فرمان‌بردار در برابر دستور مولای خود باشد، حجت من بر شماست و من حجت خدا بر آنان هستم» این رهبران، یعنی پیامبر و امام و نماینده امام، در پیشگاه خدا مسئول رفتار مردم و حرکت پیوسته آنان به سوی کمال هستند، به هر قیمت و در هر شرایطی که باشد، حتی اگر نیازمند فداکاری، یعنی شهادت باشد.
امام مسئول آن است که شهادت را تقدیم کند و در هنگام نیاز، برای شهید شدن پیش‌قدم شود تا حرکت انسان به سوی کمال، که به موانع و دشواری‌های کوچک یا بزرگی برخورد می‌کند، مصون بماند.
از این روست که اندیشمندان شیعه و یا حداقل برخی از آنان مخالف‌اند که تشیع، مذهبی جدا از دیگر مذاهب دسته‌بندی شود، بلکه می‌گویند تشیع به معنای مسئولیت‌پذیری و عبارت است از ایدئولوژی رهبران و رفتار پیش‌گامانۀ آنان که بر پایۀ اجتهاد و جهاد استوار است.
این ایدئولوژی عبارت است از بررسی صحیح مرحله‌ای که در آن به سر می‌بریم و تلاش تا پای شهادت در راه تبدیل آن به مرحله‌ای بهتر.
اینجاست که به نقطۀ مشترکی عمیق بین امامت و شهادت می‌رسیم، زیرا امامت به معنای مسئولیت پاسداری از حرکت مردم است و طبیعی است که این مسئولیت گاه به درجه شهادت نیاز دارد.
بنابراین، شهادت جزئی از امامت است و بدین ترتیب، معنای حدیثی را که از ائمه به ما رسیده است، درمی‌یابیم: «هر یک از ما یا شهید است یا مسموم» این حدیث ابعاد مبارزه آنان را در راه مسئولیتی که بر دوش داشته‌اند، روشن می‌کند.
اینجاست که به خط طولانی تاریخ تشیع می‌رسیم که عاشورا یک صفحه درخشان از آن است؛ همان خط دشوار و همراه با مصیبتی که امام حسین با وجود اندک بودن یارانش، آن را مذهب مخالفت یا مبارزه (در چارچوب تعهد اسلامی به متونی که با اجتهاد، جدید می‌شود) قرار داد.
رسالت دین، واحد است که در یک زنجیره واحد با حلقه‌هایی به هم پیوسته قرار داد.
هدف رسالت تنها با آزادسازی انسان از خودپرستی و تأثیرپذیری از تمایلات شرّ و نیز پرستش پدیده‌ها یا افراد پیرامون تحقق می‌یابد.
رهایی از خودپرستی از رهگذر جنگ درونی به دست می‌آید.
این رهایی، امری شخصی است که به خودمان اختصاص دارد، هرچند به تلاش زیادی نیاز است و از این رو، پیامبر (ص) آن را «جهاد اکبر» خوانده‌اند.
ولی وقتی انسان به رهایی از پرستش خدایان زمینی و رد پرستش افراد پیرامون خود می‌رسد، یعنی وقتی از پرستش مردم و بت‌هایی که او را به بندگی می‌کشند و ضعیف می‌شمارند، آزاد می‌شود، وقتی از بند ستمگران رهایی می‌یابد، با منافع آن‌ها برخورد پیدا می‌کند و معرکه بالا می‌گیرد.
اینجاست که می‌بینیم جهاد پیامبران و امامان و اوصیا همگی در یک میدان است، به گونه‌ای که می‌توانیم موضع هر یک از آن‌ها را در چارچوبی عام بررسی کنیم.
از جمله این مجاهدت‌ها و بلکه اوج این فداکاری‌ها، شهادت امام حسین (ع) در روز عاشوراست.
شهادت امام حسین حلقه‌ای جدا از دیگر حلقه‌ها نیست و ما آن را از رهگذر «تاریخ دیرینۀ مبارزاتی» که شهادت امام حسین را پدید آورده است، مطالعه می‌کنیم.
شهادت امام حسین شهادت‌های دیگری را نیز پدید آورده است، ولی شهادت خود امام حسین در اوج قرار دارد.
از این روست که در روایت‌های شیعه درباره زیارت ایشان آمده است: «السلام علیک یا وارث آدم صفوة الله» یعنی بین امام حسین و حضرت آدم پیوند برقرار می‌کند «السلام علیک یا وارث نوح نبی الله، السلام علیک یا وارث ابراهیم خلیل الله، السلام علیک یا وارث موسی کلیم‌الله، السلام علیک یا وارث عیسی روح الله، السلام علیک یا وارث محمد حبیب الله» و به همین ترتیب به ایشان سلام می‌دهیم.
این احادیث بر ارتباط میان جنبش حسینی و دیگر جنبش‌های پیشرو، برای آزادسازی انسان از پرستش خدایان زمینی و نیز بر نقش آن در به دوش کشیدن بار تاریخ در جنگ‌هایی که از ابتدا بر ضد ستمگران و در خدمت به ستم‌دیدگان زمین در جریان بوده است، تأکید می‌کند.
این جنگ‌ها ادامه داشت و در این مسیر شهیدان پی در پی بر زمین می‌افتادند تا اینکه نوبت به حسین، سرور شهیدان رسید که حلقه‌ای پیوسته با گذشته بود.
جنبش او در عین حال که برخاسته از جنبش‌های گذشته بود، به نوبه خود مادر همه جنبش‌ها نیز بود و در این میان، حسین، پدر شهیدان است.