خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 09 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

توصیف شاعرانه از خاطره‌ای پرشور در دل آیین سنتی محرم - تسنیم

تسنیم | استان‌ها | یکشنبه، 08 تیر 1404 - 16:53
توصیف شاعرانه و احساسی زهرا عموئی از خاطره ای شیرین و پرشور در دل آیین سنتی محرم، جایی که سینی های غذا، روستاها را به هم گره می زنند.
عمه،سر،سيني،مسجد،عزاداري،مجمع،داخل،بران،سخاوت،ارادت،آييني،مح ...

به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، مجمع بران یکی از سنت‌های اصیل و دیرینه مردم گیلان در ماه محرم است که جلوه‌ای از همبستگی، ارادت و عشق خالصانه آنان به ساحت امام حسین (ع) و یاران وفادارش را به نمایش می‌گذارد.
در این آئین مذهبی، هیئت‌های عزاداری از روستاها و مناطق مختلف، به‌صورت منسجم و با آدابی خاص، در یک نقطه مرکزی گرد هم می‌آیند و با نوحه‌خوانی، سینه‌زنی و دم‌گرفتن‌های محلی، شکوهی مثال‌زدنی از عزاداری حسینی را رقم می‌زنند.
مجمع بران نه‌تنها آیینی مذهبی، بلکه نمادی فرهنگی و اجتماعی از پیوند عمیق مردم گیلان با نهضت عاشورا و فرهنگ شهادت است.
زهرا عموئی (هشت ساله) یکی از شهروندان آستانه اشرفیه درخصوص تجربه مجمع بران خود می‌گوید: گره روسری‌ام را محکم کردم، برای اینکه جا نمانم، تصمیم گرفتم به جای کفش، دمپایی‌هایم را پا کنم، چادرم را سر کردم و در حیاط منتظر عمه ماندم، عمه بعد از قول و قرارهایی که گذاشته بودیم راضی شده‌بود که همراهش بروم، حق هم داشت با آن سینی سنگین نمی‌توانست حواسش به من باشد، از طرفی همراه بردن دختر 7 - 8 ساله یعنی کلی سوال که باید به آن‌ها جواب می‌داد.
عمه با لبخند به من نگاه کرد و چادرش را به کمر بست و پارچه‌ای را تا کرد و شبیه یک بالش کوچک روی سرش گذاشت، مادرم کنار ایوان ایستاده بود و سینی بزرگ با قابلمه‌های کوچک رنگی که پر از غذاهای خوشمزه بود را بعد از مرتب کردن پارچه روی سر عمه گذاشت و با التماس دعایی بدرقه‌مان کرد، از کنار خانه‌ی عموها که رد شدیم، دخترعموها هم شبیه عمه با سینی که روی سر داشتند، یکی یکی به جمع ما اضافه می‌شدند.
خانه‌ها حصار و درب نداشتند و این قشنگ‌ترین تعبیر همسایگی برای من بود، از هر خانه‌ای که می‌گذشتیم تعداد زنان و دختران جوان سینی به سر زیادتر می‌شد و با صدای به سر و سینه‌زدن قابلمه‌های رنگی داخل سینی و نفس‌نفس زدن‌های زن‌ها می‌شد ناهموار بودن جاده و مهارت آن‌ها را حس کرد.
به مسجد که رسیدیم مردها دم درب بودند و یکی‌یکی سینی‌ها را از روی سر خانم‌ها می‌گرفتند و به داخل مسجد می‌بردند، این رسم دهه‌ محرم روستاها بود، 10 شب بهترین غذاها را با سخاوت می‌پختند و در سینی می‌چیدند و برای پذیرایی از دسته‌های عزاداری به مسجد می‌فرستادند، دسته‌های عزاداری دور مسجد می‌چرخیدند و نشسته روضه‌ای می‌خواندند، زن و مرد اشک می‌ریختند.
مداح دعایی می‌کرد و همه در حالی‌که صورتشان خیس اشک بود آمین می‌گفتند، متولی مسجد برای شام مردها را به داخل مسجد دعوت کرد، خواستم زودتر بروم و جا بگیریم تا قابلمه‌هایی که نشان کرده بودم را از دست ندهم اما عمه دستم را گرفت و گفت: «تو دیگر بزرگ شدی نباید به قسمت مردانه بروی.»
دلم غش و ضعف می‌رفت، دوست داشتم بدانم داخل آن قابلمه‌های رنگی چه بود؟!
قابلمه‌های خانه‌ی مادربزرگ را 10 بار چک کرده بودم اما دلم پیش قابلمه‌های دیگر بود، عمه حواسش به من بود و راه فرار نداشتم، از طرفی می‌دانستم اگر حرف گوش ندهم شب‌های دیگر نمی‌گذارد همراهش بیایم، وقت برگشت به خانه هرکس مجمع خودش را می‌شناخت و تا آن را می‌دید جلوتر می‌رفت که روی سرش بگذارند.
در مسیر برگشت باز هم قابلمه‌ها دم گرفته بودند انگار از سخاوت صاحبانشان راضی بودند، دیگر ترس وارونه شدن قابلمه‌ها و افتادن سینی‌ها را نداشتم، انگار این زن‌ها سال‌ها با ارادت و عشق سینی‌ها را سر سفره اباعبدالله می‌بردند تا برکت سفره‌هایشان را تضمین کنند.
بی‌تردید، آیین مجمع‌بران تنها یک رسم مذهبی نیست، بلکه جلوه‌ای عمیق از فرهنگ، ایمان و همبستگی مردمی است که نسل به نسل، عشق به امام حسین (ع) را در جان خود پرورانده‌اند.
روایت کودکانه زهرا عموئی از این مراسم، نشان می‌دهد که چگونه مفاهیم بلند ایثار، سخاوت و ارادت به اهل‌بیت (ع) از همان سال‌های نخست زندگی در دل فرزندان این سرزمین ریشه می‌دواند.
مجمع‌بران، آیینی است که نه‌تنها خاطره‌ای جمعی، بلکه سرمایه‌ای فرهنگی برای حفظ هویت دینی و اجتماعی مردم گیلان به شمار می‌رود؛ آیینی که هر سال در ماه محرم، با اشک و اخلاص، برکت را به خانه‌ها و دل‌ها بازمی‌گرداند.
انتهای پیام/