خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 03 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

۶ استدلال درباره تحمیل شکست به دشمن صهیونی/ «تریبون ترامپ» در ایران نباشیم

مشرق | سیاسی | سه شنبه، 03 تیر 1404 - 16:40
دشمن تلاش می‌کند با قلب واقعیت، تحمیل شکست از سوی ایران به طرف مقابل را «صلح تحمیلی» معنا کنند؛ حال آنکه بر اساس شواهد، نه‌تنها صلح تحمیلی در کار نیست، بلکه تحمیل شکست به طرف مقابل است و ایران زیر بار تحقق هیچ‌کدام از اهداف دشمن صهیونی نرفته است.
ايران،اعلام،پايان،درگيري،نظامي،سياسي،موشكي،تسليم،تحميل،صهيون ...

به گزارش مشرق، زمزمه‌های توقف درگیری نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی، بامداد امروز با پیام دونالد ترامپ، رئیس دولت آمریکا در فضای مجازی آغاز شد؛ او که پیش از آن ادعا کرده بود ایران هرگونه پاسخی به تجاوز نظامی آمریکایی‌ها به سایت‌های هسته‌ای ایران بدهد، بلافاصله مجدداً از ابزار نظامی علیه کشورمان استفاده خواهد کرد، حالا پس از شلیک ۱۴ موشک به مهمترین پایگاه نظامی خود در منطقه، از پایان جنگ می‌گفت!
در حالی که مقامات ایران درباره پایان درگیری اعلام موضع نکرده بودند، اما رسانه‌های عربی و انگلیسی در منطقه به‌صورت دنباله‌داری از مقامات صهیونیستی، با نام یا بدون نام، نقل قول می‌کردند که اسرائیل به پایان درگیری پایبند خواهد بود، با این مقدمه کوتاه، درباره این موضوع چند نکته را می‌توان به‌طور مختصر مطرح کرد:
۱ ـ اگر روند اعلام پایان درگیری را به‌دقت دنبال کرده باشید، متوجه می‌شوید که این مسئله بیش از آنکه به یک توافق مرتبط باشد، اعلام پایان درگیری توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی بود.
در حالی که پیش از آن آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها مدام اعلام می‌کردند که عملیات نظامی ابزاری برای تحمیل کردن یک توافق تسلیم کامل علیه ایران است و ایران باید طی یک توافقنامه‌ای، عملاً تسلیم شود و از این پس به نابودی هسته‌ای خود و تهدید موشکی علیه رژیم پایان دهد، اما نه‌تنها این اتفاق رخ نداد، بلکه اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها رأساً اعلام کردند که دیگر حمله‌ای به ایران نخواهند داشت.
بنابراین آنچه رخ داد، توافق دوجانبه‌ای برای آتش‌بس نیست، بلکه بیانیه‌ای برای اعلام شکست عملیات نظامی اسرائیلی‌ها علیه ایران است، و آقای عراقچی به‌عنوان عالی‌ترین مقام اجرایی دیپلماسی ایران اعلام کرده است که اگر اسرائیلی‌ها تجاوز نظامی را متوقف کنند، ایران فعلاً قصدی برای درگیری ندارد.
۲ ـ علی‌رغم تصور آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها، پایان درگیری، نه با حمله آمریکا یا رژیم صهیونیستی، بلکه با جدیدترین موج حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی العدید در قطر و پس از آن به سرزمین‌های اشغالی محقق شد؛ بنابراین آن طرفی که آخرین ضربه را وارد و طرف مقابل را به پایان درگیری مجبور کرد، ایران بود؛ چه درباره پایگاه آمریکایی العدید در قطر و چه درباره سگ هار صهیونی.
۳ ـ جنگ حتماً توأم با خسارت است و در این تردیدی نیست؛ خسارت نیز به دو طرف ایران و اسرائیل وارد شده است، امّا درباره خسارت یک نکته مهم در میان است؛ خسارتی که ایران به رژیم صهیونیستی وارد کرد، قطعاً در هیچ یک از محاسبات اسرائیلی و آمریکایی پیش‌بینی نشده بود؛ اسرائیلی‌ها تصور می‌کردند با آنالیز وعده صادق یک و دو، و با ترور اولیه برخی از فرماندهان نظامی کشورمان، عملاً خسارت قابل‌توجهی به صهیونیستها وارد نخواهد شد.
قطعاً هم اصل پاسخ‌های ایران، هم نوع موشکهای ایران و هم سطح خسارتی که به سرزمین‌های اشغالی وارد شد، با پیش‌بینی اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها تفاوت بسیار داشت.
ساکنان سرزمینهای اشغالی قطعاً قادر به ادامه کار با روند فعلی نبودند و یکی از دلایل اعلام یک‌طرفه پایان درگیری توسط صهیونیستها همین موضوع بود.
۴ ـ برنده نبرد را نه صرف محاسبه عددی خسارتها، بلکه میزان تحقق اهداف واقعی مشخص می‌کند؛ آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها ۴ هدف را مشخصاً اعلام کرده بودند؛ نخست، تغییر نظم سیاسی در ایران، دوم، پایان دادن به توانمندی هسته‌ای کشورمان، سوم، پایان دادن به توان موشکی ایران و چهارم، تحمیل توافقنامه سیاسی تسلیم کامل توسط ایران.
سنجش تحقق یا عدم‌تحقق این اهداف اصلاً دشوار نیست؛ درباره هدف اوّل، اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها علی‌رغم سرمستی اولیه از ترور فرماندهان نظامی ایران و اعلام اینکه به‌زودی نظم سیاسی فعلی در ایران را تغییر خواهند داد، امّا با مشاهده انسجام بی‌سابقه سیاسی و اجتماعی در ایران، اعلام کردند که این هدف را کنار گذاشته‌اند، میزان انسجام به‌اندازه‌ای بود که حتی برخی از مخالفان رسمی جمهوری اسلامی، با مشاهده توحش صهیونیستها از ایران اعلام حمایت کردند.
درباره هدف دوم، یعنی پایان دادن به توانمندی هسته‌ای نیز، بارها استدلال شده است که اساساً با عنایت به بومی بودن دانش و تکنولوژی و تأسیسات در ایران و وجود ذخایر بسیار از مواد غنی‌شده سطح‌بالا، تحقق چنین هدفی یک توهم محض برای اسرائیلی‌هاست.
آمریکایی‌ها همین حالا هم می‌دانند که حمله نمادینشان به فردو نیز ناموفق بوده است؛ تا اینجا رسانه‌هایشان به این مسئله اذعان کرده‌اند و همین مسئله موجب خشم ترامپ شده است؛ اما ترامپ هم به‌زودی با این واقعیت مجبور است که کنار بیاید!
درباره توانمندی موشکی نیز ماجرا جالب‌تر است؛ ایران سخن پایانی درگیری را با شلیک چندین موشک به سرزمینهای اشغالی به اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها تحمیل کرد.
و درباره توافقنامه سیاسی برای تسلیم نیز ماجرا اظهر من الشمس است؛ ایران نه‌تنها توافقنامه‌ای برای تسلیم امضا نکرد، بلکه حتی پذیرش پایان درگیری را هم به‌صورت یکجانبه به طرف مقابل دیکته کرد؛ به‌نوعی که بدون آنکه ایران از توافق آتش‌بس سخن بگوید، طرف اسرائیلی و آمریکایی مجبور بود که مدام از طریق رسانه اعلام کند که دیگر فعلاً حمله‌ای صورت نخواهد داد!
۵ ـ ترامپ و اسرائیلی‌ها، شکست در میدان را از طریق عملیات روانی در رسانه می‌خواهند جبران کنند؛ به همین دلیل ترامپ تقریباً به‌ازای هر موشکی که دیروز از ایران به‌سمت العدید شلیک شده است، سعی کرده است یک پست در شبکه‌های اجتماعی منتشر کند تا این‌طور وانمود شود که از موضع قدرت، صلح کرده است(!) حال آنکه واقعیت ماجرا چیز دیگری است.
اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها رسماً اعلام می‌کردند تا تحقق کامل اهدافشان، به نبرد طولانی ادامه خواهند داد؛ اما آنچه رخ داد کاملاً معکوس بود؛ نه هدفی برایشان محقق شد و نه توان طولانی کردن جنگ را داشتند.
۶ ـ برای القای پیروزی خود و شکست ایران، آمریکا و اسرائیل، غیر از رسانه‌های خود، به «تریبونهای ترامپ» در ایران هم دل بسته‌اند؛ تریبونهای ترامپ چند ویژگی دارند؛ نخست آنکه سعی می‌کنند با محاسبات غلط، و بعضاً با ژست انقلابی‌گری وارونه، ایران را شکست‌خورده نبرد و طرف مقابل را پیروز میدان جلوه دهند.
دوم آنکه مانند بسیاری از نمونه‌های سابق، تلاش می‌کنند یک منازعه خارجی را به یک درگیری سیاسی داخلی تبدیل کنند؛ پیامهایی که برخی سیاسیون به‌ظاهر انقلابی طی ساعات گذشته علیه برخی مقامات دیپلماسی کشور منتشر کرده‌اند و می‌خواهند دوقطبی رهبری ـ دیپلماسی بسازند، از این دسته‌اند.
سوم آنکه تلاش می‌کنند با یک قلب واقعیت کامل، تحمیل شکست به طرف مقابل را «صلح تحمیلی» به خود معنا کنند؛ حال آنکه بر اساس آنچه در بالا نیز استدلال شد، اساساً صلح تحمیلی در کار نیست، بلکه تحمیل شکست به طرف مقابل است و ایران زیر بار تحقق هیچ‌کدام از اهداف دشمن صهیونی و حامی آمریکایی آن نرفته است.