خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 01 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

ادبیات مقاومت تضمین‌کننده انسجام ملی؛ سرمایه‌ای تمدنی در حکمرانی

مهر | فرهنگی و هنری | یکشنبه، 01 تیر 1404 - 16:23
ادبیات مقاومت نه‌تنها جبهه‌ای روایی در برابر جنگ روانی دشمن ایجاد می‌کند، بلکه انسجام ملی را به‌مثابه پیش‌شرط پیروزی در نبردهای ادراکی تضمین می‌نماید.
مقاومت،ادبيات،توليد،جنگ،فرهنگي،اسلامي،گفتمان،ملي،ديپلماسي،را ...

به گزارش خبرنگار مهر، مرکز پژوهشی آرا در پژوهشی که چکیده آن در ادامه آمده است به اهمیت ادبیات مقاومت و راهکارهایی برای گسترش آن پرداخته است.
مشروح این چکیده را در ادامه می‌خوانید:
«در گفتمان انقلاب اسلامی، مقاومت صرفاً واکنشی تدافعی در برابر تجاوز نیست، بلکه تجلی کنشگری عقلانی، الهی و تکلیف‌محور در صیانت از کیان دین، عزت امت اسلامی و ارزش‌های توحیدی است.
این مفهوم، ریشه در جهان‌بینی اسلامی دارد و با استناد به آموزه‌های قرآنی همچون «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ» (هود: ۱۱۲)، به‌مثابه راهبردی الهی برای تحقق جامعه توحیدی تفسیر می‌شود.
در پژوهشی که در مرکز پژوهشی آرا باموضوع ادبیات مقاومت ایران صورت گرفته است در چارچوب انقلاب اسلامی، مقاومت دارای سه کارویژه راهبردی است: مقابله با استکبار جهانی، خودسازی اخلاقی‌اجتماعی، و پیشبرد آرمان‌های تمدنی اسلام ناب محمدی (ص).
این سه‌گانه، مقاومت را به نقطه اتصال میان ایمان، کنشگری فرهنگی‌سیاسی، و عمل صالح بدل می‌سازد؛ مؤلفه‌هایی که در تقابل با نظام سلطه، موجب بالندگی هویت ملی و تثبیت گفتمان انقلاب می‌شوند.
ادبیات مقاومت: سازوکار هویت‌سازی و تولید سرمایه اجتماعی در بحران
ادبیات مقاومت صرفاً یک ژانر هنری نیست؛ بلکه سازه‌ای نمادین برای بازتولید همبستگی ملی و تقویت سرمایه اجتماعی در موقعیت‌های تهدیدآمیز است.
در مواجهه با جنگ‌های تحمیلی یا تجاوز رژیم صهیونیستی، این ادبیات از طریق بازنمایی واقع‌گرایانه و هدفمندِ مظلومیت‌ها، رشادت‌ها و آرمان‌ها، نقش مهمی در مهندسی روانی و تقویت تاب‌آوری اجتماعی ایفا می‌کند.
داستان‌ها، اشعار و نمایشنامه‌های مقاومت با خلق روایت‌هایی معناساز، نه‌تنها حافظه جمعی را سازمان‌دهی می‌کنند، بلکه با تثبیت مشروعیت دفاع، به تزریق سرمایه نمادین در بستر جامعه می‌پردازند.
این ادبیات از طریق تصویرسازی از مفاهیمی چون ایثار، عدالت‌خواهی و استقلال‌طلبی، هم انگیزه‌های دفاعی را فعال می‌سازد و هم در سطح بین‌المللی، گفتمان مظلومیت و مشروعیت ایران را روایت‌محور می‌کند.
به‌این‌ترتیب، ادبیات مقاومت نه‌تنها جبهه‌ای روایی در برابر جنگ روانی دشمن ایجاد می‌کند، بلکه انسجام ملی را به‌مثابه پیش‌شرط پیروزی در نبردهای ادراکی تضمین می‌نماید.
نقش راهبردی ادبیات مقاومت در دیپلماسی عمومی و حکمرانی فرهنگی
باتوجه‌به ماهیت چندلایه جنگ مدرن که تلفیقی از نبرد سخت و نرم است ادبیات مقاومت باید به یکی از ارکان حکمرانی فرهنگی جمهوری اسلامی تبدیل شود.
این ادبیات، به‌مثابه ابزاری برای حکمرانی گفتمانی، می‌تواند با خلق روایت‌هایی مستند، انسانی و الهام‌بخش، در برابر روایت‌سازی‌های هژمونیک غرب مقاومت کند.
تحقق این مهم، مستلزم طراحی نقشه راهی واقع‌گرا، هوشمند و اثربخش است که محورهای کلیدی آن شامل موارد زیر است:
- حمایت مادی و معنوی از پدیدآورندگان ادبیات مقاومت
- ایجاد زیرساخت‌های چندرسانه‌ای و پلتفرم‌های انتشار بین‌المللی
- نهادینه‌سازی نظام‌های ارزیابی کیفی برای مقابله با ابتذال و سطحی‌نگری
- تولید ادبیاتی میدان محور و متعهد به واقعیت‌های نبرد
هدف غایی، خلق آثاری است که نه‌تنها حافظه تاریخی ملت را ثبت می‌کنند، بلکه به سرمایه تمدنی در حکمرانی روایی جمهوری اسلامی تبدیل می‌شوند.
چالش‌ها و فرصت‌های فناورانه در بازنمایی جنگ
در عصر رسانه و هوش مصنوعی، ادبیات مقاومت جزئی اساسی از پدافند غیرعامل فرهنگی‌رسانه‌ای تلقی می‌شود.
برای بهره‌گیری از فرصت‌های فناورانه و غلبه بر نابرابری‌های ساختاری با گفتمان سلطه، اقدامات زیر ضروری است:
- توسعه‌ی سکوهای نشر دیجیتال و پلتفرم‌های چندزبانه
- استفاده از هوش مصنوعی برای تحلیل محتوا و افکار عمومی
- حمایت حقوقی از انجمن‌های ادبی و ناشران مستقل
در کنار آن، ایجاد صندوق‌های حمایتی، تسهیل فرایندهای نشر و توسعه کتابخانه‌های دیجیتال در سطح ملی و بین‌المللی، به تقویت جریان تولید و توزیع ادبیات مقاومت می‌انجامد.
پرورش نسل نوین نویسندگان از طریق کارگاه‌ها و برنامه‌های تشویقی، پویایی این چرخه را تضمین می‌کند.
راهبردهای ارتقای ادبیات مقاومت در دیپلماسی عمومی
ادبیات مقاومت ظرفیت آن را دارد که به بازوی مؤثر دیپلماسی روایی ایران تبدیل شود.
تحقق این ظرفیت مستلزم: ۱- تدوین نقشه راه جامع برای تولید و بازنشر گفتمان حق‌طلبی در سطح جهانی، ۲- ایجاد شبکه‌های ارتباطی میان نویسندگان داخلی و نهادهای فرهنگی خارجی، ۳- حمایت هدفمند از ترجمه آثار برتر به زبان‌های راهبردی، ۴- تشکیل کارگروه‌های تخصصی برای تولید روایت‌های مستند، هماهنگ و مخاطب‌محور.
چنین اقداماتی، ادبیات مقاومت را به پلی فرهنگی برای گفت‌وگو با ملت‌های آزاد بدل کرده و در مهندسی ادراک جهانی نسبت به جمهوری اسلامی، نقشی تعیین‌کننده ایفا می‌کند.
جمع‌بندی و پیشنهادهای سیاستی
ادبیات مقاومت با بازآفرینی روایت‌های حقیقت‌محور، ابزار راهبردی جمهوری اسلامی برای مقابله با تحریف‌های رسانه‌ای و روایت‌سازی‌های دشمن است.
برای تحقق این هدف، اتخاذ سیاست‌های چندلایه و هوشمندانه در حوزه فرهنگ ضروری است.
پیشنهادهای کوتاه‌مدت:
۱- تشکیل ستادهای عملیاتی برای تولید فوری شعر، داستان و روایت‌های میدانی
۲- تولید بسته‌های محتوایی چندزبانه برای دیپلماسی عمومی
۳- راه‌اندازی کمپین‌های روایت‌محور در فضای دیجیتال
۴- اعزام تیم‌های مستندساز به مناطق بحرانی
پیشنهادهای بلندمدت:
۱- تأسیس مرکز ملی ادبیات مقاومت با مأموریت‌های پژوهشی، آموزشی و حمایتی
۲- ایجاد شبکه‌های ادبی در سطح جهان اسلام و جبهه مقاومت
۳- طراحی دوره‌های تخصصی برای تربیت نویسندگان متعهد
۴- راه‌اندازی صندوق حمایت از ترجمه و نشر بین‌المللی
۵- تأسیس پژوهشکده رصد جنگ روایت‌ها و تحلیل گفتمان‌های رقیب
ادبیات مقاومت در سپهر گفتمان معاصر
ادبیات مقاومت صرفاً بازتاب‌دهنده واقعیت جنگ نیست، بلکه سازه‌ای گفتمانی است که با بهره‌گیری از سازوکارهای معناسازی، مناسبات قدرت را بازتعریف می‌کند.
از منظر فوکو (۱۹۷۷)، آنچه «تولید حقیقت» نام دارد، در اینجا به فرآیند مشروعیت‌بخشی به مقاومت و غیریت‌سازی از دشمن بدل می‌شود.
اما این فرآیند با یک پارادوکس ذاتی مواجه است: از یک‌سو وفاداری به واقعیت ایجاب می‌کند مستند باشد، و از سوی دیگر، برای اثرگذاری جمعی و تاریخی، به خلق روایت‌های حماسی و اسطوره‌ای نیاز دارد.
همین تنش، دوگانه‌ی «واقع‌گرایی / اسطوره‌پردازی» را در بطن ادبیات مقاومت می‌نشاند.در سطح جهانی، این ادبیات درگیر جنگ روایت‌هاست؛ مفهومی که در نظریه‌های «امپریالیسم فرهنگی» (شیلر، ۱۹۷۶) و «دیپلماسی عمومی» (نای، ۲۰۰۴) ریشه دارد.
ادبیات مقاومت، از طریق قدرت نرم روایی، می‌کوشد بر ادراک جهانی اثر بگذارد.
نظریه «جامعه‌ی شبکه‌ای» کاستلز (۱۹۹۶) نیز اهمیت تسلط بر پلتفرم‌های اطلاعاتی را در این نبرد برجسته می‌سازد.
میدان جنگ امروز، فضای جریان‌های اطلاعاتی است.
با این حال، نابرابری زیرساختی میان گفتمان مقاومت و سلطه، بزرگ‌ترین چالش این میدان است.
سلطه رسانه‌ای غرب و سرمایه‌گذاری کلان در روایت‌سازی، تولید صدای مستقل را دشوار ساخته است.
از منظر جامعه‌شناسی فرهنگی، ادبیات مقاومت نقشی دوگانه دارد: هم حافظه جمعی را سازمان می‌دهد (هالبواکس، ۱۹۹۲) و هم در مهندسی آینده هویت ملی نقش دارد.
با تبدیل تجربه جنگ به سرمایه فرهنگی، این ادبیات به عامل انسجام اجتماعی بدل می‌شود.
اما تهدید اصلی، تقلیل آن به ابزار ایدئولوژیک صرف است.
بر اساس نظریه میدان ادبی بوردیو، استقلال نسبی هنرمند از قدرت، شرط تولید آثار ماندگار است.
از این‌رو، سیاست‌گذاری فرهنگی باید توازن میان هدایت گفتمانی و آزادی خلاقه را حفظ کند تا ادبیات مقاومت، نه ابزاری تبلیغاتی، بلکه هنری انسانی، پیچیده و چندصدایی باقی بماند.