آینده پژوهی و هنر دورنگری در شرایط سخت - تسنیم
در دوران جنگ و گسترش منازعه، زمان فشرده تر و آینده مبهم تر از همیشه به نظر می رسد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، ماشااله ذراتی در یادداشتی نوشت: در دوران جنگ و گسترش منازعه، زمان فشردهتر و آینده مبهمتر از همیشه به نظر میرسد.
اما دقیقاً در همین شرایط پرتلاطم است که نقش پژوهشگران، اندیشمندان، آیندهپژوهان و چشماندازسازان از همیشه حیاتیتر میشود.
در چنین زمانهایی از آنها انتظار میرود در میان نویزهای فراوان، سیگنالها را شناسایی کنند و راههایی را تصور نمایند که هنوز وجود خارجی ندارند.
این یادداشت، 10 پیشنهاد راهبردی را برای چنین شرایطی ارائه میدهد؛ مجموعهای از درسها که از تجارب اخیر در حوزه حکمرانی پیشنگر، سواد آینده، سیاستگذاری دادههای بحران و آیندهپژوهی امنیتی گرفته شدهاند.
1.
آیندهپژوهی باید بر مبنای تعالیم اسلامی و توحید باشد
آیندهپژوهیِ برآمده از توحید در عرصه جنگ بر دو ستون استوار است: نصرت الهی و جهاد.
باور به نصرت الهی یادآور میشود که هر تلاش برای مبارزه با ظالم و پاسداری از کرامت انسان، اگر با نیت خالص و در مسیر رضای خداوند باشد، مشمول یاری او خواهد شد: «إِن تَنصُرُوا اللّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» بنابراین آیندهپژوهی فقط تحلیلی آکادمیک نیست؛ بلکه جهادی چندلایه است: جهاد علمی برای شناخت روندها و سناریوها، جهاد تبیین برای روشنگری و مشارکت عمومی، و جهاد عملی برای طراحی و اجرای راهکارهای عادلانه و پایدار.
در این مسیر، آیندهپژوه مسلمان با الهام از تعالیم قرآنی آیندهنگاری را به خدمتی الهی بدل میکند؛ خدمتی که از سویی انعکاسدهنده مسئولیت انسان در برابر نسلهای آینده است و از سوی دیگر، با اتکال به نصرت الهی، به پیروزی و استقرار صلح عزتمندانه و تقویت امت اسلامی میانجامد.
2.
حفاظت از دادهها، منابع و زیرساختهای دانشی
در شرایط جنگی، اطلاعات نهتنها سرمایه بلکه هدف نیز هست.
بنابراین، حفاظت از دادهها، رمزگذاری پیشرفته و کنترل دقیق دسترسی باید بخشی جداییناپذیر از روششناسی پژوهش آیندهنگر باشد.
اقدامات کلیدی عبارتند از: ذخیرهسازی مجزا و ایمن در سرورهای مستقل یا شبکههای مقاوم همتا به همتا، پاکسازی فرادادهها برای حفاظت از هویت همکاران و گروههای حساس، آزمون نفوذ (Red Teaming) برای شناسایی آسیبپذیری در برابر حملات اطلاعاتی، تهیه نسخه پشتیبان غیرمتمرکز از طریق فناوریهای دفتر کل توزیعشده یا بلاکچین.
3.
ایجاد شبکههای توزیعشده آیندهپژوهی برای کاهش ریسک تمرکز
جنگ میتواند کنش نهادهای مرکزی را با اختلال مواجه کند.
برای تداوم کار، باید ساختارهای آیندهپژوهی بهشکل شبکهای، غیرمتمرکز و چندگرهای طراحی شوند.
تجربههای موفق ازسازمان توسعه و همکاری اقتصادی یا همان OECD نشان میدهد که توزیع «مالکیت آینده» در بین نهادهای دولتی، دانشگاهها، شرکتها و نهادهای مدنی، تابآوری سیستم را افزایش میدهد.
ایجاد پروژههای دوقلوی پژوهشی میان دانشگاههای داخل و خارج، توزیع دادهها در بین مراکز پژوهشی مهاجر، و تشکیل «انجمنهای آیندهپژوهی فرامرزی» از راهکارهای اجرایی است.
4.
سناریونویسی برای شرایط عدمقطعیت شدید
مدلهای سنتی برنامهریزی سناریویی فرض میکنند که میتوان عدمقطعیتها را محدود کرد؛ اما جنگ این فرض را بیاعتبار میکند.
در چنین شرایطی، باید از روشهایی استفاده کرد که برای عدمقطعیت شدید طراحی شدهاند؛ مانند «بازطراحی معکوس همراه با فشار حداکثری» یا «شبیهسازیهای خصمانه».
تجربیات ناتو در تحلیل محیط عملیاتی آینده نشان میدهد که ترکیب تحلیل روندهای کمی با آزمونهای تیم قرمز (تیم قرمز با ایفای نقش «دشمن فرضی» از حملات سایبری و عملیات اطلاعاتی گرفته تا اخلال در زنجیره تأمین فرضیات خوشبینانه را به چالش میکشد و نقاط کور راهبردی را آشکار میکند)، باعث شناسایی فروض پنهان و آسیبپذیریهای راهبردی میشود.
5.
ارتقای تابآوری ذهنی و تقویت حس مشترک
جنگ، فراتر از خسارات فیزیکی، بار سنگینی بر ذهن پژوهشگران تحمیل میکند.
برای مقابله با فشار روانی، باید ظرفیت مراقبت ذهنی و تفکر تأملی در تیمهای آیندهپژوهی نهادینه شود.
تجربه آزمایشگاههای سواد آینده یونسکو نشان داده که تمرینهای تأملی مانند نوشتن خلاقانه، گفتوگوهای گروهی، و تحلیل روایت به گسترش افقهای فکری کمک میکند و از فرو رفتن در ناامیدی جلوگیری میکند.
6.
نهادینهسازی سازوکارهای حکمرانی پیشنگر و هشدار زودهنگام
بحرانهای سریع، نیازمند ساختارهایی هستند که آیندهپژوهی را وارد فرآیند تصمیمگیری روزمره کنند.
راهاندازی سلولهای تحلیل بحران و پیشبینی، کمک میکند تا سناریوهای احتمالی به «آستانههای عملیاتی» تبدیل شوند؛ مثلاً ذخیرهسازی اضطراری اقلام حیاتی پیش از بروز درگیری.
این ساختارها باید در وزارتخانهها، شوراهای شهری، اندیشکدهها و سازمانهای امدادرسان تعبیه شوند.
7.
همکاری میانرشتهای و فرامرزی
جنگ، مرزهای آکادمیک و جغرافیایی را در هم میشکند.
در چنین شرایطی، تیمهای آیندهپژوه باید فراتر از تخصص خود حرکت کنند و با فناوریدانان، هنرمندان، علما، تحلیلگران امنیتی و میانجیهای اجتماعی ائتلاف تشکیل دهند.
پژوهشها نشان میدهد که چنین تیمهای متنوعی، در حل مسائل پیچیده و خلق سناریوهای نوآورانه عملکردی بسیار بهتر دارند.
قراردادهای همکاری سریع، اشتراک داده و تولید مشترک، از اجزای حیاتی این راهبرد است.
8.
روایتپردازی راهبردی و مشارکت عمومی
در میدان جنگ اطلاعاتی، نحوه روایت یک سناریو میتواند اثراتی بسیار متفاوت داشته باشد: از تشدید ترس تا القای امید.
آیندهپژوهان باید مهارتهای روایتپردازی را تقویت کرده و از ابزارهای چندرسانهای برای انتقال ایدهها به افکار عمومی بهره بگیرند.
تولید «سناریوهای تخیل شهری» که به مردم نشان دهد چگونه انتخابهای روزمرهشان بر مسیرهای بلندمدت اثر میگذارد، راهی برای بازگرداندن حس کنشگری به جامعه است.
استفاده از هیئتهای مردمی، نظرسنجیهای آیندهمحور، و کارگاههای شهروندی نیز در این مسیر مفید است.
9.
بهرهگیری مسئولانه از فناوریهای نوین
هوش مصنوعی، رسانهها، زنجیرهبلوک و تحلیلهای مکانی، قدرت آیندهپژوهی را افزایش میدهند اما میتوانند تهدیداتی نیز به همراه داشته باشند.
قبل از استفاده از هر ابزار نو، باید «ارزیابی دوکاربردی بودن فناوری» انجام شود: آیا این ابزار قابل هک است؟
آیا دادههای آن سوگیرانهاند؟
چه زمانی باید استفاده از آن را متوقف کرد؟
رعایت این ملاحظات، همراستا با توصیههای کمیته بینالمللی صلیب سرخ در مورد احتیاط در استفاده از ابزارهای دیجیتال در جنگ است.
استفاده از الگوریتمهای متنباز و قابل توضیح و ایجاد شفافیت در روندها، موجب حفظ اعتماد عمومی میشود.
10.
طراحی برای بازسازی پساجنگ و آیندههای احیاگر
حتی در تیرهترین لحظات، آیندهپژوهی باید فراتر از افق بحران نگاه کند.
سناریوها باید بهصورت نظاممند شامل بازسازی زیرساختها، احیای اکوسیستمها، ترمیم بافتهای اجتماعی، و التیام زخمهای جمعی باشند.
شاخصهای «ترمیممحور» باید بخشی از داشبوردهای نظارتی شوند تا بهمحض فراهمشدن فرصت صلح، هماهنگی اقدامات بازسازی آغاز شود.
این نگاه بلندمدت، ناامیدی را به فضای طراحی برای آیندهای تابآور، فراگیر و پایدار تبدیل میکند.
جمعبندی
جنگ آینده را نابود نمیکند، بلکه ساخت آن را دشوارتر میکند.
اما اگر پژوهشگران و آیندهپژوهان با تکیه بر تعالیم اسلامی، حفاظت از دادهها، همکاری شبکهای، تحلیل در شرایط عدمقطعیت، مراقبت روانی، حکمرانی پیشنگر، و فناوری مسئولانه عمل کنند، همچنان میتوانند مسیرهایی قابلزیست برای آینده بگشایند.
این راهبردها لزوما صلح را تضمین نمیکنند، اما افق تصور و تصمیم را در جنگ تحمیلی گستردهتر میکنند و به ما یادآوری میکنند که حتی در سختترین شرایط، آینده همچنان قابل ساختن است.
انتهای پیام/