بعد از قتل الهه حسیننژاد جامعه به شدت خشن شده است/ روزنامه اصلاحطلب: هر لحظه در خیابان منتظر خشونت باشید!
زدن پرچسب خشن بودن به جامعه نوعی انتقامگیری از آن به دلیل عدم همراهی با جریان رادیکال و برانداز بوده است.

*********
بعد از قتل دختری در اطراف منطقه اسلامشهر روند کنشگری اصلاح طلبان درباره ایجاد خشونت در خیابان و تئوری پردازی برای آن جالب توجه است و نشان از آتشفشانی دارد که آماده انفجار است، روزنامه شرق دراینباره نوشته است:
نمودار تحلیل عواطف کاربران در روزهای پس از قتل الهه حسیننژاد، نشان میدهد که سه عاطفه اصلی در میان هزاران توییت بازتاب یافتهاند: غم، عصبانیت و انتظار است، در نخستین روزها، غم، عاطفه مسلط بود؛ نشانهای از شوک جمعی، همدردی و نوعی فلج عاطفی ناشی از تراژدی.
کاربران در این مرحله، بیشتر از آنکه به قضاوت یا واکنش سیاسی بپردازند، صرفا از اندوه ناپدیدشدن و مرگ زنی جوان سخن میگفتند؛ لحظهای که به تعبیر پاپاکاریسی، یکی از مؤلفههای «سوگواری دیجیتال» فعال میشود؛ یعنی زمانی که میدان دیجیتال، به آیینی عمومی برای تجربه جمعی فقدان بدل میشود.
شرق در ادامه نوشته است:
با افشای جزئیات تکاندهنده قتل و انتشار چهره قاتل، دومین موج احساسی در قالب خشم و ترس بروز یافت.
این مرحله همزمان با افزایش عاطفه «انتظار» یا همان مطالبهگری بود.
کاربران خواستار شفافیت، پیگیری فوری و پاسخگویی از سوی پلیس و دستگاه قضائی شدند.
اما آنچه این پویایی را از گذشته متمایز میکرد، سرعت و شدت انتشار است؛ عواطف با فرکانس بالایی در شبکههای اجتماعی تکرار شدند و پدیده «سرایت هیجانی» عملا موجب گسترش خشم و اضطراب در مقیاسی وسیع شد که پژوهشهای زیادی نشان دادهاند توییتر فارسی در واکنش به وقایع خشونتبار، مستعد شکلگیری میکروجوامع عاطفی و تسریع چرخه همدردی تا خشم است.
این روزنامه در بخشی دیگر از گزارش خود آورده است:
ناامنی ساختاری در زندگی روزمره زنان، بیاعتمادی به برخی نهادهای رسمی، فوران حافظه جمعی از آزارهای جنسی و شکافهای گفتمانی که هر واقعه را به میدان نزاعهای هویتی بدل میکنند.
این تقاطع بحرانی، نشان میدهد که مسائل مربوط به امنیت زنان را نمیتوان به توصیههای فردی یا راهکارهای تکنولوژیک ساده تقلیل داد.
آنچه رخ داد، نهصرفا محصول اختلال یک فرد، بلکه انعکاسی از اختلالی اجتماعی است.
دراینمیان شبکههای اجتماعی اگرچه نقشی کلیدی در احضار همدلی، خشم، مطالبهگری و افشاگری بازی کردند، اما خود نیز به میدان فشار روانی، قطبیسازی و بازتولید خشونت بدل شدند.
روزنامه آرمان ملی نیز به بهانه خشونت اجتماعی خواهان تصویب یک لایحه غیر شرعی برای زنان شده و یادآوری کرده که جامعه آماده خشونت خیابانی است، این روزنامه مینویسد:
به هر حال از نظر فرهنگی جامعه ما در وضعیتی قرار دارد که احتمال وقوع چنین حوادثی در آن وجود دارد.
باید به خانوادهها و زنان جامعه آموزش داد که به هر کسی اعتماد نکنند و سوار هر ماشینی نشوند.
از سوی دیگر حساسیتهای اجتماعی باید در این زمینه افزایش پیدا کند تا افراد خطاکار خود را تنها با خانواده قربانی مواجه نبینند و متوجه شوند که اگر خطایی ازآنها سر بزند با کل جامعه مواجه هستند.
در روزهای اخیر به ویژه پس از قتل الهه حسیننژاد شاهد آن بودیم که برخی جریانهای مشکوک سیاسی تلاش کردند به بهانه یک پرونده قتل وارد خیابان شده و فضا را رادیکال کنند.
انتشار اطلاعات ناقص یا تحریف شده درباره انگیزه واقعی قتل، جزئیات حادثه و روند تحقیقات برای ایجاد ابهام و تشویش عمومی بخشی از این اقدامات برای رادیکال کردن اتمسفر موجود بود، این جریان پس اینکه در این امر ناموفق نشان داد فاز عوض کرده و جامعه را خشن نامید.
در واقع زدن پرچسب خشن بودن به جامعه نوعی انتقامگیری از آن به دلیل عدم همراهی با جریان رادیکال و برانداز بوده است، اصلاح طلبان رادیکال طی این جهت دهی میکوشند تا جامعه را جامعه معترض، ناراضی و بدبین تعریف کنند.