چرا مدل انصارالله در بابالمندب بهترین الگو برای بستن تنگه هرمز است؟
در دهههای گذشته بستن تنگه هرمز همیشه بهعنوان برگ برنده استراتژیک ایران مقابل قدرتهای فرامنطقهای مطرح بوده؛ اما نحوه اقدام انصارالله یمن در بابالمندب نشان جنگ درتنگه ها تغییر کرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، در دهههای گذشته، «بستن تنگه هرمز» همیشه بهعنوان برگ برنده استراتژیک ایران مقابل قدرتهای فرامنطقهای مطرح بوده؛ اما تحولات اخیر در دریای سرخ و نحوه اقدام انصارالله یمن در بابالمندب نشان میدهد که پارادایم جنگ دریایی دگرگون شده است.
با نگاهی به مدل انصارالله که برخلاف مدل سنگین و پرهزینه ایران در دهههای ۶۰ و ۷۰ هجری شمسی، مبتنی بر «نبرد نامتقارن»، «ضربات نقطهای»، «تهدید نرم در مقیاس جغرافیایی وسیع» و استفاده از ابزارهایی چون پهپاد و موشک ساحلبهدریا است این سوال کلیدی پیش میآید: آیا بهترین مدل برای اعمال فشار و بستن تنگه هرمز، همان الگوی انصارالله در بابالمندب نیست؟
این گزارش با بهرهگیری از بررسی نظامی، تحلیلهای ژئوپلیتیک و گفتوگو با کارشناسان خبره، به این سوال پاسخ میدهد.
ابعاد نظامی و عملیاتی مدل انصارالله در بابالمندب و مقایسه با دکترین سنتی بستن تنگه هرمز
در طول سال ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴، نیروی مقاومت یمن (انصارالله) با مجموعهای از اقدامات پیوسته و هدفمند دریای سرخ و گذرگاه استراتژیک بابالمندب را به کابوس قدرتهای بزرگ تبدیل کرده است.
انصارالله با طراحی سامانه ضربتی ترکیبی مشتمل بر پهپادهای انتحاری دوربرد، موشکهای کروز و بالستیک ضدکشتی، و حملات سریع زرهی موفق شد هزینه عبور کشتیهای تجاری و نفتکشهای غربی را نهتنها بالا ببرد، بلکه اصل امنیت راهبردی منطقه را زیر سوال ببرد.
در سوی مقابل، الگوی کلاسیک ایران برای بستن تنگه هرمز عمدتاً بر تهدید مستقیم نظامی متکی بود: مینگذاری گسترده، عملیات تهاجمی با قایقهای تندرو، استقرار زیردریایی در مسیر نفتکشها و اسکورت گسترده ناوگان سپاه پاسداران.
این مدل هرچند در جنگ روانی و بازدارندگی اولیه موفقیت داشت، اما بهشدت متکی به هزینه انسانی، ریسک بالای ورود به جنگ مستقیم و احتمال مداخله سریع آمریکا بود.
انصارالله با ابزارآلات سادهتر، هزینه کمتر و استراتژی فرصتطلبانه، با خلق «مناطق تهدیدشده نامرئی» یعنی فضای روانی که یک کشتی حتی بدون اصابت واقعی احساس خطر کند سبک جدیدی از جنگ دریایی ساخت.
پهپادهای انتحاری و موشکهای ارزان، هم قابلیت ضربه و هم «تهدید تبلیغی» دارند و راه برقراری امنیت را ناممکن میکنند؛ آن هم بدون نیاز به استقرار دائم یا آرایش سنگین نظامی.
علل برتری الگوی بابالمندب بر مدل کلاسیک هرمز؛ چرا «تهدید نامتقارن» و تاکتیک روانی کارآمدتر است؟
۱.
پرهیز از جنگ همهجانبه و هزینهزا:
یکی از کلیدیترین آموزههای مدل انصارالله، پرهیز از درگیری مستقیم و هزینهزاست.
بهجای رویارویی تمامعیار با ناوهای آمریکایی و اروپایی، با ضربات نامتقارن، تمرکز تهدید را از نقطه مشخص (ورودی تنگه) به «کل منطقه» و حتی «سواحل و آبهای مجاور» منتقل میکند.
۲.
فشردگی ضربت به جای دوام حضور:
برخلاف تاکتیک کلاسیک (استقرار دائم، آرایش سنگین، هزینه لجستیکی سنگین)، انصارالله ضربات را بهصورت مقطعی و هوشمند اجرا میکند تا دشمنان نتوانند خط جبهه یا پیشبینی مواضع ثابت داشته باشند.
۳.
ابزارهای ارزان، اثرات کلان:
درحالیکه بستن فیزیکی کامل تنگه هرمز با مین یا انفجار هزینه سنگینی دارد و تبعات بینالمللی بزرگی به بار میآورد، مدل بابالمندب هزینه را به سطح ابزارهای ارزان چون پهپاد و موشک تقلیل داده است؛ اما نتیجه آن، شوک گسترده به بازار انرژی و تجارت جهانی است.
«امروز امنیت انرژی تابع احساس و روان بازار است.
حتی اگر بستن فیزیکی تنگه محقق نشود، ولی اضطراب دائمی وجود داشته باشد، اقتصاد غرب فلج میشود.
مدل انصارالله این درس را به خوبی نشان داده است.»
۴.
امکان برآوردپذیری پایین برای دشمن:
تهاجم کلاسیک نظامی پیشبینیپذیر است و دشمن میتواند با آرایش لجستیکی خود را آماده کند؛ اما درگیرشدن با حملات غیرمنتظم و نقطهای عملاً مدیریت سنجش ریسک را ناممکن کرده و محیط ناامن تصاعدی ایجاد میکند.
سناریوهای تقابل با آمریکا و اسرائیل؛ مخاطرات و فرصتهای ایران در صورت الگوبرداری کامل از مدل انصارالله
۱.
سناریوی کمهزینه پرخطر:
درصورت اتخاذ کامل رویکرد یمنی، ایران میتواند تنگه هرمز را بدون نیاز به تقابل همهجانبه و حتی بدون بستن کامل فیزیکی به «فضای روانی تجارتناامن» بدل کند.
این اقدام، خروج کشتیها و افزایش هزینه حملونقل را موجب خواهد شد.
۲.
انعطافپذیری زمین بازی و امنیت جغرافیایی:
استفاده از پهپادهای دوربرد، موشکهای هدفمند و حملات کوچکی که دشمن نمیتواند منشأ آنها را به آسانی کشف کند، ایران را قادر میسازد دامنه تهدید را از جغرافیای محدود تنگه هرمز به همه دریای عمان و شمال خلیج فارس گسترش دهد.
۳.
واکنش غرب و ریسکهای پنهان:
بیتردید مدل انصارالله اگرچه ریسک تقابل مستقیم را کاهش میدهد، اما با بالا بردن ضریب ناامنی نامرئی، قابلیت تحریک اقدامات نامتقارن آمریکا مانند تحریمهای نفتی مضاعف یا عملیات مخفیانه در داخل ایران را هم افزایش میدهد.
رفت و آمد در باب المندب آزاد است به جز حامیان استکبار
یمنیها از مدتها قبل در حمایت از مردم مظلوم غزه و در تلاش برای ضربه زدن به اقتصاد رژیم صهیونیستی دست به بستن تنگه باب المندب زدند و اعلام کردهاند تا زمان تداوم حمله صهیونیستها به غزه به اجرای این سیاست ادامه خواهد داد.
نکته قابل تأمل در این زمینه این است که یمنیها اگر چه اعلام کردند که تنگه باب المندب را بستهاند اما در واقع در گام نخست عبور کشتیها از این تنگه به مقصد سرزمینهای اشغالی را ممنوع کردند.
به عبارت دیگر عبور همه کشتیها از این تنگه باز بود و فقط از عبور آنهایی که به سمت سرزمینهای اشغالی میرفتند، جلوگیری میشد.
در گام بعد البته به خاطر حملات انگلیس و آمریکا در حمایت از اسرائیل به یمن نام این دو کشور نیز به لیست ممنوعه یمنیها در عبور از باب المندب اضافه شد.
در این بین یمنیها یک ابتکار دیگر هم داشتند؛ آنها در ابتدا یا شرکت مالک کشتیها را ارزیابی کرده و اگر ارتباطی با رژیم صهیونیستی داشتند به آنها حمله میکردند و یا اینکه به خود اظهاری کشتیهای عبوری نسبت به اینکه به سمت سرزمینهای اشغالی نمیروند اکتفا میکردند؛ در گام بعد اگر کشتی مذکور مسیر خود را تغییر داده و به سمت سرزمینهای اشغالی میرفتند و به عبارت دیگر دست به فریب یمن میزدند، نیروهای یمنی یا همان کشتی را در دفعه بعد که از باب المندب عبور میکردند مورد ضربه قرار میدادند و یا اینکه یک کشتی دیگر متعلق به شرکت مالک همان کشتی فریبکار را زیر ضربه میبردند.
این اقدام با موفقیت توانست بنادر رژیم صهیونیستی را در آستانه تعطیلی قرار دهد و ضربهای جدی به اقتصاد رژیم صهیونیستی بزند.
حملات انگلیس، آمریکا و حتی خود اسرائیل هم نتوانست گره بسته شدن تنگه مذکور را باز کند.
چگونه نسخه یمنی را در هرمز اجرا کنیم؟
در رابطه به تنگه هرمز هم میتوان همان الگوی انصار الله یمن را اجرا کرد.
به عبارت دیگر ایران با استقرار تجهیزات نظامی خود عبور کشتیهای متعلق به چند کشور را ممنوع یا محدود کند.
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که بسیاری از تجهیزاتی که از محل استقرار آنها در خلیج فارس، آمریکا یا هر کشور دیگر دست به تهدید کشورمان میزند از همین تنگه هرمز عبور کرده است.
بسیاری از کسانی که مخالف بستن تنگه هرمز هستند معتقدند که با بستن این تنگه شاهد افزایش قیمت نفت در بازار جهانی خواهیم بود و در کنار کشورهای متخاصم، کشورهای دوست ایران هم متضرر میشوند؛ اما ایران با بستن تنگه هرمز به روی برخی کشورهای معین، هم میتواند عبور نفت کشها به بازار جهانی را باز نگه دارد و هم از تأثیر گذاری منفی این اقدام بر کشورهای بی طرف یا دوست جلوگیری کند.
از طرف دیگر بسته شدن انتخابی تنگه هرمز بر روی برخی کشورها از جمله اسرائیل و آمریکا و شاید فرانسه، آلمان، و انگلیس و احتمالاً آرژانتین فقط اقتصاد این کشورها را تحت تأثیر منفی شدید قرار داده و بازارهای مالی آنها را با شدت مورد ضربه قرار میدهد.
با این اقدام هم کشورهای حاشیه خلیج فارس میتوانند به عبور و مرور خود از این تنگه ادامه دهند و هم برای کشورهای دوست یا بی طرف از جمله چین مشکلی پیش نخواهد آمد؛ از طرف دیگر هزینه حمل و نقل و حتی خرید نفت برای کشورهای متخاصم به شدت افزایش مییابد و حتی هزینه بیمه نفت کشها و کشتیهای با مقصد کشورهای متخاصم نیز چند برابر میشود.
جمعبندی نهایی و پیشنهاد اجرایی
در پایان، تجربه انصارالله طی دو سال اخیر اثبات کرد که اعمال فشار بر کشورهای غربی و صهیونیستی نیازی به نابودی کامل زیرساختهای دریایی یا تحمیل خسارتهای انسانی و لجستیکی گسترده ندارد؛ حتی تهدیدهای مقطعی با ابزار ارزان و ضربات روانی تبلیغی میتواند بازار انرژی و تجارت جهانی را به لرزه درآورد.
ایران با هوشمندانهترین بهرهگیری از تجربیات انصارالله نهتنها میتواند هزینه حضور آمریکا را بالا ببرد بلکه با حداقل ریسک نظامی و دیپلماتیک، برگ برنده استراتژیک خود در صورت تشدید دشمنیها را به شکلی سیال نگه دارد.