خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 21 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

رویکرد چین به کریدور جعلی زنگزور (دالان تورانی ناتو) و اوهام پان ترکیسم

باشگاه خبرنگاران | بین‌الملل | سه شنبه، 20 خرداد 1404 - 13:24
در حالی‌که تحرکات دیپلماتیک و تبلیغاتی برای مشروعیت‌بخشی به کریدور جنجالی زنگزور شدت گرفته، بررسی مواضع چین نشان می‌دهد که پکن نه‌تنها از این طرح حمایت نمی‌کند، بلکه با تأکید بر اصل احترام به تمامیت ارضی کشورها، از ابتکار راه‌گذر ایرانی ارس به‌عنوان جایگزینی باثبات و همسو با منافع منطقه‌ای استقبال می‌کند.
چين،كريدور،جعلي،باكو،تركيه،ناتو،طرح،ژئوپليتيكي،ايران،آنكارا، ...

باشگاه خبرنگاران جوان؛ احمد کاظمی* - همزمان با دور جدید تحرکات لابی های قومی و دلاری آنکارا و باکو برای بازنمایی کریدور جعلی زنگزور (دالان تورانی ناتو) به عنوان یک کریدور صرفا ترانزیتی، سانسور و یا وارونه نمایی تهدیدات ضدایرانی این کریدور از منظر ژئوپلیتیکی، ژئو اکونومیکی و ژئوکالچرال و بموازات آن در حاشیه قراردادن ابتکار «راه گذر ایرانی ارس»، انبوهی از شائبات پیرامون این موضوع مطرح می شود.
با توجه به این برداشت عامیانه که تمایل عمومی نظام تصمیم گیر در ایران، به همراهی با روسیه و چین در مسایل منطقه ای است، یکی از شائبات و القائات، ادعای همراهی روسیه و چین با کریدور جعلی زنگزور یا همان دالان تورانی ناتو است.
در خصوص مواضع و رویکرد چین به کریدور جعلی زنگزور نیز نکات ذیل، قابل طرح است :
نکته اول: به اذعان کارشناسان مطرح جهانی، «ابتکار کمربند – راه» ، مهمترین طرح چین برای تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی در چشم انداز آینده است.
این ابرپروژه، علاوه بر اتصال سه قاره از طریق مسیرهای دریایی و خشکی و با بودجه بالغ بر یک تریلیون دلار، و در کنار کارکردهای ترانزیتی، اقتصادی و مالی؛ پیوستی از کارکرهای فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی را برای پکن دارد.
بطوریکه تام میلر نویسنده کتاب «رؤیای آسیایی چین» از آن به عنوان «ساخت امپراتوری در طول راه ابریشم نو» یاد می کند ؛ و اندیشکده های امریکایی و اروپایی مانند شورای آتلانتیک خطر «ابتکار کمربند – راه» چین را بسیار بیشتر از خطر نظامی این کشور برای امریکا و ناتو عنوان کرده اند.
به دلیل چنین برآوردی، امریکا و ناتو بیکار ننشسته اند و با ارایه طرح ترانزیتی موسوم به ابتکار «دروازه جهانی»، رسما بر تحریم، بایکوت و مقابله با «ابتکار کمربند – راه» تاکید کردند.
جو بایدن رئیس جمهور وقت امریکا در اجلاس ژوئن ۲۰۲۲ جی ۷ بر تعهد ۲۰۰ میلیاد دلاری آمریکا در مدت ۵ سال از مجموع ۶۰۰ میلیارد بودجه مصوب جی ۷ برای اجرای طرح ابتکار جهانی (دروازه جهانی) برای مقابله با «ابتکار کمربند – راه» تاکید کرد، رویکردی که در دوره ترامپ به دلیل تمرکز دولت امریکا بر تشدید جنگ تجاری و تعرفه ای با چین تشدید شده است.
والدیس دامبروسکیس Valdis Dombrovskis نائب رئیس کمیسیون اروپا نیز در مجمع سرمایه‌گذاران «دروازه جهانی» در بروکسل، هدف این طرح را مقابله با «ابتکار کمربند – راه» خواند.
هدف غرب شکست ابتکار چینی کمربند- راه ، با ترکیبی از اقدامات از جمله ناامن کردن دریای جنوبی چین و تنگه مالاکو، تضعیف شاخه های مختلف «ابتکار کمربند – راه» ، جلوگیری از مشارکت کشورهای مستقل دارای مزیت های ژئوپلیتیکی در این طرح با ابزار تحریم، کانالیزه کردن مسیرهای ترانزیتی چین در کریدورهای تحت کنترل و نظارت ناتو و اعضای آن می باشد.
یکی از کارکردهای کریدور جعلی زنگزور برای ترکیه و انگلستان همین موضوع است؛ یعنی تضعیف «ابتکار کمربند – راه» و سوق دادن چین به استفاده از کریدورهایی که کنترل آنها آشکار یا پنهان در دست ناتو است.
ترکیه به عنوان عضو ناتو، یکی از اعضای طرح دروازه جهانی است و طبیعی است که با بازی در پازل ناتو نمی تواند در این زمینه شریک قابل اعتمادی برای چین باشد.
بر همین اساس نیز برخی از اندیشکده های چینی مانند مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه پکن، در ارزیابی های خود، امیال ژئوپلیتیکی ترکیه در اصرار بر کریدور جعلی زنگزور را پنهان نمی کنند و بر خلاف عناصر سرسپرده پان ترکیسم در داخل ایران، به عادی سازی این کریدور جعلی نمی پردازند.
بدیهی است می توان پذیرفت که اگر هیتلر در پیگیری دالان دانزیگ از لهستان ، اهداف ترانزیتی و تجاری را دنبال می کرد، طراحان آنگلوساکسونی کریدور جعلی زنگزور نیز صرفا چنین اهدافی را دنبال می کنند.
نکته دوم: به اذعان اندیشکده های امریکایی و اروپایی، وضعیت اویغورها در ایالت سین کیانگ به مرکزیت اورمچی یکی از بزرگترین چالش های امنیتی چین محسوب می شود.
چنانچه برخی از اندیشکده های چینی نیز اذعان دارند طی سالهای گذشته دهها طرح از سوی کشورهای عضو ناتو برای تحریک تجزیه طلبی در مناطق اویغور نشین این کشور طراحی شده و اساسا یکی از گسترده ترین کمپین های غرب علیه چین با ادعای نقض حقوق اویغورها صورت می گیرد.
بیشترین موسسات مربوط به اویغورها، پس از چین، از جنگ جهانی دوم به بعد در ترکیه و بویژه در استانبول مستقر هستند.
در گذشته تاریخی بویژه با تاسیس جمهوری متحده ترکستان شرقی به مرکزیت کاشغر در سال ۱۹۳۳، انگلستان از ایده ترکستان برای تجزیه چین با استفاده از ظرفیت منطقه سین کیانگ در قالب پان تورانیسم استفاده کرده است.
در جریان جنگ سوریه و اقدامات تروریسم تکفیری داعش، اسنادی از جمله در مارس ۲۰۱۵ توسط روزنامه «میدان» ترکیه در خصوص ارسال ۵۰ هزار گذرنامه ترکیه ای به اویغورها و متعاقب آن حضور هزاران اویغور در سوریه با حمایت آنکارا منتشر شد که منجر به اعتراض رسمی دیپلماتیک پکن علیه ترکیه گردید.
این نیروهای اویغوری همان هایی هستند که پس از تسلط جولانی عنصر وابسته به ترکیه بر سوریه، در ماههای اخیر، بیشترین نقش را در کشتار بی رحمانه شیعیان و علویان در منطقه ساحل سوریه داشتند و تفاله های پان ترکیسم که تا دیروز ندای حقوق مسلمانان اویغور چین را در ایران سر می دادند، در مقابل این کشتار خاموشی در پیش گرفته اند.
طبیعی است که کریدور جعلی زنگروز با نقض حاکمیت ارضی ارمنستان و شکل گیری باصطلاح جهان ترک، موجب ایجاد یک «دالان قومی» از ترکیه به آسیای مرکزی (ترکستان مورد نظر ترکیه) و منطقه اویغورنشین سین کیانگ خواهد شد، و موج جدیدی از تحریک اویغورها به جدایی طلبی در قالب رویکرد ضدچینی ناتو را ایجاد خواهد کرد.
بر همین اساس نیز جای تعجب نیست که چن مینگ Chen Ming کاردار چین در ارمنستان ۳ آوریل ۲۰۲۵ با اشاره به حضور هیئت چینی در کنفرانس «آذربایجان-چین: مشارکت استراتژیک» در باکو، تاکید کرد هیئت چینی در این سفر، موضوع موسوم به آنچه «کریدور زنگزور» نامیده می شود را مطرح یا مورد بحث قرار نداده و گزارش‌های منتشر شده توسط رسانه‌ها در این مورد نادرست هستند.
مین چن تأکید کرد که : «پکن قاطعانه به احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی ارمنستان متعهد است».
در واقع چین نه تنها با کریدور جعلی زنگروز مخالف است و از کاربرد این واژه جعلی احتراز می کند، بلکه موضعی هشدار آمیز در خصوص طرح های ضد چینی ناتو و انگلستان دارد.
اظهارات هشدار آمیز « لو شای» سفیر چین در فرانسه در آوریل ۲۰۲۳ ، مبنی بر اینکه «بر اساس حقوق بین‌الملل، کشورهای شوروی سابق وضعیت مؤثری ندارند زیرا هیچ توافق بین‌المللی برای تحقق وضعیت آنها به‌عنوان یک کشور مستقل وجود ندارد و اگر قرار است این کشورها در خدمت طرح های ناتو قرار گیرند، بهتر است به گذشته خود که بخشی از دیگر امپراتوریها بودند، برگردند»، از این منظر قابل ارزیابی است.
نکته سوم: با توجه به ملاحظه چین برای جلوگیری از شکل گیری یک «دالان قومی» از ترکیه به سین کیانگ، اولویت چین ایجاد کریدور ارتباطی از سین کیانگ تا بندر گوادر در جنوب پاکستان می باشد.
این کمربند بخشی از طرح کمربند-راه چین است که اتصال چین به اروپا، غرب آسیا و آفریقا را مورد توجه قرار داده‌ است.
تاکنون چین بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار در بندر گوادر با هدف اتصال به بازارهای جهانی و دسترسی به مسیرهای جدید سرمایه گذاری کرده است.
به همین دلیل سفر الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان در ۲۴ آوریل ۲۰۲۵ به چین و امضای ۱۱ توافقنامه و از جمله بیانیه مشارکت جامع راهبردی، و علیرغم واگذاری امتیازاتی از سوی باکو به چین در حوزه انرژی، هیچ دستاوردی برای همراه کردن پکن با کریدور جعلی زنگزور نداشت، و موضع مخالف پکن به قدری جدی بود که حتی رسانه های باکو نتوانستند به سبک معمول خود در این خصوص خبر سازی نمایند.
نکته چهارم: مقامات چینی به خوبی می دانند هرگونه مسامحه در مورد امیال ژئوپلیتیکی جمهوری آذربایجان و ترکیه در خصوص جنوب ارمنستان بویژه در حال حاضر که آنکارا بخشی از سوریه، عراق و قبرس را اشغال کرده است نه تنها با ادعای پکن در احترام به منشور سازمان ملل مغایرت دارد و بر ترویج ادعاهای مشابه در خصوص وضعیت حاکمیت چین بر تبت و تایوان تاثیر منفی می گذرد، بلکه می تواند بر روابط پکن با پاکستان و هند نیز تاثیر مخرب گذاشته و چین را هرچه بیشتر درگیر مجادلات ژئوپلیتیکی پاکستان و هند و فرصت طلبی بیشتر غرب از این موضوع نماید؛ در حالیکه اسلام آباد به اتصال ترکیه به دریای کاسپین و آسیای مرکزی، افغانستان به بندر گوادر پاکستان تمایل دارد، اما در مقابل هند از مسیر دالان شمال – جنوب از مسیر ایران، ارمنستان و گرجستان در دسترسی به روسیه، دریای سیاه و اروپا حمایت می کند.
موضع دهلی نو در حمایت از تمامیت ارضی ارمنستان از جمله عقد قراردادهای نظامی قابل توجه با ارمنستان در پس از جنگ دوم قراباغ ناشی از این نگاه است.
پکن در قالب سیاست خارجی کارکردگرایانه و محتاطانه خود تمایلی به ورود در این مناقشه ژئوپلیتیکی ندارد، به دلیل آنکه چین هم اکنون نیز دارای اختلافات مرزی با هند است و مرز پاکستان و چین توسط هند که مدعی مالکیت بر تمامی ایالت جامو و کشمیر است، به رسمیت شناخته نشده‌است.
ضمن اینکه هرگونه اقدام علیه منافع ژئوپلیتیکی هند، می تواند به اقدامات متقابل دهلی نو در تنگه مالاکا که دریای جنوبی چین را به اقیانوس هند متصل می کند، منجر شود.
هند به دلیل موقعیت طبیعی اش در اقیانوس هند، بویژه در جزایر آندامان و نیکوبار در دهانه تنگه مالاکا، به لحاظ ژئوپلیتیکی دست برتر در این گذرگاه استراتژیک را دارد.
نکته پنجم: چین نیز بمانند ایران از بازگشایی خطوط مواصلاتی در منطقه قفقاز و جنوب ارمنستان، به شرط آنکه منجر به خدشه بر تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ارمنستان نشود ، استقبال می کند.
ایران و بسیاری از کشورها مخالف بازگشای عادی خطوط مواصلاتی در جنوب قفقاز نیستند بلکه با هر کریدور فراسرزمینی مبتنی بر تغییرات ژئوپلیتیکی و نقض حاکمیت کشور میزبان مخالف هستند.
مخالفت چین با کریدور جعلی زنگزور متناسب با حساسیت های پکن در خصوص تلاش های غرب برای خدشه بر حاکمیت چین در تبت، تایوان و منطقه خودمختار ماکائو می باشد.
به همین دلیل مقامات چینی نه تنها هیچ موضعی در حمایت از کریدور ادعایی زنگزور نداشته اند بلکه چین در مقام عمل نیز با سرمایه گذاری در زیرساخت‌های حمل و نقل، راه آهن و بنادر گرجستان نشان داده است که به مسیر گرجستان در مسیر کریدور میانی، اولویت می دهد؛ هم به دلیل بنادر باتومی و پوتی گرجستان در دریای سیاه که مزیت مضاغف برای این مسیر ایجاد می کند و هم به دلیل اینکه مسیر گرجستان مانع از شکل گیری یک «دالان قومی» مورد نظر باکو و آنکارا در قالب طرح های انگلستان می شود.
چنانچه در مستند تهیه شده از سوی «تلویزیون مرکزی چین» (cctv) راجع به کریدور میانی نیز به وضوح نشان داده شده است، پکن برای پرهیز از ورود در مناقشات ژئوپلیتیکی و جلوگیری از شکل گیری دالان تورانی ناتو که تهدیدی مستقیم علیه مناطق اویغور نشین این کشور است، بر این دیدگاه است که مسیر کریدور میانی از سمت آسیای مرکزی، پس از عبور از دریای کاسپین، خط آهن باکو – تفلیس – قارص می باشد که باکو و آنکارا آن را خط آهن ابریشمی می نامند.
ضمن اینکه اساسا به دلیل وجود دریای کاسپین و بالا بودن هزینه حمل و نقل توامان دریایی و ریلی، این مسیر برای چین، از ظرفیت و جذابیت به آن شکلی که باکو ادعا می کند، برخوردار نیست.
نکته ششم: با توجه به موارد فوق، در خصوص دور جدید تقلای آشکار و پنهان لابی های قومی و دلاری باکو و آنکارا در تهران و تبریز در لایه های رسانه ای و سیاسی برای شکستن خط قرمز مقام معظم رهبری مبنی بر مقابله ایران با تغییرات ژئوپلیتیکی در قفقاز که در کانون آن، فتنه کریدور جعلی زنگزور قرار دارد، نیز باید گفت پس از شهادت مرحوم رئیسی که عزم جدی در مخالفت با کریدور جعلی زنگزور و تاکید بر اجرای «راه گذر ارس» در قالب رهنمودهای مقام معظم رهبری داشت، تغییر دولت در ایران و این برداشت که عناصری از عوامل لابی های قومی و الیگارشی‌‎های مالی متحد باکو و آنکارا در برخی از لایه های دولت نفوذ دارند، امیدی تازه ای برای حامیان کریدور جعلی زنگزور ایجاد شده است.
آنها همزمان با اصرار اردوغان به ایران برای عدم مخالفت با کریدور جعلی زنگزور، و همسو با منافع باکو و آنکارا امیدوارند با توجه به اشتغال کشور و مقامات عالیرتبه به مذاکرات هسته ای با امریکا و مسایل ملتهب محور مقاومت، و تغییرات آتی در کادر دیپلماتیک در منطقه، بتوانند با ایجاد شانتاژ و پروپاگاندای رسانه ای در خصوص کریدور جعلی زنگرور و با استفاده از تکنیک های روانی مبالغه، وارونه سازی، تقطیع، تقلیل و ادغام اطلاعات سره و ناسره، بمانند مقطع پروژه جنگ دوم قراباغ، افکار عمومی و سیستم تصمیم گیری را دچار خطای محاسباتی نمایند.
بویژه اینکه با توجه به سرعت یافتن اجرای «راه گذر ارس» که اتمام آن موجب تقویت مواضع ایران در مقابله با کریدور جعلی زنگزور و دست برتر تهران در معادلات ترانزیتی منطقه می شود، زمان به نفع باکو و آنکارا پیش نمی‌رود و تحولاتی مانند گشایش کنسولگری افتخاری فرانسه در سیونیک نیز نشان می دهد که تهران در حمایت از تمامیت ارضی ارمنستان در فرایند مقابله با پان تورانیسم، تنها نیست.
تمسک برخی از «دون پادوهای» مذهبی مآب جریان پان ترکیسم به اطلاعات غلط و کذب در خصوص موضع رسمی کشور درباره کریدور جعلی زنگروز، نشان می دهد حلقه قومی و دلاری وابسته به باکو و آنکارا به صورت بی سابقه ای برای عادی سازی این کریدور جعلی، ولو به بهای رسوایی خود، تحت فشار قرار گرفته اند؛ احتمال دارد این فشار ناشی از چراغ قرمز باکو و آنکارا به اربابان این جریان که در چندین پوشش و لایه، هم کاسه تجاری خاندان های علی اف، پاشایف، اردوغان و بیرقدار هستند، مبنی بر به خطر افتادن املاک و منافع مالی و اقتصادی آنها در ترکیه و جمهوری آذربایجان و یا در سرمایه گذاری های مشترک ثالث، باشد.
همانطوریکه باکو با بازداشت تعدادی از شهروندان ایرانی در سالهای اخیر به بهانه های واهی، برای تحت فشار گذاشتن تهران جهت اعدام مهاجم به سفارت در حادثه ای که توسط باکو و تل آویو طراحی شده بود، تلاش کرد، اکنون نیز با تهدید منافع الیگارشی مالی و لابی قومی خود، آنها را برای عبور عریان از خط قرمز مشخص شده مقام معظم رهبری، و عادی سازی کریدور جعلی زنگزور تحت فشار گذاشته است.
این در شرایطی است که الزامات منافع ملی، تاریخی، دینی، ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی، و ژئوکالچرال ایران قوی و سربلند، ایجاب می کند که هر ایرانی از طرح راه گذر ایرانی ارس به جای کریدور جعلی زنگزور حمایت کند.
گذرگاهی که نه تنها اهداف ترانزیتی مورد ادعای باکو و آنکار در اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان را فراهم می سازد، بلکه مانع پیگیری امیال ارضی، امنیتی، قومی و اوهام تاریخی از سوی این دو کشور می شود .
همچنین بمثابه گذرگاهی برای بازگشت ایران به بطن معادلات قفقاز عمل می کند.
*استاد دانشگاه و پژوهشگر مسایل اوراسیا