مقاله انتقادی داود اوغلو درباره رفتار ترامپ با ناتو در حمله به ایران
معمار سابق سیاست خارجی ترکیه، دونالد ترامپ را به خاطر اتخاذ تصمیم تکروانه برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران به باد انتقاد گرفت.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، برگزاری نشست سران ناتو در لاهه هلند و حضور رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه در این نشست، بازتاب گستردهای در روزنامههای چاپ آنکارا داشت.
بسیاری از جراید نزدیک به حزب عدالت و توسعه، با استفاده از توصیفاتی اغراقآمیز، به این اشاره کردند که ترکیه به عنوان یک قدرت موثر در ناتو، مورد توجه همه اعضا قرار گرفته و برگزاری نشست آتی سران در سال 2026 میلادی در استانبول، رویدادی مهم و تاریخی خواهد بود.
در این میان دبیرکل ناتو مارک روته، به خاطر حملات تجاوزگرانه آمریکا به تاسیسات هستهای ایران، از او تشکر کرد و اردوغان نیز برای تمجید از نقش ترامپ، چنین عبارتی به کار برد: «آتش بس و توقف درگیری، حاصل تلاشهای دوست من، دونالد ترامپ بود».
اما در داخل ترکیه و در محافل سیاسی و رسانهای این کشور، تحلیلگران و سیاستمداران، نگاه متفاوتی به این موضوع دارند.
احمد داود اوغلو که روزگاری به عنوان مشاور عالی نخست وزیر، وزیر امور خارجه، نخست وزیر و رهبر حزب عدالت و توسعه، از معتمدین اردوغان بود و به عنوان معمار سیاست خارجی ترکیه شناخته میشد، یکی از افرادی است که از نقش ترامپ انتقاد کرده و اتخاذ تصمیم تکروانه برای حمله به تاسیسات هستهای ایران را به باد انتقاد گرفته است.
البته ذکر این نکته نیز مهم است که داود اوغلو در بیان انتقادات خود علیه دونالد ترامپ، از درِ دوستی با ایران و حمایت از تهران وارد نشده، بلکه انتقادات او، بیشتر به این خاطر است که ساختار دفاعی و امنیتی ائتلاف دفاعی غرب با این اقدام ترامپ، دچار مشکل شده است.
داود اوغلو با نشر یک مقاله انگلیسی در (project syndicate) از ترامپ انتقاد کرده و تداوم مشی کنونی او را به عنوان یک معضل جدی قلمداد کرده است.
نظر به اهمیت دیدگاههای داود اوغلو به عنوان یک سیاستمدار و نظریهپرداز و همچنین با توجه به اهمیت این موضوع از دید ارزیابی اختلافات داخلی ناتو، دیدگاههای نخست وزیر سابق ترکیه را با هم مرور میکنیم:
معضل ترامپ در ناتو
اجلاس سران ناتو در لاهه همزمان با یک تنش منطقهای فوقالعاده برگزار شد.
دونالد ترامپ از زمان بازگشت به کاخ سفید، بارها اروپا را به سوء استفاده رایگان از هزینههای دفاعی ایالات متحده متهم کرده و نگرانیهای جدی در مورد سلامت اتحاد آتلانتیک ایجاد کرده است.
تصمیم او برای بمباران تأسیسات هستهای ایران تنها سه روز قبل از اجلاس - با هماهنگی اسرائیل و بدون اطلاع متحدان آمریکا در ناتو – عملاً ترس از آینده ناتو را تشدید کرد.
حملات ترامپ علیه ایران خاطرات مداخلات پس از یازده سپتامبر در افغانستان و عراق را زنده کرد، زمانی که ناتو نقش خود را فراتر از پرداختن به تهدیدات نظامی متعارف گسترش داد و مدعی عملیات ضد تروریسم نیز شد.
در حالی که این اتحاد از جنگ به رهبری ایالات متحده در افغانستان حمایت میکرد، حمله به عراق به دلیل فقدان شواهد قانعکننده مبنی بر داشتن سلاحهای کشتار جمعی توسط صدام حسین و عدم وجود مجوز صریح شورای امنیت سازمان ملل متحد، محل اختلاف بود.
شکاف ناشی از این موضوع، دونالد رامسفلد، وزیر دفاع وقت ایالات متحده، را بر آن داشت تا تمایز بحثبرانگیزی بین «اروپای قدیم» و «اروپای جدید» قائل شود.
اما وضعیت فعلی، حتی از آن هم نگرانکنندهتر است.
برخلاف سال 2003 که ایالات متحده حداقل تلاشی برای مشورت با متحدان خود انجام داد، ترامپ این بار آنها را در بیخبری نگه داشت.
او هیچ مدرک معتبری برای توجیه حمله به ایران ارائه نکرد و رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، ادعاهای خود مبنی بر تهدید هستهای قریبالوقوع را پس گرفت و تنها چند روز قبل از حمله اظهار داشت که هیچ مدرکی مبنی بر تلاش «سیستماتیک» ایران برای دستیابی به سلاحهای هستهای وجود ندارد.
نکته قابل توجه این است که بسیاری از رهبران ناتو، از تصمیم واشنگتن اطلاع نداشتند و تنها پس از انجام حمله از آن مطلع شدند.
بنابراین ترامپ با کنار گذاشتن ناتو، عملاً این اتحاد را به یک ناظر منفعل تقلیل داده، اصول اساسی آن را تضعیف کرده و نشانگر تغییر خطرناکی در دیپلماسی جهانی است.
تصور کنید اگر ایران، حملات را با هدف قرار دادن پایگاههای نظامی آمریکا در ترکیه تلافی میکرد، احتمالاً کشور من را به جنگ میکشاند.
اگر ایران اینجرلیک را میزد و نشت هستهای رخ میداد و جان غیرنظامیان ترکیه به خطر میافتاد، چه کسی مسئولیت آن را بر عهده میگرفت؟
اگرچه اعلام آتشبس شده اما اعضای ناتو بدون هشدار در وضعیت خطرناکی قرار گرفتند.
این امر به ویژه برای ترکیه که با ایران مرز مشترک دارد و در برابر پیامدهای تشدید تنشهای منطقهای بسیار آسیبپذیر است، نگرانکننده بود.
واقعیت این است که رفتار ترامپ امنیت جمعی ناتو را به خطر انداخته است.
از این گذشته، هیچ تضمینی وجود ندارد که اسرائیل آتشبس را نقض نکند، همانطور که در ماه مارس در غزه انجام داد.
اعضای ناتو اکنون باید با یک سوال اساسی روبرو شوند: در صورتی که کشورهای عضو با اقدام نظامی یکجانبه دیگران را در معرض خطر قرار دهند، آیا این اتحاد میتواند همچنان زنده بماند؟
ایالات متحده ممکن است شواهد موجهی داشته باشد که ایران پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را نقض کرده یا در شرف انجام این کار بوده است.
اما اگر چنین بود، مسیر درست این بود که شواهد را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه دهد و از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد، پاسخی هماهنگ را دنبال کند.
از طرف دیگر، ایالات متحده ممکن است فرض کرده باشد که ایران تلافی نخواهد کرد و این حمله را راهی برای مجبور کردن ایرانیان به بازگشت به میز مذاکره میدانست.
اما قبل از حمله اسرائیل مذاکرات بین دو کشور برقرار بود و این اسرائیل بود که گفتگو را از مسیر خود خارج کرد.
نگاه دیگری به این موضوع دارم که شاید بدبینانهتر به نظر برسد؛ اما ممکن است درست باشد: این حمله برای منحرف کردن توجه از جنگ وحشیانه اسرائیل در غزه بود.
صرف نظر از اینکه کدام توضیح درست باشد، اقدامات ترامپ میتواند عواقب گستردهای برای ناتو داشته باشد و آینده این اتحاد فقط به نحوه واکنش رهبران آن بستگی دارد.
به عنوان مثال، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، باید به وضوح خطراتی را که بیثباتی منطقهای برای وضعیت دفاع جمعی ناتو ایجاد میکند - به ویژه با توجه به نزدیکی ترکیه به ایران - تشریح کند.
امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه و کییر استارمر، نخست وزیر بریتانیا، به عنوان رهبران کشورهایی که کرسیهای دائمی در شورای امنیت سازمان ملل دارند، میتوانند نقش حیاتی در تقویت هماهنگی بین ناتو و سازمان ملل ایفا کنند.
به همین ترتیب، فردریش مرتس، صدر اعظم آلمان، در شکلدهی به روابط ناتو و اتحادیه اروپا نقش مهمی خواهد داشت، در حالی که یوناس گاهر استوره، رئیس جمهور نروژ و الکساندر استاب، همتای فنلاندی او میتوانند به احیای دیپلماسی و بازگرداندن قطبنمای اخلاقی این اتحاد کمک کنند.
در نهایت، اثربخشی مارک روته دبیرکل ناتو، تا حد زیادی به تعهد رهبران به دنبال کردن سیاستهای امنیتی منطقی و قانونمدار بستگی خواهد داشت.
حتی فراتر از بحران فوری درباره حمله به ایران، ناتو خود را در یک دوراهی میبیند.
اجلاس لاهه باید روشن میکرد که این اتحاد میتواند قدرتمندترین سازمان دفاعی جهان باقی بماند، یا قرار است صرفاً به ابزاری برای منافع استراتژیک ایالات متحده و اسرائیل تبدیل شود.
اگر امروز شخصاً در قدرت بودم، از این اجلاس برای برجسته کردن تجاوز فزاینده اسرائیل و خطرات امنیتی پیش روی ترکیه به عنوان تنها عضو ناتو در منطقه استفاده میکردم.
از ترامپ میپرسیدم که آیا در سلسله مراتب «اول آمریکا»، متحدان ناتو اکنون در رتبه پایینتری از اسرائیل غیر عضو قرار دارند؟
پیش از جنگ عراق، ژاک شیراک، رئیس جمهور فرانسه و گرهارد شرودر، صدر اعظم آلمان، به دلیل مخالفت با مداخله ایالات متحده، به عنوان نمایندگان «اروپای قدیم» کنار گذاشته شدند.
اگر به هشدارهای آنها توجه میشد، ممکن بود از هزینههای فاجعهبار جنگ جلوگیری شود و نفوذ منطقهای ایران احتمالاً به اندازه اکنون قابل توجه نمیبود.
تاریخ نشان داده که جنگهایی که قبل از اتمام تمام راههای دیپلماتیک آغاز میشوند، منجر به ویرانی برای همه طرفهای درگیر میشوند.
محاسبات نادرست روسیه در اوکراین یادآوری تلخی است که اگرچه شروع جنگ آسان است، اما پایان دادن به آن بسیار دشوارتر است.
امروزه، در حالی که اقدامات ترامپ تهدیدی برای فرسایش بیشتر قوانین بینالمللی به سختی به دست آمده است، رهبران اروپایی باید واکنش نشان دهند.
اگر ناتو نتواند از حاکمیت قانون حمایت کند، خطر از دست دادن نقش خود به عنوان سنگ بنای امنیت جهانی را به جان میخرد.
سرنوشت ناتو به این بستگی دارد که آیا رهبران آن بر دنبال کردن صلح به جای رویارویی اصرار دارند یا خیر.
انتهای پیام/