امام امیرالمومنین(ع) هنگام اعزام محمد بن حنفیه به جبهه جنگ چه فرمودند؟
حضرت امیرالمومنین (ع) هنگام اعزام رزمندگان به جبهه خطبه ۱۱ نهج البلاغه را ایراد فرمودند.

به گزارش خبرنگار مهر، نوگرایی در دنیای اسلام در همه جوانب زندگی مسلمانان بروز کرد.
از جلوههای بروز آن میتوان به توجه جدی نسبت به منابع اسلامی و نگاهی نو به این منابع و اصولاً نهضت بازگشت به مبانی غنی اسلامی اشاره کرد.
کتاب نهجالبلاغه که گردآوری بخشی از سخنان و مکاتبات امیرمؤمنان علی (ع) است، به دلیل داشتن مفاهیم و موضوعات، سیاسی منبعی برای حکمت اصول سیاسی اسلام است که توجه همگان را جلب کرده است.
میرزای شیرازی و محمد عبده از پیشگامان توجه به نهجالبلاغه هستند.
در انقلاب مشروطه نهجالبلاغه نقش جدی داشت و این نقش برجسته نهجالبلاغه را به وضوح میتوان در کتاب مهم تنبیهالامه و تنزیهالمله آیت الله نائینی مشاهده کرد.
آیت الله مرتضی مطهری در کتاب نهضتهای اسلامی در صدسال اخیر در خصوص تأثیر نهجالبلاغه بر کتاب میرزای نائینی میگوید: انصاف این است که تفسیر دقیق، از توحید عملی، اجتماعی و سیاسی اسلام را هیچکس به خوبی علامه بزرگ و مجتهد سترگ، میرزا محمدحسین نائینی توأم با استدلالها و استشهادهای متقن، از قرآن و نهجالبلاغه، در کتاب ذیقیمت تنبیهالامه و تنزیهالمله بیان نکرده است.
خطبه ۱۱ نهجالبلاغه
و من کلام له (علیه السلام) لابنه محمد ابن الحنفیة لما أعطاه الرایة یوم الجمل:
تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ، عَضَّ عَلَی نَاجِذِکَ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ، تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ، ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَی الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ.
سخنی از آن حضرت (ع) به پسرش، محمد بن حنفیّه، هنگامی که در جنگ جمل رایت را به دست او داد:
اگر کوهها متزلزل شوند، تو پایدار بمان.
دندانها را به هم بفشر و سرت را به عاریت به خداوند بسپار و پایها، چونان میخ در زمین استوار کن و تا دورترین کرانههای میدان نبرد را زیر نظر گیر و صحنههای وحشت خیز را نادیده بگیر و بدان که پیروزی وعده خداوند سبحان است.
این خطبه به هنگام تسلیم رایت در جنگ جمل به جناب محمد بن حنفیه و خطاب باو ایراد شده است.
در این خطبه که با عبارت «تزول الجبال و لا تزل» (اگر کوهها از جای خود حرکت کرد تو از جای خود حرکت مکن) شروع میشود چنین آمده است:
شهادت حمزة بن عبدالمطلب
حمزة بن عبدالمطلب جنگجویی سخت گستاخ بود و در جنگ توجهی به جلو و پیش روی خود نداشت.
جبیر بن مطعم بن عدی بن نوفل بن عبد مناف روز جنگ احد به برده خود وحشی گفت: ای وای بر تو همانا علی در جنگ بدر عمویم طعیمة را، که سرور بطحاء بود، کشته است، اینک اگر امروز بتوانی او را بکشی آزاد خواهی بود و اگر محمد را بکشی آزادی و اگر حمزه را بکشی آزادی که هیچکس جز این سه تن همتای عموی من نیست.
وحشی گفت: اما محمد که یارانش اطراف اویند و او را رها نمیکنند و به خود نمی بینم که بر او دست یابم.
اما علی دلاوری آگاه و مواظب همه جانب است و در جنگ همه چیز را زیر نظر دارد، ولی برای تو حمزه را خواهم کشت زیرا مردی است که در جنگ جلو خود را هم نمینگرد.
وحشی در کمین حمزه ایستاد و چون حمزه برابرش رسید به همان روش که حبشیها زوبین پرتاب میکنند به حمزه زوبین پرتاب کرد و او را کشت.
امیر المومنین علیه السلام روز جنگ جمل رایت خویش را به پسرش محمد علیهما السلام سپرد و صفها آراسته بود، و به محمد فرمان حمله و پیشروی داد.
محمد اندکی درنگ کرد.
علی دوباره فرمان حمله داد.
محمد گفت: ای امیر المومنین مگر این تیرها را نمیبینید که همچون قطرات باران از هر سو فرو می بارد علی علیه السلام به سینه محمد زد و فرمود: رگه ترسی از مادرت به تو رسیده است، و رایت را خود بدست گرفت و آنرا به اهتزاز درآورد و چنین فرمود: «با آن ضربه بزن همچون ضربه زدن پدرت تا ستوده شوی.
در جنگ چون آتش آن افروخته نشود خیری نیست و باید با شمشیر مشرفی و نیزه استوار کار کرد.» آنگاه علی علیه السلام حمله کرد و مردم از پی او حمله بردند و لشکر بصره را در هم کوبید.
حجت الاسلامحمیدرضا مهدوی ارفع پژوهشگر نهج البلاغه در سلسله مطالب نهجالبلاغه و درسهای مقاومت با اشاره به خطبه ۱۱ نهج البلاغه توضیح داد:
اگر انسان بخواهد به حیات انسانی خود ببالد و از آن تنزل نکند باید به ویژگیهای ذاتی حیات توجه داشته و آنها را از گردونه معاملههایش خارج کند.
عزت، حریت و کمال جویی اساسیترین ویژگیهای زیست انسانی حقیقی است و تنزل از هر یک از این اصول ولو به قدر ذرهای مساوی است با سقوط از مقام انسانیت و دخول در حد و محدوده حیوانیت.
باور قلبی به این حقیقت در انسان تولید صفات عملی میکند که سرآمد آن شجاعت و نترسیدن از ظالم و سلطه گر است.
کوه استقامت از ما شرمنده میشود
لذا امیرالمومنین علیه السلام هنگام اعزام رزمندگان اسلام به جنگ با سلطه جویان به آنها در قالبی بسیار حماسی و احساسی میفرماید:
تزولُ الجِبالّ و لاتزُل
[فرزندم!
در رویارویی با دشمن] اگر کوهها از جای کنده شوند تو باید ثابت قدم بمانی.