از روز موعود تا افول قدرت؛ نگاهی متفاوت به آینده درگیریهای منطقهای
تحلیلگر برجسته بینالملل، با رویکردی انتقادی، پرده از حقایق پنهان رویاروییهای اخیر در خاورمیانه برداشته و از پیامدهای جهانی این تقابل سخن میگوید.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ سمیه خلیلی - در صحنه پیچیده و پرتحول روابط بینالملل، همواره دیدگاههایی هستند که با تحلیلهای متفاوت و جسورانه، لایههای پنهان تحولات را آشکار میسازند.
در این میان، آرنولد آگوست، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی کانادایی، با نگاهی موشکافانه و بعضاً چالشبرانگیز، به بررسی وقایع جاری در خاورمیانه و جهان میپردازد.
او نه تنها به جزئیات درگیریهای منطقهای مینگرد، بلکه پیامدهای گستردهتر و جهانی این منازعات را نیز پیشبینی میکند.
یادداشت پیشرو، بر پایه دیدگاههای آگوست، تصویری متفاوت از روابط قدرت، استراتژیهای بازیگران کلیدی و سرنوشت محتمل مناطق درگیر ارائه میدهد.
آرنولد آگوست (Arnold August) یک استاد دانشگاه، نویسنده و تحلیلگر سیاسی برجسته اهل تورنتوی کانادا است.
او به دلیل تحلیلهای عمیق و غالباً انتقادی خود در زمینه روابط بینالملل، به ویژه مسائل مربوط به آمریکای لاتین، کوبا، آمریکا و خاورمیانه شناخته شده است.
آگوست اغلب در رسانههای مختلف حضور مییابد و با نگاهی آکادمیک و در عین حال صریح، به ریشهیابی و پیشبینی روندهای جهانی میپردازد.
دیدگاههای او معمولاً با جریان اصلی تفاوت دارد و از همین رو، مورد توجه طیف وسیعی از مخاطبان قرار میگیرد.
در ذیل مشروح مصاحبه وی با باشگاه خبرنگاران جوان از نظرتان میگذرد.
تلاقی منافع و فروپاشیهای قریبالوقوع
با نگاهی به منازعات جاری در خاورمیانه، مشخص میشود که نبردهای کنونی، فراتر از یک درگیری ساده منطقهای هستند و پیامدهای عمیق و گستردهای را در پی خواهند داشت.
این رویاروییها، بار مالی سنگینی را بر دوش مالیاتدهندگان آمریکایی تحمیل کرده است، چرا که تاکنون صدها میلیارد دلار خسارت به طرفهای درگیر وارد شده و آمریکا ناخواسته در حال پرداخت هزینه این نزاعهاست، در حالی که خود با چالشهای داخلی عدیدهای دست و پنجه نرم میکند.
آمادگی دهها ساله ایران و استراتژی نبرد فرسایشی
برخلاف تصور رایج در غرب که ایران را بازیگری غیرمنتظره در این میدان میدید، ایران سالهاست که برای چنین رویاروییهایی آماده شده است.
از زمان حوادث ۱۱ سپتامبر و تهاجم آمریکا به عراق، تهران به دقت خود را برای یک حمله احتمالی آماده کرده است.
این کشور با تقسیم ساختار نظامی خود به دهها منطقه مستقل، عملاً هرگونه تلاش برای "سر بریدن" فرماندهی مرکزی را بیاثر ساخته است.
این آمادگی ریشهدار، به ایران اجازه داده تا در برابر حملات غافلگیرکننده، حتی با موشکهای قدیمی، تابآوری نشان دهد و صرفاً با تکان دادن سر، آماده رویارویی بلندمدت شود.
هدف ایران از این استراتژی، فرسایش دفاعی دشمن و حامیان آن است، پیش از آنکه با تسلیحات جدید و "جراحیگونه" خود، اهداف نظامی را با دقت بالایی مورد اصابت قرار دهد؛ رویکردی که اسرائیل توان مقابله با آن را ندارد.
ایران در انتظار آمریکا، نه اسرائیل
جالب آنکه به نظر میرسد نگرانی اصلی ایران، اسرائیل نیست.
تهران برای مقابله با حملات احتمالی اسرائیل برنامه دارد، اما چشمانداز اصلی آن به سمت واشنگتن است.
ایران، اسرائیل را تهدیدی در اندازهای نمیبیند که بتواند ضربه مهلکی به آن وارد کند، بلکه بر این باور است که نبرد واقعی زمانی آغاز خواهد شد که آمریکا به صورت مستقیم وارد عمل شود.
این دیدگاه، نشاندهنده ابعاد گستردهتر برنامهریزی استراتژیک ایران است که فراتر از مرزهای منطقه میرود.
فروپاشی داخلی و اقتصادی آمریکا: بهای مداخله مستقیم
ورود مستقیم آمریکا به این درگیری میتواند پیامدهای فاجعهباری برای این کشور داشته باشد.
بازگشت اجساد از میدان نبرد، غرق شدن کشتیهای نظامی، افزایش سرسامآور قیمت سوخت و کمبود دیزل که به فلج شدن زنجیره تامین و خالی شدن قفسه فروشگاهها منجر میشود، تنها بخشی از این عواقب هستند.
اقتصاد شکننده آمریکا توان تحمل چنین فشارهایی را نخواهد داشت و احتمال بروز شورشهای داخلی و نارضایتی گسترده مردمی به دلیل تحمل بار مالی و انسانی این جنگ وجود دارد.
حتی متحدان سنتی آمریکا در منطقه، مانند عربستان سعودی، نیز نگران پیامدهای این دخالت بر تأسیسات حیاتی خود هستند.
زلزله ژئوپلیتیک: فروپاشی اروپا و دگرگونی نظم جهانی
پیامدهای این جنگ تنها به آمریکا محدود نمیشود.
در صورت تشدید درگیریها و حمله آمریکا و پاسخ متقابل ایران به زیرساختها، در حالی که قدرتهایی، چون روسیه و چین کمتر آسیب میبینند، اروپا با فروپاشی کامل روبهرو خواهد شد.
این فروپاشی میتواند به شورشهای خیابانی و ناآرامیهای اجتماعی گسترده در سراسر قاره منجر شود.
در چنین شرایطی، چتر هستهای آمریکا بر فراز اروپا که سالها به آن اتکا شده بود، عملاً از بین خواهد رفت و اروپا با بحران امنیتی بیسابقهای مواجه خواهد شد.
این وضعیت همچنین سوالات جدی در مورد نقش و جایگاه کشورهایی مانند هند، که سعی در حفظ تعادل میان قدرتهای جهانی دارند، ایجاد خواهد کرد.
پایان اوکراین و مقصر واقعی
در این میان، سرنوشت اوکراین نیز به شکلی غمانگیز رقم میخورد.
آمریکا، سیستمهای دفاعی و تکنولوژیهای حیاتی را از اوکراین خارج کرده و به خاورمیانه منتقل کرده است تا ضعفهای دفاعی خود را جبران کند.
ارتش اوکراین با تلفات بالا عملاً از کار افتاده و قادر به جایگزینی نیروهای خود نیست.
روسیه به تخریب بیامان کیف ادامه میدهد و به نظر میرسد اوکراین دیگر در اولویت حمایت غرب قرار ندارد.
این وضعیت، نتیجه سکوت و اجازه دادن به ناسیونالیستها برای قهرمانسازی از چهرههایی، چون "استپان باندرا" (یک نازی ضد روسی) است که به قیمت تجزیه و فروپاشی کشور تمام خواهد شد؛ سرنوشتی که به نظر میرسد دیگر برای کسی اشکآور نیست.
اسرائیل: یک انگل و پایان یک رویا
در نهایت، اسرائیل به عنوان سرطان و انگل توصیف میشود که باید ریشهکن گردد.
این رژیم در حال حاضر بهای تجاوز غیرقانونی خود به ایران را میپردازد و از نظر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در آستانه فروپاشی است.
انتظار میرود میلیونها اسرائیلی از این سرزمین فرار کنند و "تلآویو" به "یافا" تغییر نام داده و تحت مدیریت فلسطینیها بازسازی شود، با این تصور که اسرائیلیهای سابق مجبور به انجام کارهای سنگین و پرداخت بهای اعمال حکومت خود خواهند بود.
این دیدگاه، از رویایی برای نابودی اسرائیل سخن میگوید که هیچ اشکی را در پی نخواهد داشت.
با سقوط اسرائیل، نفوذ لابیهای قدرتمند آن در آمریکا نیز از بین خواهد رفت و آمریکا میتواند "شفافیت هدف" پیدا کند و مسیر متفاوتی را در پیش بگیرد.
این تحلیلگر بر لزوم انتخاب سیاستمدارانی که آمریکا را در اولویت قرار میدهند و به مشکلات داخلی و زیرساختی کشور توجه میکنند، تاکید میورزد.