توازن جدید قدرت در خاورمیانه: ایران، آمریکا و محور نوظهور عربی
به ادعای استاد دانشگاه جانز هاپکینز توافق هستهای ایران و آمریکا باید جامعتر باشد و ایجاد توازن منطقهای میان آمریکا، ایران، اعراب و اسرائیل را شامل شود.

باشگاه خبرنگاران جوان ؛ اعظم پورکند - ولی نصر استاد روابط بینالملل و مطالعات خاورمیانه در مدرسه مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جانز هاپکینز و نویسنده کتاب استراتژی کلان ایران: تاریخ سیاسی در مطلبی برای پایگاه فارن افرز مدعی شد توافق هستهای ایران و آمریکا باید جامعتر باشد و احیای توافق ابراهیم، پایان جنگ غزه، تضمین آینده سیاسی برای فلسطینیان و ایجاد توازن منطقهای میان آمریکا، ایران، اعراب و اسرائیل را شامل شود در غیر اینصورت درگیریهای در خاورمیانه تشدید میشود.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در سفر ماه مه خود به خاورمیانه، اقداماتی انجام داد که تا چند هفته پیش، تصورشان دشوار بود.
از جمله این اقدامات، دیدار غیرمنتظرهاش با رهبر جدید سوریه،محمد الجولانی و سپس لغو تحریمهای آمریکا علیه سوریه بود؛ با وجود اینکه الجولانی سابقه رهبری یک گروه تروریستی را دارد.
اقدام شگفتانگیز دیگر، حذف اسرائیل از برنامه سفر با وجود تلاشهای مداوم دولت ترامپ برای پایان دادن به جنگ غزه بود.
این سفر پس از تصمیم دولت آمریکا در اوایل مه برای امضای توافق آتشبس دوجانبه با انصارالله یمن، بدون مشورت یا مشارکت اسرائیل، انجام شد.
همچنین، آغاز گفتوگوهای مستقیم با ایران ــ اقدامی که با مخالفت شدید اسرائیل و استقبال کشورهای عربی خلیج فارس روبهرو شد ــ نشان میدهد که توازن قدرت در منطقه پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل بهشدت دگرگون شده است.
تحول ژئوپلیتیک پس از جنگ غزه
در سالهای پیش از حمله حماس، عربستان سعودی، امارات و دیگر کشورهای خلیج فارس با اسرائیل در این باور همراه بودند که ایران و نیروهای مقاومت بزرگترین تهدید منطقه هستند.
آنها از کارزار «فشار حداکثری» دولت نخست ترامپ علیه ایران حمایت کردند و روند عادیسازی روابط با اسرائیل را آغاز نمودند.
اما اکنون، پس از گذشت ۲۰ ماه از آغاز جنگ، ایران دیگر آن تهدید پیشین برای جهان عرب به شمار نمیآید، در حالی که اسرائیل بیشازپیش بهمثابه یک تهدید برتر منطقهای دیده میشود.
در همین راستا، متحدان عرب آمریکا و اسرائیل در زمینه توافق هستهای جدید در دو جبهه مخالف قرار گرفتهاند.
اسرائیل همچنان این توافق را فرصتی برای ارتقای قدرت هسته ای میداند و دولت ترامپ را به حمله نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران تشویق میکند.
اما کشورهای عرب خلیج فارس از وقوع یک جنگ جدید و مهارنشدنی در نزدیکی مرزهای خود هراس دارند و راهحل دیپلماتیک را برای امنیت و ثبات منطقهای حیاتی میدانند.
آنها همچنین نگران قدرتگیری بیمهار اسرائیل در منطقه هستند.
به همین دلیل، کشورهای خلیج فارس اکنون بازیگران اصلی در تلاش ترامپ برای دستیابی به توافق جدید هستهای با ایران هستند.
شکست فشار حداکثری
برای درک تغییر موضع کشورهای خلیج فارس نسبت به ایران، باید به واکنش آنها به توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام) نگاه کرد.
در آن زمان، عربستان و امارات، همچون اسرائیل، نگران افزایش نفوذ منطقهای ایران بودند.
ایران پس از بهار عربی از خلأ قدرت در سوریه، لیبی و یمن بهره برد و نفوذ خود را گسترش داد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در سخنرانی خود در کنگره آمریکا در مارس ۲۰۱۵ هشدار داد که ایران اکنون چهار پایتخت عربی را در اختیار دارد: بغداد، دمشق، بیروت و صنعا.
در همان ماه، عربستان مداخله نظامی در یمن را آغاز کرد تا با گسترش نفوذ ایران مقابله کند.
کشورهای عربی و اسرائیل معتقد بودند برجام نهتنها به برنامه هستهای ایران مشروعیت میبخشد، بلکه به نفوذ منطقهای آن نیز کمک میکند.
در نتیجه، آنان تلاش گستردهای برای تضعیف این توافق به کار بستند.
در دولت نخست ترامپ، آمریکا از برجام خارج شد و تحریمهای اقتصادی شدیدی علیه ایران اعمال کرد.
دولت ترامپ بر همکاریهای امنیتی اسرائیل و کشورهای عربی تأکید کرد که به توافق ابراهیم در سال ۲۰۲۰ منجر شد.
در ادامه، ترامپ دست به ترور سردار (شهید)قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران، در بغداد زد.
دولت بایدن نیز سیاست سختگیرانه علیه ایران را ادامه داد و از بازگشت به برجام خودداری کرد.
محور سیاست او نیز تلاش برای عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان بود، اما حمله حماس در اکتبر ۲۰۲۳ نشان داد که این فرضیه نادرست بوده است.
اسرائیلِ افسارگسیخته
جنگ غزه و واکنشهای آن، منطقه را وارد دور جدیدی از درگیری کرد.
ایران حمایت خود را از نیروهای مقاومت مانند انصار الله یمن و حزبالله لبنان افزایش داد و حملاتی نیز به منافع آمریکا و عربستان انجام شد.
با این وجود، عربستان در مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین، روابط خود را با ایران عادی کرد و حملات انصارالله یمن به خاک عربستان پایان یافت.
حمله حماس به اسرائیل، روند عادیسازی میان عربستان و اسرائیل را متوقف کرد.
در حالی که دولت بایدن گمان میکرد این جنگ سبب تقویت اتحاد امنیتی اسرائیل-خلیج فارس خواهد شد، اما کشورهای عرب از ورود به جنگ خودداری کردند و نسبت به وضعیت انسانی در غزه نگران بودند.
در پاییز ۲۰۲۴، با شهادت رهبران حماس و حزب الله تحولات میدانی به نفع اسرائیل رقم خورد و همین این رویا را در سر اسرائیل انداخت که می تواند تاسیسات هسته ای ایران را هدف قرار دهد.
اقدامی که به باور بسیاری از کارشناسان غیر ممکن است.
تغییر محاسبات ایران و اعراب
با این حال، ترامپ برخلاف انتظار اسرائیل عمل کرده است.
او در برابر فشارهای اسرائیل برای حمله نظامی مقاومت کرده و بهدنبال احیای توافقی هستهای است.
کشورهای عرب خلیج فارس نیز که روزی با برجام مخالف بودند، اکنون از دیپلماسی با ایران حمایت میکنند.
دلیل آن روشن است: آنها از تأثیر جنگ بر اقتصاد خود هراس دارند.
همزمان، رفتار اسرائیل در منطقه نیز موجب نگرانی شده است.
اسرائیل به اشغال غزه ادامه میدهد و در لبنان و سوریه عملیات نظامی گستردهای انجام میدهد.
همچنین قصد دارد این حملات را به ایران و منطقه خلیج فارس نیز گسترش دهد.
کشورهای عرب نگراناند که چنین اقداماتی توازن منطقهای را بر هم بزند و آنها را قربانی یک جنگ تمامعیار کند.
تاریخ خاورمیانه نشان داده که هیچ قدرتی نتوانسته بر دیگران سلطه کامل یابد.
اکنون نیز اعراب، ایران و حتی ترکیه خواهان توازن جدیدی هستند.
کشورهای خلیج فارس، با وجود نداشتن روابط رسمی با ایران، نقش مهمی در میانجیگری میان تهران و واشنگتن ایفا میکنند.
عمان و عربستان در طراحی پیشنهادهای جدید برای توافق هستهای نقش کلیدی دارند.
محور ثبات منطقهای
ایران و کشورهای عرب خلیج فارس به یکدیگر نیاز دارند و هر دو به توافق هستهای علاقهمندند.
چنین توافقی میتواند زمینه همکاریهای امنیتی، سرمایهگذاری و تجارت را فراهم کند.
در عین حال، این توافق نیازمند قطع رابطه با اسرائیل نیست.
کشورهای عرب خواهان توازنی هستند که از آنها در برابر هر دو قدرت منطقهای ــ ایران و اسرائیل ــ محافظت کند.
سفر اخیر ترامپ به منطقه، نشانههایی از این رویکرد را در خود داشت.
او بدون توجه به خواسته اسرائیل، با انصارالله توافق آتشبس امضا کرد.
همچنین، در اظهاراتی در ابوظبی، به وضعیت انسانی در غزه اشاره کرد و گفت: «مردم زیادی در غزه در حال گرسنگی هستند» ــ جملهای که بهنظر میرسید انتقادی از محاصره دههفتهای اسرائیل باشد.
نویسنده بر این باور است که برای آنکه این تحول واقعاً به صلح و ثبات منجر شود، توافق هستهای باید بخشی از چارچوبی جامعتر باشد: احیای توافق ابراهیم، پایان جنگ غزه، تضمین آینده سیاسی برای فلسطینیان و ایجاد توازن منطقهای میان آمریکا، ایران، اعراب و اسرائیل.
اگر مذاکرات شکست بخورد، احتمال ادامه درگیریها و توقف روند عادیسازی وجود دارد.
اما اگر توافقی حاصل شود، کشورهای عرب خلیج فارس میتوانند محور نظم جدیدی در خاورمیانه شوند ــ نظمی که شاید برای نخستینبار، امیدی واقعی برای صلح به همراه داشته باشد.
منبع: فارن افرز