«صلح تحمیلی» در چه شرایطی اتفاق میافتد؟ - تسنیم
عمدۀ سپاه امام حسن مجتبی دستخوش نفوذ جدی عناصر مخالف و خیانتکار بود؛ بسیاری از نیروها یا زیر فشار تهدید معاویه قرار داشتند و یا با تطمیع به سمت او متمایل شدند؛ این وضعیت امام را به اجبار وارد صلحی ناعادلانه کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «صلح تحمیلی» به معنای صلحی است که بدون رعایت حقوق و شروط عادلانه طرف مقابل، به زور یا با فشار یک طرف بر دیگری تحمیل شود.
یعنی نوعی صلح که واقعاً صلح نیست، بلکه به معنای کنار گذاشتن خواستهها و حقایق اساسی (مثل حق توسعه هستهای یا استقلال سیاسی) به نفع طرف مقابل است و با نادیده گرفتن حقوق مشروع ملت شکل میگیرد.
به شکل خلاصه، «صلح تحمیلی» یعنی صلحی ظاهری و یکطرفه که الزامات و خواستههای عادلانه ملتی در آن لحاظ نشده باشد و ارکان نظام حاضر به پذیرش آن نیست.
رهبر معظم انقلاب در دومین پیام تلویزیونی خویش در تاریخ 28 خرداد پیرو حملات ناجوانمردانۀ صهونیستهای کودککش با اشاره به همین موضوع فرمود:
«ملّت ایران در مقابل جنگ تحمیلی محکم میایستد ــ همچنان که تا حالا ایستاده ــ در مقابل صلح تحمیلی (هم) محکم میایستد.
ملّت ایران در مقابل تحمیل، تسلیم هیچ کس نمیشود.
من انتظار دارم که صاحبان فکر و صاحبان بیان و قلم، بخصوص مرتبطین با افکار عمومی جهانیان، این معانی و این مفاهیم را بیان کنند، تبیین کنند، برای مخاطبین روشن کنند، اجازه ندهند که دشمن با تبلیغات فریبکارانهی خودش حقیقت را دگرگون جلوه بدهد.»
در این زمینه، وقتی رهبر معظم انقلاب میفرماید ملّت ایران در مقابل صلح تحمیلی محکم میایستد، یعنی ایران نه فقط مقابل جنگی که به زور به آن تحمیل شده مقاومت دارد، بلکه حاضر نیست از حقوق و مطالبات قانونی خود – مثلاً برنامه هستهای یا استقلال تصمیمگیری – صرفنظر کند و صلحی را بپذیرد که در واقع نوعی تسلیم یا تحمیل شروط خصمانه است.
مصداق بارز «صلح تحمیلی» در تاریخ اهلبیت علیهمالسلام ماجرای صلح امام حسن مجتبی علیهالسلام با معاویه است؛ در واقع این فراز از جملۀ رهبر معظم انقلاب اشاره به این رویداد تاریخیِ مهم دارد.
در آن شرایط پس از شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام، امام حسن علیهالسلام برای جلوگیری از خونریزی بیشتر و حفظ جان و امنیت مسلمین، مجبور شدند با معاویه قراردادی را امضا کنند.
اما این صلح، صلحی بود که با شرایط ناعادلانه و تحت فشارهای سیاسی و نظامی تحمیل شده بود؛ به عبارتی امام حسن علیهالسلام وارد صلحی شد که مجبور به پذیرش آن بود تا از تلفات گسترده جلوگیری کند، اما بسیاری از خواستهها و حق مسلّم امام و جامعه اسلامی نادیده گرفته شده بود.
بخشهایی از این قرارداد و شرایط آن، به شدت به نفع معاویه بود و عملاً حقوق مشروع امام و شیعیان تضییع شد.
همین موضوع باعث شده است که این صلح به عنوان «صلح تحمیلی» یا صلحی با شروط ناعادلانه شناخته شود.
امام حسن علیهالسلام حتی پس از آن، بارها تأکید داشتند که این صلح به معنای سازش کامل با ظلم نیست و هدف از آن حفظ نیرو و اقتدار برای زمان مناسبتر بود.
بنابراین، وقتی در بیانات رهبر انقلاب از «صلح تحمیلی» یاد میشود، صلحی است که به زور شرایط آن بر دیگری تحمیل میشود، بدون رعایت عدالت و حقوق حقه، و مورد قبول واقعی طرف مظلوم و حقطلب نیست.
البته باید مدنظر داشت که عمدۀ سپاه امام حسن مجتبی علیهالسلام در آن زمان دستخوش نفوذ جدی عناصر مخالف و خیانتکار بود؛ بسیاری از نیروها یا زیر فشار تهدید معاویه قرار داشتند و یا با تطمیع به سمت او متمایل شده بودند.
به همین دلیل، از سپاه اسلام جز پوستهای کمجان و ضعیف باقی نمانده بود که توان مقابله مؤثر با نیروهای نظامی و سیاسی معاویه را از امام سترگ میگرفت.
این وضعیت پیچیده و آسیبخورده باعث شد امام حسن علیهالسلام به رغم آمادگی و اراده جهادی برای مقابله با ظلم، به اجبار وارد صلحی شود که از نظر شرایط و اجرای آن، به شدت ناعادلانه و تحمیلی بود.
بنابراین، این صلح نه تنها یک توافق سیاسی بلکه نتیجه واقعی میدان نابرابر قدرت و خیانت داخلی بود که سپاه امام را از درون تضعیف کرده بود.
انتهایپیام/