خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 08 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

واکاوی ابعاد مختلف ایجاد همبستگی و انسجام ملی در دل جنگ

اعتماد | همه | یکشنبه، 08 تیر 1404 - 10:17
یک جامعه‌شناس در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین گفت: من معتقدم که جامعه‌ی ایران، از منظر اخلاق جمعی، وارد مرحله‌ای تازه از حیات شده است؛ مرحله‌ای که در آن، مسئولیت‌پذیری، مهرورزی و اعتماد، به‌مثابه ستون‌هایی برای بنای زیستی نو، خود را نشان داده‌اند.
همبستگي،ايران،جنگ،اجتماعي،–،اعتماد،بحران،مهرورزي،معتقدم،اميد ...

یک جامعه‌شناس در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین گفت: من معتقدم که جامعه‌ی ایران، از منظر اخلاق جمعی، وارد مرحله‌ای تازه از حیات شده است؛ مرحله‌ای که در آن، مسئولیت‌پذیری، مهرورزی و اعتماد، به‌مثابه ستون‌هایی برای بنای زیستی نو، خود را نشان داده‌اند.
کد خبر: 721427 | ۱۴۰۴/۰۴/۰۸ ۱۰:۱۵:۰۰
لیلا پایدار- مهرداد ناظری جامعه‌شناس در گفت‌وگو با اعتماد آنلاین درباره‌ی همبستگی شکل‌گرفته در میان مردم طی دوازده روز گذشته گفت: به باور من، هر جنگی که رخ می‌دهد، فارغ از موقعیت جغرافیایی‌اش، مردم دو کشور درگیر و حتی افکار عمومی جهان را وارد نوعی آزمون تازه می‌کند.
البته روشن است که ذات جنگ، به‌واسطه‌ی ویرانی و کشتار، در هیچ نهاد مدنی و از منظر هیچ اندیشه‌ی اخلاقی پذیرفتنی نیست.
با این حال، اگر از این زاویه فراتر برویم و به جنگ از منظر جامعه‌شناختی نگاه کنیم، می‌توان گفت که جنگ می‌تواند بستر بروز تجربه‌ها و آزمون‌های اجتماعی نوینی برای مردم آن کشورها و حتی دیگر ملت‌ها باشد.
وی افزود: در همین چارچوب، من معتقدم که این جنگ کوتاه‌مدت میان ایران و اسرائیل، جامعه‌ی ما را وارد مرحله‌ای تازه از حیات جمعی کرد.
با آن‌که در این جنگ، مانند هر جنگ دیگری، زیان‌هایی جدی را متحمل شدیم، اما دستاوردهایی نیز برای ما رقم خورد؛ مهم‌ترین آن، تجربه‌ی اشکال نوینی از همبستگی اجتماعی در میان مردم ما بود.
ناظری ادامه داد: همان‌طور که می‌دانید، جامعه‌ی ایران طی دو دهه‌ی گذشته، به دلیل انباشت بحران‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، به‌شدت از نظر سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی تضعیف شده بود.
با این حال، تجربه‌ی اخیر نشان داد که در مواجهه با بحران، می‌توان شاهد باززایش سرمایه‌ی اجتماعی بود.
به‌بیان دیگر، مردم ما در دل بحران، توانستند نوعی همبستگی جمعی را بازیابی و حتی بازتعریف کنند.
من معتقدم در جریان اخیر، ما چهار گونه همبستگی را تجربه کردیم که می‌توان آن را نوعی احیای ارزشی و اخلاقی نو در جامعه‌ی ایران دانست:
۱.
همبستگی هویتی
۲.
همبستگی سرزمینی
۳.
همبستگی مهرورزانه
۴.
همبستگی مبتنی بر بازتولید امید
اجازه بدهید هر کدام را به‌اختصار توضیح دهم:
۱.
همبستگی هویتی: زمانی‌که یک کشور درگیر جنگ می‌شود، اتفاقی که می‌افتد – و ما آن را در ایران شاهد بودیم – این است که حس تعلق جمعی تقویت می‌شود.
ایران کشوری‌ست با تنوع فراوان قومی، زبانی و فرهنگی.
در شرایط جنگی، به‌جای تأکید بر “من”، مفهوم “ما” برجسته می‌شود.
در جامعه‌شناسی تفسیری، توجه زیادی به مقوله‌ی «سلف» یا «خود» داریم، اما در موقعیت‌هایی چون جنگ، ما شاهد عبور از “خود” به سوی “خودهای جمعی” هستیم.
همه‌ی اقوام – ترک، کرد، بلوچ، ارمنی، آشوری و دیگر گروه‌های هویتی – در چنین شرایطی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند.
این تقویت همبستگی هویتی، در واقع تقویت «ما»ی جمعی و ملی است؛ موضوعی که در شرایط عادی، گاه مورد غفلت قرار می‌گیرد.
۲.
همبستگی سرزمینی: نوع دیگری از همبستگی که در این مقطع تجربه شد، توجه عمیق به «سرزمین» و «خاک وطن» بود.
هنگامی‌که مردم احساس می‌کنند که دشمنی بیرونی به آب و خاک‌شان حمله کرده و ممکن است بخشی از هویت جغرافیایی‌شان آسیب ببیند، شکل روابط اجتماعی دگرگون می‌شود.
افراد به این فکر می‌افتند که چگونه می‌توانند از سرزمین‌شان دفاع کنند.
این مسئله موجب تقویت نوعی اعتماد عمومی می‌شود؛ اعتمادی میان فرد و جامعه، میان فرد و فرد.
در این ایام نیز شاهد بودیم که نام ایران و تصویر پرچمش، در میان اقشار گوناگون جامعه، موضوعی محوری و ارزشمند شد.
۳.
همبستگی مهرورزانه: این همبستگی، که از دل توجه به «دیگری» می‌جوشد، به‌ویژه در جامعه‌ای چون ایران – که در دهه‌های اخیر دچار نوعی فردگرایی و آسیب‌های روانی مزمن شده بود – جلوه‌ای تازه یافت.
من معتقدم در این دوره، روان جمعی مردم ایران دچار نوعی دگردیسی شد.
اگر تا دیروز هر فردی فقط به خود و خانواده‌اش می‌اندیشید، اکنون «دیگری» هم برایش اهمیت پیدا کرده بود.
بسیاری از مردم در شهرستان‌ها، خانه‌های خود را بی‌چشمداشت در اختیار دیگران گذاشتند.
برخی دانشجویان می‌گفتند که کسانی که سال‌ها از آن‌ها بی‌خبر بودند، تماس گرفتند و گفتند: «حالا که تهران ناامن است، بیایید کنار ما زندگی کنید.
گویی همان روحیه‌ی دهه‌ی شصت، در قالبی نوین بازتولید شد.
این فرهنگ مهرورزی، که ریشه‌ای عمیق در تاریخ و تمدن ایرانی دارد، دوباره جان گرفت.
در این روزها، کنش مهرورزانه به «دیگری» فراتر از دایره‌ی خانواده، اهمیت یافت و بار دیگر جایگاه خود را بازپس گرفت.
۴.
همبستگی مبتنی بر امید: چهارمین نوع همبستگی، تولید و بازتولید امید در دل بحران بود.
اینجا نقش کنشگران فرهنگی، شاعران، نویسندگان و هنرمندان بسیار پررنگ بود.
آن‌ها تلاش کردند با روایت‌ها، تصویرسازی‌ها و آثارشان، فضای ناامیدی را مدیریت کنند و مردم را به آینده‌ای روشن امیدوار سازند.
تصویری که از فردی منتشر شد که نقشه‌ی ایران را – به شکل گربه – در آغوش گرفته، نمونه‌ای‌ست از همین تلاش برای نمادسازی و ترویج امید.
جامعه نشان داد که می‌خواهد از بحران عبور کند و راهی به‌سوی زیست بهتر بجوید.
البته، نباید فراموش کرد که جنگ به‌طور طبیعی می‌تواند افسردگی و ناامیدی ایجاد کند، اما این یک دیالکتیک است؛ کشاکشی میان انسانِ کنشگر و امید، با سایه‌ی یأس.
انسان تلاش می‌کند خود را بازسازی کند و انسانی نوین را در دل بحران شکل دهد.
به گفته ناظری، از دل این چهار نوع همبستگی، می‌توان به سه نتیجه‌ی مهم دست یافت که به‌زعم من، برای آینده‌ی جامعه‌ی ایران بسیار حیاتی است:
نخست، تقویت مسئولیت اجتماعی
مردم، بیش از پیش، نسبت به جامعه، سرزمین و دیگری، احساس مسئولیت پیدا کردند.
شعاری چون «شهر ما، خانه‌ی ما» که پیش از این گاه پوچ و توخالی به‌نظر می‌رسید، معنا یافت و جان گرفت.
دوم، بازگشت به مهرورزی جمعی
از مهرورزی فردی، عبور کردیم و به سطحی بالاتر رسیدیم؛ سطحی که مهر و توجه به دیگران، به کنشی اجتماعی و ملی بدل شد.
سوم، گسترش اعتماد
در شرایطی که سرمایه‌ی اجتماعی افول کرده بود، این بحران موجب شد که مردم بار دیگر به یکدیگر اعتماد کنند.
روابط انسانی عمق گرفت و حس همدلی در جامعه افزایش یافت.
در پایان، من معتقدم که جامعه‌ی ایران، از منظر اخلاق جمعی، وارد مرحله‌ای تازه از حیات شده است؛ مرحله‌ای که در آن، مسئولیت‌پذیری، مهرورزی و اعتماد، به‌مثابه ستون‌هایی برای بنای زیستی نو، خود را نشان داده‌اند.