وقت آن است علی گردن مرحب بزند

به گزارش مشرق، منصور منشی زاده از شاعران کشورمان شعری در حال و هوای این روزها سروده است که از نظر می گذرانید:
راه قدس از گذر از کرب و بلا" یادت هست؟
گذر از فتنه ی صددام و بلا یادت هست؟
یادت آمد که چسان شوق فلسطینت بود؟
وز دل و جان ز بنی قوم یهود کینت بود؟
از خزر می تپد اندر دل مردم تا نیل
شوق جنگیدن با قوم بنی اسرائیل
گوی و میدان شده آماده بفرما میدان
نایب حضرت مهدی ز تو میبیند سان
اینک این فرصت ناب آمده در دستانت
فرصت آماده شده گر به لب آمد جانت
شک نداریم در این جنگ که ما پیروزیم
چِشم، ما تا به اشارات "ولی" می دوزیم
هله برخیز و بزن بر همه ی بود و نبود
چار تکبیر و بزن راس صنادید یهود
هله برخیز و بکش تیغ که فرصت دیر است
همه آفات و بلایا، همه در تاخیر است
گر به تاریخ جهان نیک نظر بندازید
فرصتی بهتر از این نیست که سر اندازید
کفر با هیمنه خویش به میدان آمد
تا که خاموش کند شعله ی ایمان، آمد
وقت آن است علی گردن مرحب بزند
خنجر روشن حق بر جگر شب بزند
هر که او در نظرش صبر و مدارا چاره است
او نفهمیده که این دشمن ما غدّاره است
با درشت خوی و درشت گوی، ظریفی، هیهات
قهوه و قهقهه و طنز و لطیفی، هیهات
چاره ی کار نه این است که سازش بکنیم
دست سیلی زده را ناز و نوازش بکنیم
چاره کار نبرد است توکل به خدا
آخرین بازی نرد است توکل به خدا
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.