لنجسازی در بوشهر؛ میراثی فراموششده در سایه آهن و فایبرگلاس
بوشهر- لنجسازی در بوشهر نفسهای آخر را میکشد؛ صنعتی دیرینه که حالا با گرانی چوب، بیمهری نهادها و سکوت کارگاهها به حاشیه رفته است.

خبرگزاری مهر، گروه استانها- حامد عرب زاده: صنعت لنجسازی در استان بوشهر، تنها یک مهارت فنی نیست؛ بلکه روایتی از قرنها همزیستی انسان و دریاست.
این هنر اصیل که با ریشه در دانش بومی و سنتهای کهن دریایی جنوب ایران شکل گرفته، امروز در حالی نفس میکشد که سکوت کارگاههای قدیمی و چکشهایی که دیگر کمتر به بدنه لنجهای چوبی میخورند، نوای غمانگیزی از فراموشی یک فرهنگ را روایت میکنند.
ردپای لنجسازی در بوشهر به قرنها پیش بازمیگردد؛ زمانی که بنادر جنوبی ایران، حلقهای کلیدی در شبکه تجارت دریایی اقیانوس هند و خلیج فارس بودند.
بوشهر، با موقعیتی استراتژیک در میانه خلیج فارس، همواره در مسیر داد و ستدهای دریایی با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، شبهقاره هند، آفریقای شرقی و زنگبار قرار داشت.
گلافان بوشهری، استادکارانی بودند که از دل تجربه و دانش نانوشته، هنر ساخت لنجهای بادبانی و موتوری را نسل به نسل منتقل کردند.
آنها بدون نقشه مهندسی و با تکیه بر محاسبات ذهنی، توان طراحی و ساخت شناورهایی را داشتند که سالها در آبهای پرتلاطم خلیج فارس عمر میکرد.
در دوره قاجار و پس از آن پهلوی اول، بندر بوشهر به عنوان مرکز اصلی تجارت دریایی جنوب ایران، میزبان کارگاههای متعدد لنجسازی بود.
این صنعت به قدری در بافت اجتماعی و اقتصادی شهر تنیده بود که محلاتی همچون گمرک، کوتی و بهمنی با هویت دریایی خود شناخته میشدند.
لنجسازی چوبی در حال انقراض است
در امتداد ساحل خلیج فارس، آنجا که کارگاههای چوبخورده و زنگزده با بادهای جنوب گفتوگو میکنند، هنوز میتوان صدای چکش بر تختههای لنج را شنید؛ نه با آن قدرت گذشته، اما با غروری دیرینه.
«استاد خضر میرزایی»، پیرمرد ۷۱ سالهای است که در محله بهمنی بوشهر، بیش از نیمقرن از عمرش را پای ساخت لنجهایی گذاشته که امروز خاطرهاند.
او از آخرین نسل گلافانی است که لنج را نه از روی نقشه، بلکه از دل تجربه، مهارت چشمی، و حس چوب میسازد.
آنطور که خودش میگوید: «ما لنج را نمیسازیم، لنج با ما بزرگ میشود».
کارگاهش، ساکتتر از همیشه است.
جایی که روزگاری صدای جوش، قیراندود کردن، و هلهله شاگردها شنیده میشد، حالا بیشتر به یک موزه خاموش شباهت دارد.
در گوشهای از کارگاه، اسکلت نیمهکاره یک لنج کوچک جا خوش کرده؛ بیآنکه امیدی به اتمامش باشد.
میرزایی معتقد است که لنجسازی چوبی در حال انقراض است و تنها با حمایت دولت و ایجاد مراکز آموزشی میتوان این صنعت را نجات داد.
«لنجسازی، فقط بریدن و کوبیدن چوب نیست؛ این یک زبان بومی است که دارد فراموش میشود؛ مثل قصههای مادربزرگها که اگر نگوییم، میمیرد.»
او از چوب ساج میگوید، از ماهها زمان لازم برای خمکاری بدنه، از دعای هنگام بهآباندازی، و از نامگذاری لنجها با اسم فرزند یا همسر ناخدا؛ روایتی که بهخوبی نشان میدهد این صنعت، پیوندی ژرف با زیست بومی جنوب دارد.
فن و فلسفه ساخت لنجهای چوبی
ساخت یک لنج سنتی، فرآیندی پیچیده و چندلایه است.
ابتدا گلاف (لنجساز) با انتخاب چوب مناسب، معمولاً چوب ساج (که بیشتر از هند وارد میشد) یا کنار و جنگلی، اسکلت اصلی شناور را با کمک استادکارانی به نام «سُرکار» و «بندزن» ایجاد میکرد.
این سازه با دقتی خاص بر پایه هندسهای تجربی و دانش زیستبومی طراحی میشد.
پس از نصب استخوانبندی، مراحل «روکوبی»، «قیراندود کردن»، «بندکشی»، و «کاجکوبی» آغاز میشد که هر کدام نیازمند تجربه خاص خود بودند.
در پایان، لنج با نصب موتور، بادبان، سکان و تجهیزات دریانوردی، آماده به آبانداختن میشد.
در فرهنگ بومی بوشهر، لنج تنها یک وسیله نقلیه نبود؛ بلکه به نوعی «خانه دوم» برای دریانوردان محسوب میشد.
مراسم به آب انداختن لنج (که با آئینهای خاصی همراه بود) و حتی نامگذاری لنجها، بخشی از آئین زندگی مردمان دریایی جنوب کشور بود.
زوال تدریجی یک صنعت
با رشد صنعت کشتیسازی مدرن و ورود شناورهای فلزی و فایبرگلاس، از دهه ۱۳۷۰ به اینسو، صنعت لنجسازی چوبی در بوشهر بهتدریج رو به افول نهاد.
سرعت بالاتر، هزینه نگهداری پایینتر و ظرفیت بار بیشتر لنجهای صنعتی باعث شد که لنجهای سنتی از دور خارج شوند.
امروز تنها در برخی کارگاههای محدود در بندر گناوه، جزیره شیف و بخشی از دیر و دیلم، هنوز گلافان مسن مشغول کار هستند.
در اغلب این کارگاهها، نیروی انسانی ماهر کاهش یافته و نسل جوان تمایلی به یادگیری این حرفه ندارند.
از سوی دیگر، واردات سختگیرانه چوبهای مناسب، افزایش قیمت مواد اولیه، نبود بیمه حرفهای برای گلافان و عدم حمایت جدی نهادهای دولتی، زنجیره حیات این صنعت را شکنندهتر کرده است.
از آن صفهای سفارش لنج خبری نیست
در بندر گناوه، جایی که عطر قیر داغ و چوب تازه هنوز در هوای سحرگاهی تنیده، مردی با قامتی خمیده روی بدنه یک لنج نشسته و آخرین قطعهی ساج را با دقت تراش میدهد.
نامش اسماعیل است؛ گلافی ۶۳ ساله که بیش از چهار دهه از عمرش را با دریا و چوب گذرانده است.
او از نسلی است که هنر را با عرق پیشانی و بیمدرک دانشگاهی آموخته؛ از پدر و پدربزرگ، همانهایی که در زمان جنگ تحمیلی نیز لنج میساختند و بار برای جبهه میفرستادند.
کارگاه استاد اسماعیل در گوشهای از حاشیه خور گناوه، هنوز زنده است، اما نه مثل قبل.
دیگر از آن صفهای سفارش لنج خبری نیست.
بیشتر شناورها امروز از فایبرگلاس ساخته میشوند و لنجهای چوبی در بهترین حالت به تور عکاسان و مستندسازان میخورند.
او از مشکلات بیشمار میگوید؛ از گرانی بیرویه چوب ساج که حالا وارداتش محدودتر از همیشه شده، از نبود بیمه برای استادکاران، و از فقدان نیروی جوان.
«پسرانم آمدند یک مدت در کار، ولی رفتند سراغ موتور و اپلیکیشن.
این کار دیگر نان نمیدهد، جان هم میبرد.»
با تمام اینها، دستهای پینهبستهاش هنوز لنج را لمس میکنند.
«هر وقت چکش میزنم روی این چوب، حس میکنم دارم با دریا حرف میزنم»، این را میگوید و به اسکلهای که آنسوی کارگاه است نگاه میکند؛ جایی که لنجهایی کهنه، آرام و خسته به خواب رفتهاند.
او اما امید دارد.
به گردشگرانی که از دوربین و دفترچه یادداشت استفاده میکنند، به دانشجویانی که گاهی سراغش را میگیرند، و به وعدههایی که هنوز عملی نشدهاند.
«اگر همین حالا یک مدرسه لنجسازی درست کنند، من هنوز جان دارم یاد بدهم…».
روند قانونی ساخت لنج و شناورهای باری
رئیس اداره صنایع فلزی اداره کل صنعت، معدن و تجارت استان بوشهر در گفتوگو با خبرنگار مهر با اشاره به روند قانونی ساخت لنج و شناورهای باری، اظهار داشت: فرآیند ساخت هر شناور، بهویژه از نوع فایبرگلاس، با نظارت مؤسسات ردهبندی انجام میشود و شرط آغاز آن، صدور مجوز ثبت موقت از سوی اداره کل بنادر است.
در نبود این مجوز، کارگاههای فعال در استان عملاً امکان تولید ندارند.
گورکی با اشاره به ظرفیتهای اشتغالزایی این بخش گفت: در حال حاضر ۲۴ واحد دارای پروانه بهرهبرداری در حوزه شناورسازی در استان بوشهر فعالاند و بیش از ۴ هزار و ۸۰۰ نفر در این بخش اشتغال مستقیم دارند.
صنعت لنجسازی در بوشهر، فراتر از بُعد اقتصادی، واجد بار فرهنگی، آئینی و هویتی است.
بسیاری از ترانهها، افسانهها و ضربالمثلهای مردم جنوب از دریا و لنج ریشه میگیرد.
آئین «نوروز دریایی»، مراسم «ختم ناخدا»، و اشعار حماسی دریانوردان، در امتداد همین فرهنگ شکل گرفتهاند.
میراث معنوی این صنعت در سالهای اخیر با تلاش پژوهشگران، فعالان فرهنگی و سازمان میراث فرهنگی بهعنوان دانش سنتی ساخت لنج در فهرست ملی میراث ناملموس کشور ثبت شده، اما این ثبت اگر همراه با برنامههای اجرایی برای آموزش، حمایت مالی و احیای کارگاهها نباشد، نمیتواند از مرگ تدریجی این هنر جلوگیری کند.
لنجسازی در بوشهر، نه تنها صنعتی از دست رفته، که بخشی از حافظه تاریخی و فرهنگی جنوب ایران است.
حفظ این صنعت، تنها با ثبت اسمی و نمادین ممکن نیست؛ بلکه نیازمند ارادهای جمعی برای دمیدن دوباره روح در بدنههای چوبی این کشتیهای خاطرهساز است.
اگر این آخرین نسل از گلافان بوشهری را از دست بدهیم، تنها یک شغل فراموش نمیشود، بلکه زبان زندهای از هویت بومی جنوب خاموش خواهد شد.