مژده لواسانی: ایران شیرزنی که در تاریخ، مقاوم و صبور ایستاده است+فیلم
مژده لواسانی از ایران به عنوان مادر و شیرزنی یاد کرد که در طول تاریخ، مقاوم و صبور ایستاده است.

مژده لواسانی مجری تلویزیون درباره تجاوز صهیونیست ها در روزهای اخیر و شباهت آن با دوران دفاع مقدس به خبرنگار مهر بیان کرد: من متولد سال ۱۳۶۸ هستم و هرگز تجربهای از مشاهده جنگ نداشتهام.
همیشه از طریق خاطرات، فیلمها، مصاحبههایی که انجام دادهام و نیز روایتهای خانوادهام - که همگی درگیر جنگ بودهاند - با این موضوع آشنا شدهام و اتفاقات اخیر انگار آن شنیده ها را زنده کرد.
وی ادامه داد: پدربزرگم جانباز است و تمام هشت سال جنگ را در خط مقدم حضور داشته است.
دایی من در ۱۳ سالگی شیمیایی شده است و درواقع خانواده ام به گونهای است که حتی صحبتهای روزمرهشان نیز با خاطرات آن دوران آمیخته است.
پدربزرگم به طور عادی از اتفاقات آن دوران یاد میکند؛ مثلا از جزئیات رویدادها، همرزمانش و فرماندهانش می گوید.
به این ترتیب تمام خاطرات کودکی من با این حرفها شکل گرفته است.
تعلق خاطر عجیبی همیشه نسبت به رزمندگان و فضای آن سالها داشتم، چرا که خانوادهام در بطن ماجرا بودند اما خودم هرگز آن را بهطور واقعی درک نکرده بودم.
حملات اخیر همه شنیده های ما از دفاع مقدس را زنده کرد
این مجری تلویزیون یادآور شد: اتفاقی که اخیراً رخ داد، دقیقاً همان چیزی بود که همیشه از دیگران شنیده بودم؛ گویی یکباره برای خودم زنده و تداعی شد.
آن بمباران ناگهانی، حسی خاص را ایجاد کرد.
امروزه دیگر جنگ زمینی به آن شیوه سابق وجود ندارد که دوباره سربازان به خط مقدم بروند، اما آن فضای همدلی و اتحاد مردم در مقابل دشمن خارجی، به نظرم بار دیگر عینا تکرار شد.
لواسانی یادآور شد: نکتهای که از همان لحظه اول، چه در پستها و چه در استوریهای خود تا زمانی که دسترسی به اینترنت داشتم مکررا به آن اشاره کردهام، این بوده است که با وجود همه اختلاف نظرها، چون هر یک از ما ممکن است انتقادات و اختلاف سلیقه هایی داشته باشیم اما با وجود اینها مانند یک خانواده، در کنار یکدیگر هستیم.
وی با اشاره به حمایت همه جانبه از کشور تصریح کرد: در هر خانوادهای ممکن است اختلاف فکر و نظر وجود داشته باشد، که این موضوع نیز در میان ما برقرار است و بسیاری از این انتقادات به حق و قابل توجه هستند.
اما در یک موضوع هیچ اختلاف نظری وجود ندارد، اینکه ایران هویت ماست، سرزمین ما، خاک ما و جان ماست.
در برابر دشمن خارجی که به این خانواده حمله کرده است، هیچ اختلاف نظری نباید ما را از هم جدا کند.
ممکن است من و پدرم در برخی مسائل اختلاف داشته باشیم، اما هرگز اجازه نمیدهم کسی به خانوادهام، پدرم یا مادرم نگاه چپ داشته باشد.
دوست روزنامه نگار، کودک دوماهه یا شاعر چگونه مردم نبودند؟
لواسانی درباره ادعای صهیونیست ها درباره اینکه با مردم کاری ندارند، گفت: از همان روز اول، بسیاری از ما افرادی را میشناسیم که خودشان یا آشنایانشان درگیر این تجاوزها و حملات شده اند.
دوست روزنامهنگار من، خانوادهاش را از دست داده است، آن کودک دوماهه یا آن دختر شاعر که هیچ ارتباطی با مسائل نظامی نداشتهاند، چگونه میتوانند نظامی تلقی شوند؟
اینها از مردم نبودند؟
وی با اشاره به مثالی از شاهنامه بیان کرد: میخواهم مثالی بزنم که برای این روزها بسیار کاربردی است.
رستم همواره با خواستههای کیکاووس، شاه ایران اختلافات زیادی داشت اما هر زمان که جنگی برای ایران پیش میآمد تنها هدفش، دفاع از ایران بود.
نگاه فردوسی در شاهنامه نگاهی است که امروز به آن نیاز داریم؛ پهلوان اول ما حتی در برابر فرزندش، وقتی پای ایران در میان است، جانب ایران را میگیرد.
تراژدیهایی که در شاهنامه روایت شده، همگی به خاطر ایران است.
هرچه باشد، جان و تن من فدای ایران و مرزهای آن است و باید برای سربلندی این سرزمین ایستاد.
مادر ما ایران، شیرزنی است که در طول تاریخ، مقاوم و صبور ایستاده است
این مجری تلویزیون در ویدئویی که در اختیار سرویس هنر خبرگزاری قرار داده است درباره ایران این چنین گفته است:
«ایران؛ این نقطه مشترک برای عاشقی همه ما ایرانی ها، خط قرمز همه ما با هر سلیقه ای با هر تفکری و اختلاف نظری.
جایی که می ایستیم و به سرزمین و وطنمان افتخار می کنیم.
فکر نمی کنم ذره ای در این تردید وجود داشته باشد که ایران جان ما و هویت ماست و همه آن چیزی است که سهم ما از این جهان است.
مادر ما ایران شیرزنی است که در طول تاریخ، مقاوم و صبور ایستاده، زخم ها خورده و ایستاده و رنج ها کشیده و ایستاده است و ما را هم در پناه خودش نگه داشته است.
مادر جان، ایران عزیزم، ما از این سختی ها عبور می کنیم.
این روزها هم می گذرد مثل همه روزهای تلخ و وحشتناکی که بر تاریخ تو گذشته است.
ما دماوند تو را دوباره در آغوش می گیریم.
مثل همیشه با همه جان مان در کنارت می ایستیم.
سمت ما سمت توست چه به ننگ چه به نام.»