خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 19 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

مادر قرن ۲۱؛ تعادلی میان هویت فردی و نقش سنتی

اعتماد | همه | دوشنبه، 19 خرداد 1404 - 12:00
مادر بودن تنها به معنای مراقبت از فرزند و انجام وظایف خانوادگی نیست. مادر قرن ۲۱، در مواجهه با جهانی پر از تغییرات سریع، نقش‌های متفاوت و انتظارات گاه متناقض، باید هویتی چندلایه را در خود پرورش دهد.
مادر،مادران،مادري،نقش،زندگي،قرن،انتخاب،اجتماعي،مراقبت،مسير،ف ...

مادر بودن تنها به معنای مراقبت از فرزند و انجام وظایف خانوادگی نیست.
مادر قرن ۲۱، در مواجهه با جهانی پر از تغییرات سریع، نقش‌های متفاوت و انتظارات گاه متناقض، باید هویتی چندلایه را در خود پرورش دهد.
کد خبر: 717676 | ۱۴۰۴/۰۳/۱۹ ۱۱:۵۵:۵۴
زهرا تجویدی- مادر بودن تنها به معنای مراقبت از فرزند و انجام وظایف خانوادگی نیست.
مادر قرن ۲۱، در مواجهه با جهانی پر از تغییرات سریع، نقش‌های متفاوت و انتظارات گاه متناقض، باید هویتی چندلایه را در خود پرورش دهد.
او نه‌تنها باید همچون گذشته دلسوز و پرورش‌دهنده باشد، بلکه در بسیاری موارد باید هم‌پای مردان در عرصه‌های شغلی، تحصیلی و اجتماعی حضور مؤثر داشته باشد.
این گذار از نقش سنتی به مادری مدرن، چالشی بزرگ و در عین حال فرصتی برای بازتعریف زن بودن و مادر بودن در جهان امروز است.
مادر سنتی؛ تصویری از گذشته
در جوامع سنتی، مادر نقش محوری در خانواده داشت؛ او مسئول تربیت فرزندان، حفظ نظم خانه و حمایت عاطفی از اعضای خانواده بود.
این نقش، هرچند ارزشمند و قابل احترام، اغلب با حذف یا کمرنگ‌شدن سایر جنبه‌های هویتی زن همراه بود.
زنان بسیاری زندگی خود را در خدمت خانواده تعریف می‌کردند و اگرچه در این نقش احساس معنا می‌کردند، اما فرصت تجربه‌های فردی، رشد حرفه‌ای یا حتی تفریح و استقلال شخصی برایشان محدود بود.
با گسترش شهرنشینی، افزایش سطح تحصیلات، توسعه فناوری و گسترش ارتباطات جهانی، این الگو دستخوش تغییر شد.
زن امروز با دنیایی روبه‌روست که در آن انتخاب‌های متنوع‌تری پیش روی اوست؛ از انتخاب سبک زندگی تا نحوه مادر شدن، همه‌چیز قابل مذاکره است.
البته که بهتر شدن شرایط برای زنان به معنای پایان مشکلات آن‌ها نیست.
ظهور مادر مدرن؛ جست‌وجوی تعادل
مادر مدرن باید میان چندگانگی هویتش تعادل برقرار کند.
او ممکن است در روز یک مدیر پروژه باشد و شب هنگام مادری دلسوز.
در صبح در جلسه‌ای مهم شرکت کند و عصر، با کودکش در پارک بازی کند.
این جابه‌جایی مداوم میان نقش‌ها، نیازمند انرژی روانی، مهارت مدیریتی و حمایت اجتماعی است.
مادر قرن ۲۱ اغلب با احساس گناه درگیر است؛ چرا که هر کدام از نقش‌هایش ممکن است از او انتظار صددرصدی داشته باشند.
کارفرما انتظار بهره‌وری کامل دارد، فرزند نیاز به حضور عاطفی و جامعه هنوز به الگوهای سنتی وفادار است.
مسئله این نیست که مادر بودن در گذشته آسان‌تر بوده یا امروزه سخت‌تر است؛ بلکه نوع فشارها و انتظارات تغییر کرده‌اند.
مادر امروز باید تصمیم بگیرد که چگونه هویت خود را در میان این نقش‌ها گم نکند.
چالش‌های ساختاری و اجتماعی مادری
یکی از بزرگ‌ترین موانع پیش‌روی مادران مدرن، ساختارهای اجتماعی است که هنوز خود را با واقعیت‌های جدید هماهنگ نکرده‌اند.
مرخصی زایمان ناکافی، نبود مهدکودک‌های با کیفیت و مقرون‌به‌صرفه، نابرابری در محیط‌های کاری و عدم حمایت اجتماعی از مادران شاغل، از جمله مسائلی است که بسیاری از زنان را در تنگنا قرار می‌دهد.
فراتر از ساختارهای رسمی، نگرش‌های فرهنگی نیز بر وضعیت مادران تأثیر می‌گذارند.
بسیاری از زنان هنوز از سوی خانواده یا جامعه تحت فشار قرار می‌گیرند که الگوهای سنتی را بازتولید کنند.
برای مثال، زنی که شاغل است و ساعات کمتری را با فرزندش می‌گذراند، ممکن است از سوی اطرافیان به کم‌توجهی یا «مادری ناکافی» متهم شود، در حالی که واقعیت‌های اقتصادی و فردی چنین انتخابی را ضروری یا مطلوب کرده‌اند.
فناوری؛ یاری‌گر یا عامل فشار؟
نقش فناوری در زندگی مادران مدرن دوگانه است.
از یک‌سو، ابزارهای دیجیتال به مادران کمک می‌کنند تا وظایف خود را بهتر مدیریت کنند.
کار از راه دور، اپلیکیشن‌های سازماندهی، شبکه‌های اجتماعی حمایتی و منابع آموزشی آنلاین، زندگی را برای مادران آسان‌تر کرده‌اند.
از سوی دیگر، همین فناوری‌ها فشار مضاعفی نیز ایجاد می‌کنند؛ تصویری که در شبکه‌های اجتماعی از مادران «کامل» و بی‌نقص ارائه می‌شود، می‌تواند باعث احساس نارضایتی و ناکافی بودن شود.
مادر مدرن باید در برابر این تصاویر فیلترشده و آرمانی، مقاومت ذهنی پیدا کند و واقعیت زندگی خود را بپذیرد.
تحول در هویت مادری
یکی از پرسش‌های اساسی در مسیر مادر شدن در قرن بیست‌ویکم این است: چگونه می‌توان هم مادر خوبی بود و هم فردی با هویتی مستقل؟
پاسخ این پرسش برای هر زنی متفاوت است و بستگی به شرایط فردی، اهداف زندگی، نوع رابطه با فرزند و حتی با شریک زندگی دارد.
اما نکته کلیدی در این است که مادر بودن دیگر مترادف با قربانی شدن نیست.
مادران بسیاری هستند که با حفظ علایق، دوستان، مسیر شغلی و وقت گذاشتن برای خود، به فرزندانشان نیز عشق و توجه کافی می‌دهند.
این الگو نه‌تنها برای خودشان مفید است، بلکه برای فرزندان نیز الگویی سالم‌تر از زن و مادر ارائه می‌دهد؛ الگویی که در آن تعادل، مراقبت از خود و احترام به هویت فردی به اندازه فداکاری و محبت اهمیت دارد.
نقش مردان و شریک زندگی
در مسیر مادری در قرن ۲۱، مردان نیز نقشی حیاتی دارند.
اگرچه مادر بودن از نظر بیولوژیک ویژگی‌هایی دارد که مردان نمی‌توانند تجربه کنند و این برای همیشه نقش والدگری را نابرابر می‌کند، اما در سطح اجتماعی و خانوادگی، تقسیم عادلانه وظایف و مسئولیت‌ها می‌تواند فشارهای زیادی را از دوش مادر بردارد.
پدرانی که در مراقبت از فرزند، کارهای خانه و تصمیم‌گیری‌های مربوط به تربیت مشارکت دارند، نه‌تنها شریک بهتری هستند، بلکه الگویی سالم‌تر برای فرزندان ایجاد می‌کنند.
در واقع، بازتعریف مادری، بدون بازتعریف پدری ممکن نیست.
تا زمانی که مسئولیت‌های والدینی به‌طور نابرابر تقسیم شود، مادران همچنان با بار سنگین‌تری روبه‌رو خواهند بود.
بازنگری در سیاست‌گذاری‌ها
برای اینکه مادران قرن ۲۱ بتوانند نقش‌های مختلف خود را با موفقیت ایفا کنند، نیاز به تغییرات اساسی در سیاست‌گذاری‌ها داریم.
از جمله:
افزایش طول و کیفیت مرخصی زایمان مادر و پدر؛
گسترش خدمات مهدکودک و مراقبت از کودک با کیفیت بالا؛
ایجاد فضای کار منعطف و امکان دورکاری؛
آموزش مدیران و کارفرمایان در خصوص اهمیت حمایت از والدین؛
ارائه خدمات روان‌شناختی و حمایتی برای مادران.
این اقدامات می‌توانند به مادران کمک کنند تا بدون قربانی کردن خود، نقش مادری را با کیفیت ایفا کنند.
مادری در عصر انتخاب
مادر بودن در قرن ۲۱، بیش از هر زمان دیگری، به معنای انتخاب است.
انتخاب اینکه چه نوع مادری باشیم، چگونه زمان و انرژی خود را توزیع کنیم و مهم‌تر از همه، چگونه هویت خود را در میان این انتخاب‌ها حفظ کنیم.
این عصر، هم‌زمان که چالش‌برانگیز است، فرصتی بی‌نظیر برای بازتعریف مادری نیز فراهم کرده است.
مادری که بر پایه آگاهی، انتخاب و احترام به خود و دیگری استوار است؛ نه الزامی بی‌چون‌وچرا.
در نهایت، هیچ الگویی برای مادر بودن کامل و جهانی نیست.
هر زنی، با توجه به موقعیت و خواسته‌های خود، می‌تواند مادری منحصر به‌فرد باشد؛ مادری که در عین مراقبت از فرزند، مراقب خود نیز هست و هویتی چندلایه و پویا را با افتخار زندگی می‌کند.
مادران تنها مسئول تربیت نیستند؛ آنها منبع الهام، قدرت و فرهنگ‌ساز جامعه‌اند.
بسیاری از مادران هنرمند، نویسنده، پژوهشگر یا کارآفرین هستند که فراتر از خانه، بر محیط اطراف خود تأثیرگذارند.
آنها به فرزندانشان یاد می‌دهند که زن بودن به معنای محدود بودن نیست، بلکه فرصتی است برای رشد، یادگیری و ایجاد تحول.
گفتمان مادرانه در رسانه‌ها نیز نیاز به تحول دارد.
باید تصویر مادر را از قالب قربانی خسته، یا ابرانسانی بی‌نقص، خارج کرد و به او اجازه داد تا انسانی واقعی، با خطاها، آرزوها و توانمندی‌های منحصربه‌فرد دیده شود.
رسانه‌ها می‌توانند با نمایش روایت‌های متنوع از مادران، این تغییر فرهنگی را تقویت کنند.
در مسیر رسیدن به مادری متعادل، آموزش کودکان و نوجوانان نیز نقش مهمی ایفا می‌کند.
اگر دختران و پسران از کودکی یاد بگیرند که والدگری مسئولیتی مشترک است و مادران نیز نیاز به حمایت دارند، در آینده جامعه‌ای با خانواده‌های سالم‌تر و پایدارتر خواهیم داشت.
مادران آینده باید بدانند که در انتخاب مسیر خود تنها نیستند و مادر بودن با حفظ خودِ حقیقی ممکن است.
مادر بودن در قرن ۲۱ بیش از هر چیز یک فرصت است؛ فرصتی برای تعریف دوباره عشق، مراقبت و قدرت در بستری که آزادی انتخاب و احترام به تفاوت‌ها اصل اساسی آن است.
افق‌های تازه در نقش مادری
با توجه به پیشرفت‌های پزشکی، مادر شدن دیگر تنها به سال‌های ابتدایی بزرگسالی محدود نمی‌شود.
بسیاری از زنان با بهره‌گیری از دانش نوین باروری، در سنین بالاتر تصمیم به فرزندآوری می‌گیرند.
این تغییر نه‌تنها نیازمند آمادگی جسمی است، بلکه به بلوغ فکری و اقتصادی نیز وابسته است.
مادرانی که با تجربه‌ی بیشتر وارد این مسیر می‌شوند، اغلب با دیدگاه‌های دقیق‌تر و آگاهانه‌تری فرزندان خود را پرورش می‌دهند.
همچنین، افزایش تعداد خانواده‌های تک‌سرپرست یا فرزندخواندگی، نشان می‌دهد که مفهوم مادری تنها به ساختارهای سنتی محدود نیست.
امروزه مادر بودن بیش از هر زمان به معنای یک انتخاب آگاهانه و برآمده از عشق است، نه صرفاً یک ضرورت زیستی یا فشار اجتماعی.
توجه به سلامت روان مادران نیز موضوعی حیاتی در این عصر است.
اختلالاتی مانند افسردگی پس از زایمان باید از سایه بیرون بیایند و به رسمیت شناخته شوند.
حمایت‌های روان‌شناختی از مادران باید جزو سیاست‌های اصلی بهداشت عمومی باشد.
زیرا مادری که از درون آرام و سلامت باشد، فرزندانی متعادل‌تر و جامعه‌ای پویا‌تر پرورش می‌دهد.
در نهایت، جامعه‌ای که مادرانش را گرامی می‌دارد، نه از سر ترحم یا تقدیس افراطی، بلکه با نگاهی واقع‌گرایانه و حمایتگر، در مسیر توسعه‌ای پایدارتر گام برمی‌دارد.
مادری در قرن ۲۱ نماد مسئولیت‌پذیری، خلاقیت و شجاعت است.
شجاعت در انتخاب، در تغییر و در حفظ خود در میان طوفان نقش‌ها و انتظارات.
این مادران آینده‌ ما را می‌سازند؛ آینده‌ای که در آن زنان و مردان هر دو، فارغ از کلیشه‌ها، انسانی‌تر و برابرتر زندگی خواهند کرد.