راز پایداری ایران در جنگ ترکیبی 12 روزه
مردم در نظام ولایی، نقش تماشاگر ندارند؛ بلکه بدنه ی هوشیار، کنش گر و مؤمن انقلاب هستند؛ از این رو، در شرایط بحرانی، نه تنها دچار سرخوردگی نمی شوند، بلکه در کنار رهبری به دفاع از کشور برمی خیزند.

خبرگزاری تسنیم ـ موسی آقایاری؛ در روزگاری که غرب آسیا و کشور ما دستخوش بحرانهای شدید امنیتی و سیاسی شد و دشمنان، طرحهایی پیچیده و چندلایه برای تضعیف جبهه مقاومت و انهدام جمهوری اسلامی ایران در سر میپروراندند، جمهوری اسلامی با رهبری ولی فقیه نهتنها زمینگیر نشده؛ بلکه همچنان بهعنوان بازیگر اول منطقه باقی مانده است.
تازهترین نمود این حقیقت، در جنگ 12 روزه اسرائیل علیه ایران اسلامی نمایان شد؛ جنگی تمامعیار، چندوجهی و ترکیبی که نه از طریق لشکرکشی مستقیم، بلکه با ابزارهای نیابتی، روانی، سایبری، اقتصادی و اطلاعاتی انجام شد.
اما نظام، نه تنها نلغزید، بلکه قویتر از گذشته بیرون آمد.
با نگاهی به دلایل پایداری ایران در این نبرد پنهان، تفاوت اساسی میان ولی فقیه بهعنوان ستون خیمه جمهوری اسلامی، و شاهان گذشته بهعنوان نمایندگان حکومتهای وابسته و متکی بر بیگانگان، روشنتر میشود.
در تاریخ ایران، شاهان زیادی آمدهاند و رفتهاند؛ اما وجه مشترک بسیاری از آنان، وابستگی، خودکامگی و بیگانگی از ملت بوده است.
از ناصرالدین شاه قاجار که برای تأمین هزینه سفر فرنگ، امتیاز تنباکو را فروخت، تا محمدرضا پهلوی که در برابر یک نهضت مردمی، بدون جنگ واقعی، فرار را بر قرار ترجیح داد.
این شاهان هرگز در دل مردم جای نداشتند؛ بنابراین در بزنگاهها، نه مردم برای دفاع از آنان به میدان آمدند، نه ارتش دل در گرو حاکمیت داشت.
نتیجهاش روشن است: با هر فشار خارجی، با هر کودتای خارجی، با هر تهدید سیاسی، کشور فرو میپاشید و جای حاکمان با یک اشاره تغییر میکرد.
در نقطه مقابل، ولایت فقیه تئوری سیاسی اسلام ناب است که نه با ارث پادشاهی، بلکه با عدالت، تقوا، فقاهت، شجاعت و درایت سیاسی تعریف میشود.
رهبر جامعه اسلامی، نه سلطان مردم، بلکه خادم دین و امین مردم است.
این رکن الهی، بهدلیل مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی، همان عنصری است که توانسته جمهوری اسلامی ایران را در سختترین آزمونها حفظ کند.
در جنگ 12 روزه اخیر، رژیم صهیونیستی و متحدانش تلاش داشتند تا با ضربه به مراکز راهبردی، افکار عمومی، وحدت ملی، سامانههای نظامی و حتی شخصیت حقوقی رهبری، پروژه فروپاشی از درون را کلید بزنند.
اما رهبری حکیمانه ولی فقیه، همچون کوه استوار، نقشهها را باطل کرد.
مردم در نظام ولایی، نقش تماشاگر ندارند؛ بلکه بدنهی هوشیار، کنشگر و مؤمن انقلاب هستند.
از همین رو، در شرایط بحرانی، نهتنها دچار سرخوردگی نمیشوند، بلکه در کنار رهبری به دفاع از کشور برمیخیزند.
این پدیده را در دفاع مقدس دیدهایم، در فتنههای 88 و 98 تجربه کردهایم، و در روزهای جنگ 12روزه اخیر نیز با تمام وجود لمس کردیم.
آنگاه که رسانههای عبری، غربی و مزدوران داخلی پروژه آشوب، یأس، تفرقه و تخریب را پیش میبردند، این صدای رهبری بود که آرامش را به جامعه تزریق کرد و مردم، بهجای فریبخوردن، در ترازوی فتنهها، پختهتر شدند.
در حالی که دشمن، در حال تهییج افکار عمومی، تهدید به حمله مستقیم و جنگ روانی گسترده بود، رهبری در اوج آرامش، ولی با نگاه کاملاً امنیتی و ژرف، توازن در پاسخ و بازدارندگی فعال را مدیریت کرد؛ نه ایران در دام احساسات افتاد، نه منفعل شد.
از دستور رهبری در آمادهباش دفاعی گرفته تا تدابیر اطلاعاتی برای حفاظت از چهرههای راهبردی کشور، تمام اجزای کشور با تمرکز بالا و هماهنگی کامل، تحت نظر ولی فقیه عمل کردند.
این نوع فرماندهی، نه فقط در جمهوری اسلامی بینظیر است، بلکه در هیچ کشوری با مدلهای سیاسی سکولار قابل بازتولید نیست.
بنابراین راز پایداری، در ولایت نهفته است.
اگر شاهان ایران در برابر کمترین تهدید خارجی از هم پاشیدند، امروز ایران اسلامی، در مواجهه با بزرگترین قدرتهای نظامی، اطلاعاتی، سایبری و رسانهای دنیا نهتنها سقوط نکرد، بلکه به قلهای جدید از اقتدار رسید.
انتهای پیام/