تنگه هرمز: شریان حیاتی جهان در دستان آهنین ایران
در جهانی که نبض اقتصادش با جریان نفت میتپد، تنگه هرمز، چون رگی حیاتی، انرژی را به رگهای جهان پمپاژ میکند. حالا، با سایه تهدیدات نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی بر ایران، گمانهزنیها درباره بسته شدن این گلوگاه استراتژیک بالا گرفته است.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - تنگه هرمز یک گذرگاه دریایی باریک است که خلیج فارس را به خلیج عمان متصل میکند و بین جنوب ایران در شمال و امارات متحده عربی و عمان در جنوب قرار دارد.
این تنگه که در باریکترین نقطه تقریباً ۳۹ کیلومتر (۲۱ مایل دریایی) طول دارد و حدود ۱۶۷ کیلومتر طول دارد، تنها مسیر دریایی است که کشورهای نفتخیز خلیج فارس را به اقیانوس آزاد متصل میکند.
عمق آن که در برخی مناطق به ۶۰ متر میرسد، به تانکرهای نفتی عظیم و کشتیهای باری اجازه میدهد روزانه از آن عبور کنند.
تعادل بازار جهانی در گرو تنگه هرمز
تنگه هرمز، این آبراه باریک، اما حیاتی، نهتنها شاهراه انتقال ۲۰ درصد از نفت خام مصرفی جهان و ۳۰ درصد تجارت دریایی نفت است، بلکه گذرگاهی است که ۶۷ درصد جریان نفت به اقتصادهای غولآسای آسیا، یعنی چین، هند، ژاپن و کره جنوبی را تأمین میکند.
سالانه ۳۰ هزار کشتی تجاری از این تنگه عبور میکنند، حدود ۱۰ درصد نفت خام اروپا و ۷ درصد نفت خام آمریکا را تأمین میکنند.
این آمارها نشاندهنده جایگاه بیبدیل این تنگه در اقتصاد جهانی است.
اما آنچه تنگه هرمز را به نقطهای استراتژیک تبدیل کرده، نهفقط حجم عظیم تجارت، بلکه موقعیت جغرافیایی و کنترل ایران بر آن است.
ایران، نگهبان تنگه هرمز
ایران، با تسلط بر سواحل شمالی تنگه و جزایر استراتژیک تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، عملاً کلید این گذرگاه را در دست دارد.
این موقعیت، به تهران قدرتی بینظیر بخشیده تا در برابر هرگونه تهدید خارجی، اهرمی قوی در اختیار داشته باشد.
در حالی که آمریکا و رژیم صهیونیستی با نقض آشکار منشور سازمان ملل متحد و اصول حقوق بینالملل، حملاتی را علیه خاک جمهوری اسلامی ایران ترتیب دادهاند، گمانهزنیها درباره واکنش تهران شدت گرفته است.
تهدید به بسته شدن تنگه هرمز از منظر استراتژیک کاملاً در دسترس ایران است.
ایران در گذشته، بهویژه در جریان جنگ نفتکشها در دهه ۱۹۸۰، نشان داده که توانایی مختل کردن تردد در این تنگه را دارد.
مینگذاری، توقیف کشتیها و استفاده از موشکهای ضدکشتی مانند سی-۸۰۲ ساخت چین، بخشی از ابزارهای ایران برای اعمال فشار بر این آبراه است.
امروز، با پیشرفتهای نظامی ایران، از جمله زیردریاییهای کلاس کیلو و موشکهای پیشرفتهتر، این توانایی چندبرابر شده است.
نقض منشور ملل متحد توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی
حملات اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی به خاک ایران، نقض صریح ماده ۲ منشور سازمان ملل متحد است که هرگونه استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یک کشور را ممنوع میکند.
این اقدامات، که بدون مجوز شورای امنیت انجام شدهاند، نهتنها غیرقانونی هستند، بلکه ثبات منطقهای را به خطر انداختهاند.
وزارت خارجه امارات متحده عربی، با وجود روابطش با رژیم اسرائیل، این حملات را «تجاوزی آشکار» خوانده و حتی ژاپن، عضو گروه ۷، آن را محکوم کرده است.
این واکنشهای بینالمللی نشان میدهد که اقدامات آمریکا و رژیم صهیونیستی نهتنها مشروعیت جهانی ندارند، بلکه حتی متحدان سنتی آنها را نیز نگران کرده است.
در مقابل، ایران با تکیه بر ماده ۵۱ منشور ملل متحد، که حق دفاع مشروع را به رسمیت میشناسد، میتواند اقدامات متقابل را توجیه کند.
بسته شدن تنگه هرمز، در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران مورد حمله نظامی قرار گرفته، میتواند بهعنوان پاسخی دفاعی مطرح شود.
این اقدام، هزینههای سنگینی برای اقتصاد جهانی خواهد داشت و پیامی روشن به متجاوزان خواهد داد: ایران در برابر نقض حاکمیتش سکوت نخواهد کرد.
پیامدهای بسته شدن تنگه هرمز
بستن تنگه هرمز، حتی بهصورت موقت، میتواند اقتصاد جهانی را به زانو درآورد.
بر اساس برآوردهای اداره اطلاعات انرژی آمریکا، روزانه حدود ۲۰ میلیون بشکه نفت خام و فرآوردههای نفتی از این تنگه عبور میکند.
توقف این جریان، قیمت نفت را بهسرعت افزایش خواهد داد.
بهعنوان مثال، پس از حملات اخیر رژیم صهیونیستی به ایران، قیمت نفت برنت با ۱۳ درصد افزایش به ۷۴ دلار رسید، تنها به دلیل احتمال اختلال در تنگه هرمز.
در صورت بسته شدن کامل، برخی پیشبینیها از افزایش قیمت نفت تا ۴۰ دلار یا بیشتر حکایت دارند.
این شوک قیمتی، اقتصادهای وابسته به نفت خلیج فارس را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد.
چین، بهعنوان بزرگترین واردکننده نفت ایران و شریک تجاری کلیدی، بیش از ۷۰ درصد نفت عبوری از تنگه را مصرف میکند.
هرچند چین ممکن است ایران را از بستن تنگه بازدارد تا از افزایش قیمت نفت جلوگیری کند، اما وابستگی چین به نفت خلیج فارس، اهرم فشار ایران را تقویت میکند.
اروپا نیز از این اقدام بینصیب نخواهد ماند.
حدود ۱۰ درصد از واردات نفت خام اروپا از این تنگه تأمین میشود، و اختلال در آن میتواند زنجیره تأمین انرژی و کالاهای مصرفی را مختل کند.
حتی آمریکا، که تنها ۷ درصد از نفت خامش از این مسیر تأمین میشود، از شوک جهانی قیمتها در امان نخواهد بود.
این در حالی است که مسیرهای جایگزین، مانند خط لوله شرق-غرب عربستان (با ظرفیت ۵ میلیون بشکه در روز)، قادر به جبران کامل توقف جریان تنگه هرمز نیستند.
چرا ایران دست برتر را دارد؟
ایران، برخلاف آمریکا و رژیم صهیونیستی که با اقدامات غیرقانونی خود اعتبار بینالمللیشان را خدشهدار کردهاند، از مشروعیت دفاع مشروع برخوردار است.
تهران بارها اعلام کرده که هدفش حفظ ثبات منطقهای است و بستن تنگه هرمز تنها در صورت تشدید تجاوزات دشمنانش بهعنوان آخرین راهکار مطرح خواهد شد.
این موضع، ایران را در جایگاه یک بازیگر مسئول منطقهای قرار میدهد که در برابر زورگوییهای غرب ایستادگی میکند.
از سوی دیگر، توانایی نظامی ایران، از جمله موشکهای ضدکشتی، زیردریاییها و قایقهای تندرو، این کشور را به قدرتی غیرقابلچشمپوشی در تنگه هرمز تبدیل کرده است.
نزدیکی تنگه هرمز به سواحل ایران و عمق کم آن، کشتیها را در برابر حملات آسیبپذیر میکند.
آینده تنگه هرمز: سناریوهای محتمل
با توجه به دادههای موجود، سه سناریو برای آینده تنگه هرمز قابل پیشبینی است:
۱.
بستن کامل تنگه: این سناریو، که محتملترین پاسخ ایران به حملات گسترده است، اقتصاد جهانی را با بحرانی بیسابقه مواجه خواهد کرد.
افزایش قیمت نفت، اختلال در زنجیره تأمین جهانی و واکنش نظامی احتمالی آمریکا و متحدانش، از جمله پیامدهای آن خواهد بود.
اما این اقدام، قدرت ایران را بهعنوان بازیگری تعیینکننده به رخ جهان خواهد کشید و به متجاوزان درس عبرتی خواهد داد.
۲.
اختلال محدود و هدفمند: ایران میتواند بهجای بستن کامل تنگه، با توقیف کشتیها، مینگذاری محدود یا افزایش هزینههای بیمه کشتیرانی، فشار را بر دشمنانش افزایش دهد.
این استراتژی، که در گذشته نیز به کار گرفته شده، میتواند بدون ایجاد بحران جهانی، پیام تهران را منتقل کند.
۳.
دیپلماسی و خویشتنداری: با توجه به فشارهای بینالمللی، بهویژه از سوی چین و هند، ایران ممکن است از بستن تنگه خودداری کند و بهجای آن از اهرم دیپلماتیک استفاده کند.
تنگه هرمز فقط یک آبراه نیست؛ بلکه یک نقطه اتکای ژئوپلیتیکی است که انرژی، تجارت و قدرت در آن تلاقی میکنند.
توانایی ایران در تهدید به بستن آن، یادآوری آشکاری از میزان به هم پیوستگی - و آسیبپذیری - جهان است.
با افزایش تنشها، سوال فقط این نیست که آیا ایران کارت خود را بازی خواهد کرد یا خیر، بلکه این است که جهان چگونه به این کارت واکنش نشان خواهد داد.
در حال حاضر، همه نگاهها به این باریکه آبی است که میتواند آینده اقتصادی را رقم بزند.
در انتها نیز باید گفت که آینده تنگه هرمز، به تصمیمات تهران و واکنشهای جهانی بستگی دارد، اما یک چیز مسلم است: ایران، با دستان آهنین خود، این شریان را در کنترل دارد.