«بشارت فتح» آمریکا را بین دو گزینه جنگ فراگیر یا عقب نشینی مخیر کرد
سفیر پیشین ایران در فنلاند گفت: عملیات «بشارت فتح» دشمن را زیر فشار برد و آنها را به پذیرش آتشبس و توقف حملات وادار کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، در پی عملیات «بشارت فتح» که با قدرت و دقت بالا توسط نیروهای جمهوری اسلامی ایران انجام شد، رژیم متجاوز نهتنها نتوانست اهداف خود را ادامه دهد، بلکه عملاً تحت فشار قرار گرفته و مجبور به قبول توقف حملات و پذیرش آتشبس شد.
در اینباره با «سید رسول موسوی» سفیر پیشین ایران در فنلاند گفتگو کردیم.
عملیات بشارت فتح را باید از بعد راهبردی و حقوقی تحلیل کرد نه از بعد عملیاتی آن
پس از عملیات بشارت فتح پذیرش آتش بس از سوی رژیم صهیونیستی را چطور تحلیل میفرمایید؟
با درود به همه شهدای بزرگوار کشورمان و شهدای اخیر از جمله فرماندهان نظامی معزز و دانشمندان کشورمان، عملیات بشارت فتح را باید از بعد راهبردی و حقوقی تحلیل کرد نه از بعد عملیاتی آن، درست همانگونه که باید عملیات تجاوزکارانه آمریکا در حمله به تأسیسات هستهای ایران در فردو، اصفهان و نطنز را باید راهبردی تحلیل کرد.
تجاوز آمریکا به تأسیسات هستهای ایران نقض حاکمیت و تمامیت ارضی یک کشور مستقل عضو سازمان ملل است که بدون هیچ دلیلی صورت گرفت.
در اینجا اصلاً حجم و میزان خسارت وارده به تأسیسات هستهای کشور مهم نیست بلکه مهم اصل حقوقی نادیده گرفته شدن حاکمیت و تمامیت ارضی ایران است که حتماً میبایست به آن پاسخ داده میشد تا در تاریخ پرافتخار کشورمان ثبت نشود که به ایران حمله شد و ایران سکوت اختیار کرد.
عملیات راهبردی بشارت فتح آمریکا را مجبور در بازاندیشی راه رفته خود کرد
در پاسخ داده شده هم باز مساله اصلی پاسخ متناسب است نه حجم و میزان خسارت وارده به طرف متقابل.
با توجه به این مهم است که میتوان گفت وقتی آمریکا می بیند که در اوج درگیرهای نظامی با رژیم صهیونیستی، ایران از حقوق حاکمیتی خود نمیگذرد و این حقوق حاکمیتی ایران علیرغم تمام فشارهایی که امریکاییها به کشورهای مختلف آوردند مورد تصدیق آنها قرار میگیرد، مجبور میشود که در راهی که میرود تجدید نظر نماید زیرا یا باید وارد جنگی فراگیر با ایران شود که به دلایل متعددی ظرفیت آن را ندارد و یا باید سیاست خود را تغییر دهد که راه دوم را انتخاب کرد و به عبارتی عملیات راهبردی بشارت فتح جدای از حجم عملیات نظامی آن آمریکا را مجبور در بازاندیشی راه رفته خود کرد.
ایران آمریکا را بین دو گزینه جنگ فراگیر یا عقب نشینی از سیاست جنگ طلبانه اش مخیر کرد
آمریکا و رژیم صهیونیستی چقدر به آتش بس که رخ داده نیازمند هستند؟
این نیاز آمریکا و اسرائیل برای پایان جنگ و قطع ضررهای اقتصادی آن است و یا در جهت بازیابی توان برای ادامه جنگ؟
یک مساله را باید توجه کنیم که در تصمیمات راهبردی کشورها در موضوعات مربوط به جنگ و صلح آنقدر که ملاحظات راهبردی تعیین کننده است نیازهای اقتصادی مورد توجه قرار نمیگیرد.
به این معنی که ممکن است کشوری به جهت نیازهای اقتصادی بخواهد از جنگ پرهیز کند ولی به دلایل راهبردی و ژئوپلیتیکی مجبور به جنگ باشد.
در حال حاضر آمریکا با بیش از ۳۶ تریلیون دلار بدهی بزرگترین بدهکار جهان است اما میبینیم که با این وجود به دلایل راهبردی وارد جنگهای مختلفی میشود.
بنابراین باید به این مهم توجه کرد که راه مقابله با سیاستهای جنگ طلبانه آمریکا صرفاً توجه به مسائل اقتصادی نیست و حتماً باید راهبرد او را هدف گرفت، کاری که ایران کرد و او را بین دو گزینه جنگ فراگیر یا عقب نشینی از سیاست کنونی جنگ طلبانه اش مخیر کرد که او هم عقب نشینی را انتخاب کرد.
«بشار فتح» عملیاتی راهبردی بود
حمله به پایگاه العدید قطر چقدر در تغییر موازنه قدرت در منطقه به نفع جمهوری اسلامی ایران نقش آفرین بود؟
فکر میکنم این سوال را به صورت کلی در سوال اول به صورت کلی پاسخ دادم اما به صورت مشخصتر میگویم که اگر ایران پاسخ تجاوز آمریکا به حاکمیت و تمامیت ارضی خود را نمیداد این تصور غلط در خود آمریکا و دیگر دولتها شکل میگرفت که میشود در موضوع حیاتی استقلال و تمامیت ارضی ایران مداخله نمایند که امری بسیار خطرناک است.
عملیات «بشار فتح» بیش از آنکه یک عملیات نظامی محدود به یک پایگاه نظامی تخلیه شده از ترس حمله باشد، عملیاتی راهبردی بود که این پیام را داد که ایران در اوج درگیری نظامی خود با اسرائیل در مقابل اقدام ابرقدرت نظامی جهان علیه حاکمیت و تمامیت ارضی خود میایستد.
شما این موضوع را یک مساله سیاسی روز نبینید بلکه اینگونه ببینید که نسلهای آینده ما که وقتی تاریخ این روزهای ما را میخوانند به تصمیمات پدران خود در این خصوص افتخار خواهند کرد که چگونه از استقلال و تمامیت ارضی ایران عزیز دفاع کردند.
درست همانگونه که ما الان به تصمیمات بزرگان تاریخ خود که ایران چند هزار ساله را با جانفشانیهای خود حفظ کردهاند افتخار میکنیم.
اگر حواسمان جمع نباشد نقض آتش بس حتمی است
احتمال قطع آتش بس چقدر ممکن است و دورنمای شما برای این جنگ چیست؟
نه تنها ممکن است بلکه باید بگویم که اگر حواسمان جمع نباشد نقض آتش بس حتمی است.
آنچه طرف مقابل را وادار به قبول آتش بس کرد حجم آتشی بود که بر سرش ریخته شد و آنچه این آتش بس را پایدار میکند حفظ این قدرت آتش است.
دشمن باید ذرهای شک نداشته باشد که اگر بخواهد در انتخابی که کرده تجدید نظر کند با حجم آتش بزرگتری مواجه خواهد شد و برای همین است که دوره آتش بس را نباید دوره استراحت دانست بلکه باید آن را دوره افزایش آمادگیها دانست تا آتش بس پایدار بماند.
این آمادگی صرفاً آمادگی نظامی نیست بلکه باید کشور در تمام ابعاد سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، حقوقی و خصوصاً افکار عمومی داخلی و بین المللی کار کند و ظرفیتهای خود را افزایش دهد و باز بر این نکته مجدداً تاکید میکنم که توجه به افکار عمومی داخلی و بین المللی مسألهای حیاتی است که نباید به دشمن اجازه داد در اذهان مختلف روایت سازی کند.