اسرائیل در ۷۷ سالگی؛ دولتی شکننده که بر دوش قدرت آمریکا ایستاده است
کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی پروژه صهیونیستی رو مورد بررسی قرار داد و شکنندگی موجودیت رژیم صهیونی را در کنار حمایتهای خارجی تشریح کرد.

باشگاه خبرنگاران جوان - عدنان حمیدان، کارشناس مسائل بین الملل در یادداشتی در میدل ایست مانیتور می نویسد: با گذشت بیش از ۷۷ سال از راه اندازی پروژه صهیونیستی در قلب جهان عرب و اسلام، و با وجود برخورداری از حمایت بیسابقه نظامی، سیاسی و مالی غرب—بهویژه ایالات متحده آمریکا—اسرائیل همچنان موجودیتی شکننده باقی مانده است.
با وجود تبلیغات گسترده درباره قدرت نظامی و فناوری پیشرفتهاش، بقای این رژیم همچنان به مداخله خارجی وابسته است.
از سال ۱۹۴۸، قدرتهای غربی تمام ابزارهای خود—از سیاست و سرمایه گرفته تا علم و زور نظامی—را برای حفظ این پروژه استعماری بسیج کردهاند.
هزاران متخصص یهودی از اروپا، آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق به این سرزمین آورده شدند و میلیاردها دلار برای ساخت دولتی بر ویرانههای یک ملت بومی هزینه شد؛ مردمی که تنها بهدلیل «سفید نبودن» از ابتداییترین حقوق انسانی محروم شدند.
در طول دههها، اسرائیل زرادخانهای عظیم گرد آورده است: سلاحهای هستهای فاقد نظارت، سامانه دفاع موشکی گنبد آهنین، و فناوریهای نظارتی که به رژیمهای سرکوبگر در سراسر جهان صادر شدهاند.
سرویسهای اطلاعاتی این رژیم، دولتهای اقتدارگرا از آمریکای لاتین تا آفریقا را آموزش دادهاند و اشغال را به الگویی جهانی برای کنترل تبدیل کردهاند، اما این توهم در حال فروپاشی است.
از زمان آغاز عملیات «طوفان الاقصی» در اکتبر ۲۰۲۳، آسیبپذیری اسرائیل آشکار شده است.
این رژیم نه یک قدرت منطقهای خودکفا، بلکه پروژهای کاملاً وابسته است.
بدون حمایت نظامی آمریکا، پوشش سیاسی اروپا و پشتیبانی اقتصادی غرب، توان ایستادگی در برابر مقاومت طولانیمدت را ندارد.
در آخرین حمله به غزه، اسرائیل بهشدت به مهمات، پشتیبانی هوایی و دریایی آمریکا متکی بود.
در برابر ایران نیز ناتوان از اقدام مستقل بود و نیازمند مداخله مستقیم واشنگتن شد.
تنها در همین هفته، ایالات متحده تأسیسات هستهای ایران از جمله سایت فردو را بمباران کرد—اقدامی که بهنظر میرسد در پاسخ به درخواست مستقیم تلآویو انجام شده و خطر شعلهور شدن جنگی منطقهای را افزایش داده است.
در این شرایط، این پرسش مطرح میشود: چه نوع «قدرت منطقهای» برای جنگیدن نیازمند یک ابرقدرت جهانی است؟
این چه نوع حاکمیتی است؟
در کرانه باختری اشغالی، اسرائیل همچنان سیاست حذف خشونتآمیز را دنبال میکند: ترور، تخریب خانهها، بازداشتهای گسترده و مجازات سیستماتیک زندانیان و خانوادههایشان.
در غزه، شاهد نسلکشی هستیم: قحطی، محاصره و نابودی کامل زندگی و زیرساختها.
حتی حرمت مسجدالاقصی نیز شکسته شده است.
این مکان مقدس با بسته شدنهای بیسابقه، یورش شبانه به شبستانها، هتک حرمت قرآن و بازداشت نگهبانانش مواجه شده، در حالیکه بخش بزرگی از جامعه جهانی یا سکوت کرده یا همدست بوده است.
اما آنچه اسرائیل درک نمیکند این است که مقاومت فقط موشک نیست؛ مقاومت یک ایده است—ریشهدار، در حال رشد، و منتقلشده از نسلی به نسل دیگر.
از غزه تا کرانه باختری، و از صنعا تا تهران، اتحادهای جدیدی در حال شکلگیریاند.
صدای فلسطین اکنون از شیکاگو تا کیپتاون طنینانداز است.
بله، اسرائیل سامانه دفاع موشکی دارد، اما سپر اخلاقی ندارد.
میتواند حملات هوایی دقیق انجام دهد، اما نمیتواند ایده آزادی را که در دل میلیونها نفر زنده است، نابود کند.
پس از ۷۷ سال، اسرائیل همچنان مانند کودکی لوس و بیانضباط رفتار میکند که همواره به پشتیبانی حامی قدرتمندش چشم دوخته است.
این رژیم فاقد استقلال واقعی، حاکمیت اصیل و امنیت پایدار است.
اسرائیل موجودیتی است مسلح، اما توخالی؛ دولتی که نه بر مشروعیت و عدالت، بلکه بر زور و تبلیغات استوار است.
و به همین دلیل سقوط خواهد کرد.
زیرا ایدهها نمیمیرند.
زیرا عدالت اگرچه به تأخیر افتد، انکار نمیشود.
و زیرا فلسطین زنده است—در ویرانهها، در اردوگاهها، در حافظهها و در آینده.
دولتی که هرگز بالغ نشد، سقوط خواهد کرد.
و فلسطین باقی خواهد ماند؛ چون زخمی است که هرگز خشک نشد، و حقیقتی است که هرگز محو نمیشود.