قاتل ۷۶ تانک + عکس
«عزیزقلی کافیانی نژاد»، رزمنده عشایرزاده است که بیش از ۸۰ تانک و خودرو زرهی دشمن را منهدم کرد و از کار انداخت.

به گزارش مشرق، شهید «سیفالله حیدرپور»، نخستین فرمانده تیپ ۴۸ فتح درباره رزمنده دلاور «عزیزقلی کافیانی نژاد» چنینن نقل میکرد: «او یکی از شجاعترین آرپیجی زنهای کهگیلویه و بویراحمد است که نظیری ندارد.
اگر تیپ ۴۸ فتح، توپ، تانک و موشک ضد زره ندارد، اما عزیزقلی کافیانی نژاد را دارد.»
عزیزقلی، به دلیل شجاعت در نبرد، دو مدال شجاعت از دست فرماندهان جنگ دریافت کرد و به پاس خدمات ارزشمند در عملیات والفجر ۸، اولین نشان پاسدار افتخاری به وی اهدا شد.
شکارچی تانک از دیار صیاد خمینی
این عشایر زاده کهگیلویه و بویراحمدی، زاده روستای زیتون در منطقه محروم «زیلایی» است، منطقهای که در زمان جنگ حتی راه هم نداشت، عزیز قلی جوانی رشید در دوران دفاع مقدس از روزهایی گفته است که تصمیم گرفت به جبهه برود، اما به دلیل نداشتن شناسنامه با مشکل مواجه شد: «در یک کارخانه نجاری در اصفهان کار میکردم که جنگ شد، خیلی دوست داشتم به جبهه بروم، اما چون شناسنامه نداشتم، اجازه نمیدادند، یکشب قبل از خواب گفتم خدایا اگر امشب خواب یک آدم مؤمن را دیدم، فردا با شناسنامه کسی دیگر به جبهه میروم، شب خواب حضرت امام (ره) را دیدم؛ فردا صبح پیش یکی از دوستانم رفتم و شناسنامه او را گرفتم و به بسیج شیراز رفتم، پس از گذراندن دوره در آنجا به جبهه رفتم.»
کافیانی در خاطراتش بهروزهای پرتلاطم جنگ اشارهکرده و گفت: «آن روزها آبادان در محاصره دشمن بود؛ در اولین روزی که به جبهه رفتم چهار بعثی را با تفنگ برنو از پای درآوردم؛ تیراندازی را در عشایر یاد گرفته بودم و دقیق به هدف میزدم؛ در آبادان بالای یک درخت میرفتم و پشت خط دشمن را میدیدم.
وقتی یک عراقی بیرون میآمد او را میزدم.
البته در آن لحظه بچهها از پایین شلیک میکردند تا عراقیها موقعیت من را پیدا نکنند.»
این شکارچی تانک در ادامه به اولین مجروحیت خودش در جبهههای جنگ اشارهکرد: «شش ماه در آبادان بهعنوان تکتیرانداز روی درخت بودم و روزی دو تا سه نفر از بعثیها را میزدم تا اینکه ترکشی به گلویم خورد و مجروح شدم.
در طول شش ماه تنها یک نامه برای خانوادهام نوشتم.
اینقدر همرزمانم خوب بودند که به فکر خانه نبودم و بعد از مدتی از آن نامهها که به دست آنها نمیرسید، اقوام دیدند که از من خبری نیست برای من مراسم هفتم و چهلم گرفته بودند.»
انهدام ۷۶ تانک دشمن در جنگ
روایت آرپیجی زن شدن او هم از عملیات فتح المبین شروع شد.
او میگوید: «در آن عملیات تانکی به ما نزدیک میشد، آرپیجی را از آرپیجی زن گرفتم و به تانک شلیک کردم و منهدم شد.
پسازآن آرپیجی زن شدم و در عملیات مختلف آرپیجی میزدم.
در عملیات فتح خرمشهر ۱۸ تا تانک را منهدم کردم و کل دوران جنگ ۷۶ تانک زدم؛ البته چند نفربر هم زدم که یکی از آنها مهمات بارش بود و وقتی آن را منهدم کردم هشتهای دیگر آتش گرفتند.
به دلیل شلیکهای پیدرپی آرپیجی دچار مشکلات شنوایی شدم.
وقتی آرپیجی میزدم خون از گوشم بیرون میزد.
به این خاطر آلان ۷۵ درصد توانایی شنوایی یک گوشم و ۴۵ درصد شنوایی گوش دیگرم را از دست دادم.»
یکنفر به ۸۰ نفر
شاید بتوان یکی از خاطرات مهم عزیزقلی کافیانی را دستگیری ۸۰ نیروی بعثی فقط با دو خشاب تفنگ دانست؛ عزیز قلی در خاطراتش چنین گفته است: «در آن عملیات (فتح المبین) که داشتیم سنگرها را پاکسازی میکردیم متوجه شدم از همرزمانم فاصله گرفتهام.
آنطرفتر دیدم نیروهای دشمن مستقرشدهاند، گفتم خدایا چکار کنم؟
تصمیم گرفتم با آنها درگیر شوم؛ دو نوار تیربار خالی کردم.
آنها یکپارچه سفید بالا بردند و تسلیم شدند؛ آنها را به خط کردم و به عقب آوردم؛ بچهها از بعثیها سؤال میکردند چطور دستگیر شدید؟
گفتند: در محاصره قرار گرفتیم.»