ما و اعلام توقف درگیری؛ امروز چه باید کرد؟
خوب یا بد؛ امروز شرایط جدیدی شکل گرفته و مهم توجه به نکاتی است که پس از یک هماورد تمام عیار با رژیم صهیونیستی و آمریکا با پشتیبانی دولت های اروپایی ضروری است.

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، علی بهادری جهرمی- عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس در مطلبی با عنوان «ما و اعلام توقف درگیری؛ امروز چه باید کرد؟» نوشت: خوب یا بد؛ امروز شرایط جدیدی شکل گرفته و مهم توجه به نکاتی است که پس از یک هماورد تمام عیار با رژیم صهیونیستی و آمریکا با پشتیبانی دولتهای اروپایی ضروری است:
1- تقابل جمهوری اسلامی ایران با رژیم صهیونیستی، نبردی مقطعی یا صرفاً نظامی نیست؛ بلکه جنگی وجودی است.
ریشه این نزاع در ذات ظلممحور و اشغالگر رژیم صهیونیستی از یکسو و ماهیت صلحطلب و حقجوی انقلاب اسلامی ایران از سوی دیگر نهفته است.
این تقابل از لحظه تأسیس رژیم جعلی آغاز شده و تا نابودی کامل آن ادامه خواهد یافت.
بنابراین، حتی اگر توقفی هم رخ دهد، باید آن را تنها توقفی موقت در یکی از ساحتهای جنگ ترکیبی بدانیم؛ نه پایان نبرد و جنگ با رژیم صهیونی.
علاوه برآنکه سابقه این رژیم نیز نشان میدهد که در ساحت نظامی نیز به هیچ تعهد آتشبسی پایبند نیست، و تجربههای گذشته گواهی بر این بدعهدی است.
2- جنگ جاری، تنها در میدان نبرد نظامی نیست؛ بلکه یک جنگ ترکیبی است که همه ساحتها را دربرمیگیرد: از جنگ رسانهای، تبلیغاتی و اطلاعاتی-امنیتی گرفته تا جنگ اقتصادی، دیپلماتیک و شناختی.
اتفاقات روزهای اخیر بهروشنی نشان داد که دشمن در تمام جبههها فعال است و هرلحظه ممکن است بخواهد ما را غافلگیر کند.
ما نیز باید همواره در همه این سطوح آماده و هوشیار باشیم؛ چراکه غفلت در هر بعدی، چه رسانهای یا اقتصادی یا دیپلماتیک یا امنینی ضربهای سهمگین به مردم و کشور وارد میکند.
3- در این آزمون بزرگ، مردم ایران با حضور پرشور، صبوری بینظیر و هوشیاری مثالزدنی، بار دیگر نشان دادند که بزرگترین سرمایه این سرزمیناند.
از متصدی جایگاه سوخت و راننده تاکسی تا فروشنده محلی و معلم و پرستار، همه نقشآفرین ثبات کشور بودند.
مردم، بدون هیاهو، اما مؤثر تر از هرکسی، بار دیگر امنیت روانی، اجتماعی و اقتصادی جامعه را حفظ کردند.
حضور مردم در میدان عملیات شناسایی عوامل نفوذی در تحقق امنیت مردمپایه نیز مثال زدنی بود.
باید قدر این مردم را دانست و از آنان آموخت که چگونه میتوان در میان طوفان، ایستاد و امید آفرید.
4- در کنار مردم، تقریبا تمام مسئولین کشور نیز پای کار بودند؛ از نیروهای نظامی و امنیتی تا مقامات ارشد قوای سهگانه که شبانهروزی درگیر کار مدیریت شرایط بودند.
همصف بودن با مردم و وسط میدان بودن وظیفه و سرمایهای اجتماعی است که نباید تضعیف شود.
5- نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، با تکیه بر توان بومی، ایمان راسخ، و ارادهای خداباور، در برابر توان نظامی بیش از نیمی از جهان ایستادند.
رژیمی که با همکاری مستقیم آمریکا و تحت حمایت بیپرده انگلیس، فرانسه، آلمان و بسیاری دیگر، نتوانست بر اراده ملت و مدافعان این سرزمین غلبه کند.
قدر این مجاهدتها را باید بیشتر دانست و سرمایهگذاری بر توان دفاعی و بازدارندگی بومی را بیش از پیش در اولویت قرار داد.
6- عملکرد منفعل و گزینشی سازمانهای بینالمللی، بهویژه در این جنگ، نشان داد که نهتنها نمیتوان بر آنها تکیه کرد، بلکه باید افکار عمومی جهان را نسبت به بیاعتباری آنها آگاه کرد.
از شورای امنیت و آژانس بینالمللی گرفته تا نهادهای حقوق بشری، همگی در برابر جنایات رژیم صهیونیستی سکوت یا انفعال پیشه کردند.
7- تجریه اخیر باز اثبات کرد که هرگونه نمایش ضعف در عرصه سیاسی، دیپلماتیک یا اقتصادی، برای دشمن بهمنزله ضعف تلقی میشود و جسارتش را افزایش میدهد.
دشمن، جز زبان اقتدار را نمیفهمد.
اگر در میدان مذاکره، تدبیر و عزت باهم نباشند، پیامد آن افزایش تهدیدات خواهد بود.
ملت ایران باید بر این اصل پایدار باشد که «نرمش در موضع، جز سختی در آینده نمیآورد»
و در نهایت در جریان این نبرد، سه حوزه آسیبپذیرتر از سایر عرصهها نمایان شد و نیازمند بازطراحی و تحول فوری هستند:
نخست، حوزه فناوری؛ جایی که اتکای بیشازحد به فناوری بیگانه و ضعف در زیرساختهای بومی موجب شد دشمن ابتکار عمل را در برخی مقاطع در دست گیرد.
دوم، حوزه اطلاعاتی و امنیتی؛ نفوذهای آشکار و فعالیت شبکههای جاسوسی، نشانه بر ضرورت بازنگری در اولویتها و آرایش اطلاعاتی کشور است.
سوم، حوزه رسانه امروز ابزار اصلی دشمن است.
ما باید به رسانههای خودی تکیه کنیم و بیاعتمادی همگانی نسبت به شبکههای رسانهای دشمن و برخورد جدیتر با ایادی آنها داشته باشیم.
انتهای پیام/