ژاپن؛ مهندس تعادل بین عرضه و تقاضا در عصر اضطراب انرژی
ژاپن نشان داد که در بزنگاههای تاریخی میتوان با سیاستهای هوشمندانه، پایداری عرضه و تقاضا در انرژی را ممکن سازد و این مسئله از فاجعه فوکوشیما تا تبدیل شدن به الگوی تابآوری انرژی بود.

به گزارش خبرنگار مهر از فاجعه فوکوشیما تا تبدیل شدن به الگوی تابآوری انرژی، ژاپن نشان داد که حتی در بزنگاههای تاریخی نیز میتوان با سیاستهای هوشمندانه، پایداری عرضه و تقاضا در انرژی را ممکن ساخت.
مهارتِ ژاپن، نه در برخورد واکنشی، بلکه در طراحی و اجرای راهبردهای نظاممند و مشارکت مردمی نهفته است؛ راهی که آموزههای فراوانی برای ایران دارد.
این مصاحبه با دکتر کامبیز مهاجر، دانش آموخته دانشگاه توکیو و کارشناس سیاستگذاری انرژی، ابعاد این دگردیسی جذاب را کالبدشکافی میکند.
آقای دکتر بیایید بحث را از نقطه عطف مهم تاریخ انرژی ژاپن یعنی فاجعه هستهای فوکوشیما شروع کنیم؛ این حادثه چه تغییری در سیاستهای انرژی ژاپن ایجاد کرد؟
بدون تردید، فوکوشیما نه تنها ژاپن، که معادلات امنیت انرژی دنیا را بازتعریف کرد.
پیش از آن، حدود ۳۰ درصد برق ژاپن از نیروگاههای هستهای تأمین میشد.
پس از بحران، دولت مجبور شد بیش از ۵۰ رآکتور را متوقف کند؛ چیزی نزدیک به یکسوم ظرفیت تولید برق از شبکه حذف شد.
میتوان گفت ژاپن ناگهان با بزرگترین شکاف تراز انرژی تاریخ خود روبهرو شد.
آنچه این کشور را نجات داد، تصمیمگیری سریع، اصلاحات ساختاری، و اتکای حداکثری به فناوری، فرهنگ مردم و سیاستهای تقاضامحور بود.
در کوتاهمدت ژاپن چگونه مانع بحران خاموشی گسترده شد؟
ابتدا دولت، کمپینهای سراسری برای کاهش مصرف شروع کرد.
رسانهها، دولت و حتی مشهورترین شخصیتهای هنری و ورزشی به مردم یادآوری کردند که هر کیلووات اهمیت دارد: «کیلوواتهای نجاتبخش!».
افراد، شرکتها و ادارات؛ همه فراخوانده شدند که داوطلبانه مصرف برق را کاهش دهند.
دولت بلافاصله دستور بهینهسازی مصرف در ساعات اوج داد.
تعرفههای تشویقی برای کاهش مصرف روز و تعرفههای جریمهای برای مصرف غیرضروری شب به اجرا گذاشته شد.
این رویکردها با فرهنگ احترام اجتماعی ژاپنی عجین شد و حتی مردم داوطلبانه تا ۲۰ درصد مصرف خود را کم کردند.
بعد از کنترل بحران لحظهای، چه برنامههایی برای پایداری بلندمدت پیش گرفته شد؟
دو سیاست کلیدی اتخاذ شد؛
اول: تنوعبخشی منابع تولید.
ژاپن سرمایهگذاری عظیم روی انرژیهای تجدیدپذیر (خورشیدی، بادی، زمینگرمایی) انجام داد.
طی ده سال گذشته ظرفیت تولید برق خورشیدی نزدیک به ده برابر شد.
همزمان نیروگاههای گازسوز و واردات LNG توسعه پیدا کرد تا فشار بر صنعت و مردم کاهش یابد.
دوم: حرکت بهسوی بهرهوری انرژی.
تعیین استانداردهای سختگیرانه برای لوازم برقی، اجبار ساختمانهای جدید به رعایت استاندارد مصرف پایین، و مشوقهای مالی برای بازسازی تجهیزات فرسوده.
سیاستی که علاوه بر کاهش مصرف، بازار فناوریهای نو را در ژاپن رونق داد.
فناوریهای نو چگونه در ساماندهی مصرف و عرضه نقشآفرین شدند؟
ژاپن بعد از شوک فوکوشیما، فصلی جدید در هوشمندسازی مصرف آغاز کرد.
با نصب کنتورهای هوشمند، مصرف برق را لحظهای برای خانوارها و کسبوکارها شفاف ساخت و به آنها بازخورد ارائه داد.
نرمافزارهای تلفن همراه به شهروندان نشان میداد در چه زمانهایی از روز، مصرف بالاست و توصیه میکرد امور غیرضروری (مانند فعالیت ماشین لباسشویی یا شارژ وسایل) به ساعتهای کممصرف منتقل شود.
در سطح شبکه نیز اپراتورها با استفاده از هوش مصنوعی و دادهکاوی، مصرف را پیشبینی و مدیریت کردند؛ یعنی میزان تولید بر حسب الگوی مصرف واقعی تنظیم میشد.
نگاه فرهنگی ژاپن چه نقشی در موفقیت این سیاستها داشت؟
همه چیز در ژاپن ریشه در فرهنگ همکاری، نظم و مسئولیتپذیری دارد.
پس از بحران، دولت از ابزار اعتماد عمومی و انسجام اجتماعی بیشترین بهره را برد.
هیچ سیاستی موفق نمیشود مگر اینکه مردم آن را مال خود بدانند.
از مدارس تا رسانهها، فرهنگ مدیریت مصرف و حفظ امنیت انرژی تدریس شد.
داوطلبان اجتماعی به سراغ خانوارها رفتند و آموزش چهرهبهچهره دادند.
حتی جشنوارههای محلی با محوریت انرژی و صرفهجویی برگزار شد تا عادیسازی شود.
صنایع و شرکتها، چگونه مسئولیتپذیر شدند؟
صنایع ژاپنی با بحران مواجهه کردند و خیلی زود با تکنولوژیهای کنترل مصرف و بازمهندسی فرایندها، مصرف خود را کاهش دادند.
بسیاری از کارخانهها ساعات کاری را با میزان تولید برق ملی تنظیم کردند.
حتی برخی شرکتها سه شیفته شدند تا از ساعات اوج مصرف پرهیز کنند.
حکومت نیز مالیاتهای تشویقی و وامهای کمبهره برای تجهیز خطوط تولید به تجهیزات کممصرف اعطا کرد.
یک عرصه رقابت ملی برای کاهش مصرف نیز شکل گرفت.
آیا بهبود تعادل انرژی با کاهش کیفیت زندگی یا رکود اقتصادی همراه بود؟
در ابتدا برخی نگرانیها درباره رفاه و تولید ناخالص وجود داشت.
با این حال آمارهای بانک مرکزی ژاپن نشان داد پس از یک دوره گذار، بهرهوری صنایع افزایش پیدا کرد و حتی فناوری بومی انرژیهای پاک به یکی از حوزههای صادراتی ژاپن بدل شد.
دولت در تمام مسیر تلاش کرد به طبقات آسیبپذیر یارانه هدفمند اختصاص دهد تا فشار شوک قیمتی بر دوش آنها نباشد.
برای شرایط خاص ایران، شما چه توصیههایی از تجربه ژاپن دارید؟
اول، تغییر از بالا به پایین پاسخ نمیدهد؛ باید باور عمومی نسبت به اهمیت مدیریت مصرف ایجاد شود.
دوم، چابکسازی شبکه از نظر استقرار فناوریهای اندازهگیری هوشمند و تقویت تولید پراکنده ضروری است.
سوم، عرفیسازی آموزش و فرهنگ بر پایه بومیسازی محتوا، کلیدپیشرفت است.
و نهایتاً، شرکتهای ایرانی باید فرصت رقابت و پاداش بهرهوری داشته باشند، نه اینکه فقط با فشار و جریمه مواجه شوند.
یکی از بزرگترین درسهای ژاپن این بود که بحران انرژی را با سلاح شفافیت، فناوری و بنیادیترین عنصر یعنی اعتماد اجتماعی شکست داد.
ایجاد اجماع ملی، بیتعارف بودن با مردم و روشنکردن تصویر واقعی آینده، همچنین تقویت نوآوری در بازار انرژی، رمز پایداری شد.
ایران نیز با تکیه بر این آموزهها، میتواند تعادل عرضه و تقاضای برق را نه فقط حفظ، که به نقطه قوت استراتژیک بدل کند.