ایران و افغانستان؛ پیوندی ناگسستنی که نیازمند مدیریت است
پیوند دیرینه ایران و افغانستان با واقعیت های سخت جمعیتی رو به رو شده است. حضور میلیونی هموطنان افغان در ایران - برآورد ها از 5 تا 8 میلیون نفر حکایت دارد - به چالشی چندبعدی تبدیل شده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، سید محسن راوی، کارشناس مسائل اجتماعی در یک یاداشت اختصاصی که در اختیار تسنیم قرار داده، به پیوند دیرینه ایران و افغانستان که نیازمند مدیریت است اشاره کرده است که متن آن به این شرح است:
خاک خراسان بزرگ، گهوارهای است که قرنها ایران و افغانستان را در آغوش کشیده است.
از فردوسی که حماسهاش مرزهای جغرافیایی را درنوردید تا مولانای بلخی که اندیشهاش از بلخ تا قونیه پراکنده شد، این سرزمین، تاروپود فرهنگی ناگسستنی دارند.
گویشهای شیرین فارسی در دو سوی مرز، گواه زنده این پیوند عمیق است.
اما امروز، این روایت دیرینه با واقعیتهای سخت جمعیتی روبهرو شده است.
حضور میلیونی هموطنان افغان در ایران - برآوردها از 5 تا 8 میلیون نفر حکایت دارد - به چالشی چندبعدی تبدیل شده است.
این جمعیت که حدود 10 درصد ساکنان کشور را شامل میشود، با نرخ باروری 3.45 در مقابل نرخ 1.65 ایرانیان، پرسشهای جدی درباره توازن جمعیتی آینده ایجاد کرده است.
تأثیر این حضور در خدمات عمومی نیز چشمگیر است؛ نمونهاش اختصاص یکچهارم تختهای زایمان اصفهان به اتباع خارجی یا جهش 40 درصدی اجارهبها در حاشیه شهرهای بزرگ ناشی از حضور افاغنه در حاشیه شهرهای بزرگ است.
در این میان، راهحلهای نوآورانه میتواند توازنی بین پیوندهای تاریخی و مدیریت واقعبینانه ایجاد کند.
الگوی ایجاد شهرکهای صنعتی مرزی در مناطق مرزی در کشورهای مختلف سنجیده شده است این مهم میتواند در ماهیرود - با الگوبرداری از مدلهای موفق بینالمللی - چارچوبی نظاممند ارائه دهد.
در این طرح، اسکان موقت دو ساله، محدودیت خروج از محوطه ویژه و اختصاص بخشی از دستمزد به صندوق بازگشت، همزمان به نیازهای اقتصادی و نظارتی قابل تحقق است.
سیاست کاهش تدریجی حضور افاغنه در ایران باید به صورت جدی پیگیری، تبیین و تأکید یابد و تحقق آن نیازمند سازوکارهای عملی است.
مالیات تصاعدی بر کارفرمایان - از 10 درصد در سال نخست تا 50 درصد در سال پنجم - انگیزههای استخدامی را تعدیل میکند.
همراهسازی این طرح با ممنوعیت خانوادهآوری و فرزندآوری در صورت حضور خانواده افاغنه در کشور میزبان و نظام ودیعهگذاری 50 درصد حقوق برای بازگشت تضمینی، میتواند به مدیریت هدفمند جریان جمعیت بینجامد.
در سطح کلانتر، دیپلماسی فعال با کابل برای ایجاد کریدورهای امن اقتصادی در قندهار و هرات، و سرمایهگذاری مشترک در معادن افغانستان با نیروی کار محلی، ریشههای مهاجرت را هدف میگیرد و با ایجاد ظرفیتهای شغلی در جامعه و کشور مبدأ مهاجرت را میکاهد.
این اقدامات میتواند با راهکارهای نظارتی پیشرفته نظیر ثبت زیستسنجی در مراکز کاری، معاینات ادواری سلامت و سامانههای رصد تحرکات - با رعایت حریم خصوصی - ابزارهای مدیریت هوشمند جمعیت و ...
تکمیل شود.
همانگونه که شاعر پارسیگوی اشاره دارد؛ بنیآدم اعضای یک پیکرند، اما باید توجه داشت هر عضوی جایگاه خویش را دارد.
این بازخوانی هوشمندانه، نه انکار میراث مشترک که ترسیم روابطی متوازن است.
احیای پروژههای فرهنگی مشترک مانند بازسازی آرامگاه رودکی، توجه به هرات و سمرقند و بهرهگیری هدفمند از نیروی کار بدون هزینههای اجتماعی، سه ضلع این راهبرد جامع هستند.
پایان سخن آنکه ایران میتواند با درآغوشکشیدنِ برنامهریزیشده افاغنه و توسعه همکاری دوجانبه با دولت مستقر در افغانستان، هم میراث خراسان بزرگ را پاس دارد و هم از چالشهای جمعیتی پیشرو عبور کند.
این نه گزینه احتمالی بلکه ضرورتی راهبردی برای پایداری دو ملت همریشه است.
انتهای پیام/424