خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 01 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سردار موسوی چگونه سیستم موشکی ایران را از نابودی نجات داد؟

تسنیم | فرهنگی و هنری | یکشنبه، 01 تیر 1404 - 13:53
معصومه سپری در کتاب «مرد ابدی» که از سوی انتشارات خبرگزاری تسنیم منتشر شده است، ماجرای جالبی را درباره نجات سیستم موشکی ایران از خطر نابودی در گام های اولیه موشکی شدن ایران توسط سردار مجید موسوی نقل کرده است.
اكسيد،مجيد،موشكي،سوله،موشك،موسوي،ايران،سردار،شهيد،شيلنگ،نواب ...

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پس از شهادت سردار حاجی زاده، سردار سرتیپ پاسدار سید مجید موسوی با حکم رهبر انقلاب به‌عنوان فرمانده جدید نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.
سردار سید مجید موسوی از چهره‌های باسابقه و شناخته‌شده در حوزه فناوری‌های پیشرفته نظامی در سپاه پاسداران است.که از همان روزهای اولیه آغاز موشکی شدن ایران همراه با شهید حسن طهرانی مقدم و شهید حاجی زاده و پا به پای سایر شهدای موشکی ایران تلاش کرد تا صنعت موشکی ایران از هیچ شکل بگیرد.
معصومه سپهری در کتاب «مرد ابدی» که روایتی مستند از زندگی پدر موشکی ایران، شهید والامقام سردار حسن طهرانی‌مقدم است، روایت‌هایی نیز درباره فعالیت‌های سردار موسوی در راستای موشکی شدن ایران داشته است، از جمله این خاطرات به ماجرایی اشاره دارد که سید مجید موسوی
در بخشی از این روایت می خوانیم:
«استهلاک سیستمِ سوخت‌واکسید، مایه دردسرشان شده بود.
اتصالات، شبکۀ لوله، شیلنگ‌های تزریق و قطعات دیگر سیستم سوخت‌رسانی، هر کدام داستانی داشتند.
در یک مرحله، خودروی سوخت آن‌قدر اذیت‌شان کرد که مجبور شدند به شیوۀ کاملاً بَدوی و غیراصولی، به کمک سطل و گالن، سوخت را وارد موشک کنند تا دستور عملیات را اجرا کنند!
خودشان به این کارشان می‌خندیدند و از خطراتش آگاه بودند، ولی چارهٔ دیگری نداشتند!
اما با اکسید نمی‌شد از این شوخی‌ها کرد!
نوع مواد اسیدی اقتضا می‌کرد که با خودرو و تجهیزات خاصش تزریق آن به موشک انجام شود.
یک ست شیلنگ استیل برای انتقال اکسید داشتند که از کثرت کار سوراخ شده بود و نشتی می‌داد.
آن روزها اصلا شیلنگ کلاس استیل یا جنس‌های تفلونی در بازار ایران پیدا نمی‌شد.
* سردار مجید موسوی در حال سوخت رسانی دستی به موشک با سطل!
روزی دیگر، در سخت‌ترین روزهایی که بچه های موشکی، مجبور بودند شبانه روز با موشک‌های بدقلق سوخت مایع اسکادبی ساخت کره‌ شمالی، سروکله بزنند و آنها را آمادۀ پرتاب کنند، اتفاق خطرناک دیگری افتاد: نشست اکسید در هنگام سزدن سوخت و اکسید به موشک!
در فضای بستۀ یک سوله با حضور رزمندگانی که مردم ایران اینک بیشتر آنها را می‌شناسند: شهیدان حسن طهرانی مقدم، حاجی‌زاده و سردارسیدمجیدموسوی.
یک‌روز از سر ناچاری حاجی‌زاده شیلنگ سوراخ را به حیدری‌جوار داد تا ببرند در شهر فکری برای تعمیرش کنند.
آن‌ را در آهنگری با آلیاژ برنج جوش دادند، با آب امتحان کردند و دیدند خیلی خوب شده و چکه هم نمی‌کند.
خیالشان راحت شد و شیلنگ را به خودرو بستند تا به موشک، اکسید بزنند.
آن روز در سوله‌شان در پادگان شهید منتظری، مشغول آماده‌سازی موشک بودند.
فریدون اسدبیگی بالای موشک بود و داشت نازل را می‌بست.
مجید موسوی کنار موشک بود و مجید نواب منتظر بود تا بعد از بسته شدن نازل، مرحلۀ تزریق اکسید را انجام دهد.
به محض این‌که خودروی اکسید را روشن کردند و اکسید از طریق شیلنگ روانه شد، ناگهان تمام جوش‌های برنجی، خورده شد و اکسید شروع کرد به فوران!
ظرف چندثانیه اوضاع از دست‌شان خارج شد و فضای سوله را اکسید گرفت!
طوری که دیگر کسی نمی‌توانست در سوله بایستد.
همه با وحشت از سوله بیرون دویدند!
وحشت‌شان نه فقط از فوران اکسید، بلکه از وجود دو کلاهکِ مسلح در داخل سوله بود!
انفجار آن دو سرجنگی، همۀ نیروهای موشکی، تجهیزات و سکویی را که داخل سوله بود، از بین می‌برد و فاتحۀ موشکی در ایران خوانده می‌شد.
پمپ به شدت کار می‌کرد و فوران اکسید در همان لحظات اولیه روی مجیدها پاشیده و سروگرد‌ن‌شان را سوزانده بود!
بچه‌ها با اضطراب درهای سوله را باز کردند تا هوا تهویه شود، اما نمی‌شد!
بخار اکسید بالا رفته بود و پایین، مایع اکسید بود که مرتب بخار از آن متصاعد می‌شد!
هیچ‌کس جرئت نمی‌کرد برگردد داخل سوله و وضعیت را جمع‌وجور بکند!
ـ بچه‌ها!
محض رضای خدا، سنگ بزنید شیشه‌ها رو بشکنید!
حسن گفت و همه شروع کردند به سنگ پرانی به شیشه‌های بالای سوله!
او روحیه‌اش را نباخته بود.
می‌گفت: «بچه‌ها!
تنها جایی که شیشه شکستن ثواب داره، همین‌جاس!»
بخار شروع به خروج از شیشه‌های شکسته کرد، اما باید کسی دل به دریا می‌زد و می‌رفت تو!
مجید موسوی و مجید نواب در همین فاصله لباس پوشیده، ماسک زدند و رفتند داخل ‌سوله‌ای که پر از دود بود و امکان نفس کشیدن نبود!
ماشین هنوز روشن بود و جریان اکسید برقرار.
مجید نواب می‌خواست برود پای تابلو اپراتوری کند، اما اکسید می‌پاشید روی تابلو!
به هر زحمتی بود پرید پشت ماشین و دنده را خلاص کرد و ماشین را خاموش.
مجید موسوی هم در این لحظات سوپاپ را بست و منشاء فوران اکسید را خفه کردند.
اما دیگر نفس خودشان هم بریده بود.
با حال خفگی خود را به روشنای بیرون سوله رساندند.
مجید نواب همان‌جا از هوش رفت.
بچه‌ها آنها را پای حوضی آوردند که مدتی پیش حاج آقا لشکریان ساخته بود.
رویشان آب ‌ریختند.
ماسک را که از روی صورت‌شان برداشتند، دیدند فقط جایی که زیر ماسک بوده، سالم مانده است!
کف دست‌ها، سر، گردن ‌و سینه‌شان‌ با قطرات اکسید سوخته بود!
هاشم به‌سرعت آنها را به بیمارستان شهر رساند تا مداوا شوند.
* مجید موسوی و مجید نواب پس از نجات سیستم موشکی
خدا آن روز باز هم لطف و عنایتش را شامل حال‌شان کرد و از خطری بزرگ به سلامت گذشتند.
مجیدها چند روزی به تهران رفتند برای استراحت، اما آن‌قدر نیروی تخصصی کم داشتند که در همان ایام هم به محض عملیات، آمبولانس دنبال‌شان می‌رفت و از تهران به منطقه می‌آورد تا موشک را برای پرتاب آماده کنند و باز بر‌گردند خانه!
هیچ‌گاه، عملیات موشکی به خاطر کمبود یا عدم آمادگی نیروها متوقف نشد یا به تأخیر نیفتاد.
فقط نقص‌وخرابی تجهیزات، گاهی کارشان را به تأخیر انداخت.
اگر دنیا می‌فهمید ایرانی‌ها با چه تعداد نیرو آن موشک‌ها را شلیک می‌کند، متحیر می‌شد!»
مجموعه 3 جلدی «مرد ابدی» روایتی مستند از زندگی پدر موشکی ایران شهید والامقام حسن طهرانی مقدم همزمان با سی و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب تهران به بار نشست و کتاب از سوی خبرگزاری تسنیم با همکاری انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
انتهای پیام/