آتشبس به مثابه ابزار سیاستی و عملیات روانی
رژیم صهیونیستی با نقض مکرر آتشبسها در غزه و لبنان، از آن بهعنوان حربه روانی علیه مقاومت استفاده میکند. پاسخ کوبنده ایران به تجاوز آمریکا در العدید، بازدارندگی تهران را نشان داد

باشگاه خبرنگاران جوان؛ سید رضا مرزانی* - در جهانی که سیاست و قدرت در هم تنیدهاند، رژیم صهیونیستی با حمایت نظام سلطهطلب غرب، بهویژه آمریکا، از سرزمینهای اشغالی فلسطین و لبنان بهعنوان آزمایشگاهی برای پیشبرد اهداف غیرانسانی خود بهره برده است.
نوار غزه و کرانه باختری، تحت سیطره فناوریهای جاسوسی و منابع مالی غرب، به صحنهای برای آزمایش ابزارهای سیاستی و نظامی تبدیل شدهاند.
تجربه عملیات طوفان الاقصی و تجاوزات وحشیانه رژیم صهیونیستی به مردم بیدفاع غزه، همراه با نقض مکرر آتشبسهای پیشنهادی خود، نشاندهنده راهبردی است که آتشبس را نه بهعنوان ابزاری برای صلح، بلکه بهمثابه حربهای برای عملیات روانی و تضعیف مقاومت بهکار میگیرد.
این الگو در لبنان نیز تکرار شده و رژیم صهیونیستی با نقض آتشبسها و کشتار غیرنظامیان، در پی ایجاد رخنه در انسجام مقاومت بوده است.
در سوی دیگر، پاسخ قاطع جمهوری اسلامی ایران به تجاوزات آمریکا و رژیم صهیونیستی، از جمله حمله به پایگاه العدید قطر، عزم راسخ ایران در حفظ بازدارندگی فعال را نشان داد.در ادامه به بررسی آتشبس بهعنوان ابزار سیاستی و عملیات روانی رژیم خواهیم پرداخت و نقش مقاومت منطقهای در خنثیسازی این راهبردهای فریبکارانه را تبیین خواهیم کرد.
۱) آزمایشگاهی به نام غزه و لبنان
رژیم صهیونیستی در تمام سالهای اشغالگری خود در سرزمینهای فلسطین، با استمداد از فناوری و منابع مالی فراوان کشورهای اروپایی و آمریکا، نوار غزه و کرانه باختری را به آزمایشگاهی برای پروژههای مختلف خود تبدیل کرده است.
استفاده از ابزارهای متنوع برای جمعآوری اطلاعات و رصد هرگونه تحرک انسانی در سرزمینهای اشغالی، مسیری است برای تکامل انواع مختلف ابزارهای جاسوسی آمریکایی و اروپایی؛ به عبارت سادهتر، نظام سلطهطلب غرب به رهبری آمریکا و با عاملیت رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی، ابزارهای فناورانه و سیاستی خود را آزمایش کرده و سعی میکنند نقاط ضعف آنها را مرتفع ساخته و حتی روشها و ابزارهای جدیدی را برای تحقق اهداف غیرانسانی خود، کشف و تولید کنند.
پس از عملیات طوفان الاقصی و تجاوز سبعانه رژیم صهیونیستی به مردم مظلوم و بیدفاع فلسطینی و برجای گذاشتن یک هولوکاست حقیقی در نوار غزه، رژیم صهیونیستی مستأصل از رسیدن به خواستههای خود، چندین مورد آتشبس را پیشنهاد کرده و حماس نیز با آنها موافقت کرد.
اما هر بار این خود رژیم صهیونیستی بود که این آتشبسها را نقض کرده و جنایت را از سر گرفت.
همین تجربه در مورد لبنان تکرار شد و رژیم صهیونیستی پس از حمله به خاک این کشور و کشتار مردم بیگناه، به ویژه زنان و کودکان، خود اعلان آتشبس کرد و مکرراً این آتشبس را نقض کرد.
هرچند رژیم صهیونیستی نه در غزه و نه در لبنان به اهداف اعلامی خود نرسید، اما به هر ترتیب توانست لطمات سختی به مقاومت وارد کند؛ ازجمله به شهادت رساندن «سید حسن نصرالله»، دبیر کل حزبالله.
همچنین صهیونیستها با متحمل شدن هزینه سنگین بیاعتباری در افکار عمومی جهانی، به هر حال موفق شدند از زیر فشار حملات مستمر حزبالله نیز خارج شوند.
تجربه اجرا و اعمال یک تکنوکراسی در نوار غزه و آزمایش سیاستهای اعلامی به منظور دریافت بازخوردهای داخلی و جهانی، به یک خطمشی و رفتار حکمرانی در رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
رژیم صهیونیستی در مواجهه با مقاومت بینظیر و غیرمنتظره مردم مظلوم فلسطین در نوار غزه، کرانه باختری و لبنان سبب شد تا رژیم صهیونیستی تلاش کند از طریق وضع و نقض مکرر آتشبس، به نوعی در این همبستگی و مقاومت رخنه ایجاد کند.
به عبارت دیگر عملیات روانی خود را به صحنه «سیاستگذاری» تسری داد و از آتشبس به عنوان یک ابزار سیاستی بهره گرفت.
به دنبال این فرایند وضع و نقض مکرر آتشبس، آمریکا نیز تلاش کرد تا با حمله به مقاومت انصارالله در یمن، از فشار میدانی به رژیم صهیونیستی بکاهد که به شکل مفتضحانهای شکست خورد و وادار به پذیرش ناتوانی خود شده و ترامپ نیز آشکارا این شکست را قبول کرده و عقب نشست.
۲) تجربهای متفاوت و دردناک در برابر ایران
پس از حمله موفق و قاطع جمهوری اسلامی ایران به مواضع آمریکایی مستقر در پایگاه العدید قطر، در پاسخ به تجاوز غیرقانونی رژیم ترامپ به تأسیسات صلحآمیز هستهای ایران و نقض تمامیت ارضی کشور عزیزمان، رژیم صهیونیستی به صورت یکطرفه اعلان آتشبس کرده و مقامات آمریکایی نیز از برقراری مجدد صلح سخن گفتند.
این وضعیت در دو سال اخیر به صورت مکرر تجربه شده و میتوان بر اساس همین تجربه کوتاه مدت مطمئن شد که راهبرد فریبکاری آمریکاییها با عاملیت رژیم صهیونیستی، مجدداً در دستورکار قرار گرفته است.
مقاومت بینظیر مردم عزیز ایران، در سطوح عالی راهبردی، برنامهریزیهای صهیونیستی-آمریکایی را برهم زد و پس از اعمال فشار از طریق تجاوزات نظامی، در سطوح تاکتیکی نیز نتیجهای برای ایشان به همراه نداشت.
از این رو با به کار گرفتن ابزار «وضع و نقض مکرر آتشبس»، رژیم صهیونیستی درصدد برهم زدن انسجام و عزم راسخ مردم ایران عزیز است.
بیانیه شورای عالی امنیت ملی در رابطه با این آتشبس یک طرفه که بر رژیم صهیونیستی تحمیل شد، از این جهت بسیار منطقی و هوشیارانه تدوین شده است.
به این معنا که جمهوری اسلامی به هیچ وجه در سطح راهبردی جنگ تحمیلی بر مردم کشور را پایان یافته تلقی نمیکند و قرار است هوشیارانه و قاطعانه با هرگونه اقدام تجاوزکارانه مجدد مقابله کند.
در آیه ۱۰۲ سوریه مبارکه نساء چنین میخوانیم:
«وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَأَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً وَاحِدَةً»
«زیرا کافران آرزو و انتظار دارند که شما از اسلحه و اسباب خود غفلت کنید تا ناگهان یکباره بر شما حمله ور شوند»
این سخن حق به خوبی یک اصل پذیرفته شده در عرصه بینالمللی را توضیح میدهد: «بقای بازدارندگی فعال در برابر هرگونه تجاوزی، در گروی حفظ آمادگی دفاعی برتر و ایجاد هوشیاری موقعیتی مستمر است.»
آنچه که ایران در ۱۲ روز گذشته در پاسخ به رژیم جنایتکار صهیونیستی انجام داده، در رابطه با میزان آمادگی دفاعی کشورمان، به وضوح نقاط قوت و نقاط ضعف را آشکار کرده است.
اما در رابطه با هوشیاری موقعیتی باید توجه داشت که آگاه ساختن مردم در رابطه با توطئههای دشمن در قالب عملیات روانی، در اولویت قرار دارد.
برترین و کارآمدترین پدافند جمهوری اسلامی در برابر تمام این تجاوزات، «همبستگی و انسجام ملی» بینظیری بود که مردم ایران به ویژه نسل زد از خود نشان داد.
کاملاً محتمل است که دشمن بخواهد «آتشبس» را نیز به یک ابزار جنگی تبدیل کرده و این پدافند کارآمد ملی را بیاثر سازد.
*مترجم و پژهشگر