سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سارق پولدار: از لج پر و مادرم دزد شدم

اعتماد | همه | شنبه، 07 تیر 1404 - 08:40
پسر جوانی که مدعی است با انگیزه انتقام از مادر و پدرش عضو باند سرقت شده است جرییات پرونده‌اش را شرح داد.
سرقت،دزدي،پول،انتقام،تصميم،نيازمندان،دلم،مادرم،پدرم،اموال،را ...

کد خبر: 721291 | ۱۴۰۴/۰۴/۰۷ ۰۸:۲۵:۱۳
پسر جوانی که مدعی است با انگیزه انتقام از مادر و پدرش عضو باند سرقت شده است جرییات پرونده‌اش را شرح داد.
به گزارش سایت جنایی، این متهم عضو یک باند سرقت بود اما می‌گوید نه تنها نیاز مالی ندارد بلکه مدعی است به نیازمندان کمک هم می‌کند.
در ادامه مصاحبه با این متهم را که امین نام دارد، بخوانید:
*چه شد تصمیم به دزدی گرفتی؟
من نه نیاز به پول دارم و نه دنبال هیجان سرقت بودم.
خلافکار شدم تا انتفام بگیرم.
* از چه کسی می‌خواستی انتقام بگیری؟
از خانواده‌ام.
* چرا می‌خواستی از خانواده انتقام بگیری؟
وضع مالی پدرم خیلی خوب است و مادرم هم شاغل است.
آنها بدون توجه به من تصمیم به جدایی گرفتند.
وقتی به تصمیم آنها اعتراض کردم، به جای محبت به من پول دادند تا سکوت کتم.
*چه شد تصمیم به دزدی گرفتی؟
پدرم برای اینکه مرا راضی نگه دارد برایم موتور سیکلت خرید.
یک روز که برای مسابقه رفته بودم با چند پسر خلافکار آشنا شدم.
آنها دنبال پول بودند، اما من با آنها همدست شدم چون می‌دانستم با این کارها هم پدرم و هم مادرم را حرص می‌دهم.
*چرا می‌خواستی آنها را اذیت کنی؟
برای اینکه آنها اصلا به من توجه نکردند.
درست زمانی که من می‌خواستم نامزد کنم آنها از هم جدا شدند و خانواده نامزدم گفتند پدر و مادرت در این سن و سال از هم جدا شده‌اند، چه تضمینی است که همین بلا را سر دختر ما نیاوری.
به آنها گفتم اجازه بدهید من ازدواج کنم بعد جدا شوید، اما قبول نکردند.
*در مورد آشنایی با دزدانی که همدستت بودند بگو.
وقتی فهمیدم آنها موتورسواران حرفه‌ای و در حقیقت گروهی سارق هستند با آنها همراه شدم.
همه آنها سابقه‌دار بودند و تا دلتان بخواهند خلاف‌های مختلفی در پرونده‌شان بود و من هم همراهشان شدم و بعد همدستی با دونفری را که من را لو دادند، شروع کردم.
*با اموال دزدی چه می‌کردی؟
تقسیم بر تعداد می‌کردیم و سهم من در خانه است.
به هیچ قسمتی از آنها دست نزدم، اصلا به دردم نمی‌خورد.
خودم آنقدر پول داشتم که نیازی نبود این وسایل را بفروشم.
*پس چرا آنها را در خانه جمع کردی؟
راستش را بخواهید دلم می‌خواست این اموال جلوی چشمم باشد تا کمی دلم خنگ شود و با خودم بگویم بالاخره از خانواده‌ام انتقام گرفتم.
*به نظرت کاری که کردی درست بود؟
کار خانواده‌ام درست بود؟
من در اوایل جوانی بودم و آنها بدون توجه به من و خواسته‌هایم از هم جدا شدند.
*انگار در جایی از اظهاراتت گفته‌ای به افراد نیازمند کمک می‌کنی؟
بله ولی نه با پول‌های دزدی.
پول‌هایی را که پدر و مادرم به عنوان پول تو جیبی می‌دهند، برای کمک به نیازمندان می‌دهم.
*چرا از پول‌های دزدی استفاده نمی‌کردی؟
برای اینکه اموال دزدی در واقع مال مردم است و مالباخته‌ها راضی نیستند و قطعا پولی که صاحبش راضی نیست برکت ندارد.
دلم می‌خولست نیازمندان از پولی که به آنها می‌دادم خیر و برکت ببینند.
*در سرقت‌ها چه نقشی داشتی؟
من راکب بودم و معمولا مسعود یا امیر گوشی و طلاها را سرقت می‌کردند و من چون دست به فرمانم خوب بود موتورسواری را به عهده داشتم.
*از شگردتان برای سرقت‌ها بگو؟
ما سه نفر بودیم که معمولا دو نفری برای سرقت می‌رفتیم یک زمانی من با امیر می‌رفتم یک وقت‌هایی هم با مسعود می‌رفتم.
چون من موتور داشتم و دست به فرمانم هم خوب بود در تمامی سرقت‌ها بودم.
در خیابان پرسه می‌زدیم و با دیدن افرادی که طلا داشتند به سمتشان می‌رفتیم و سرقت را اجرا می‌کردیم.
البته خیلی موفق نبودیم چون گاهی اوقات طلاهایی که سرقت می‌کردیم قلابی بود.