کارکرد «مبانی تحلیلگری» در بزنگاههای اجتماعی - تسنیم
در بزنگاه تقابل آفرینی برخی جریان ها از مصالح و مناسک اسلام با جمهوریت، شایسته است که مبانی مردم سالاری دینی و تفسیر صحیح از آن مرور شود تا فراتر از اخبار و تحلیل پشت پرده ای، انسان از مهلکه این گونه دوگانه سازی های کاذب نجات یابد.

خبرگزاری تسنیم ـ مهدی رسولی؛ طبیعت اجتماع از اولین جوامع انسانی تا کنون، با داده و خبر و تحلیلها در عرصههای گوناگون گره خورده است.
همه افرادی که ذرهای روح اجتماعی در آنها دمیده شده باشد، در تمام اتفاقات و حوادث اجتماعی به دنبال داده و خبر و تحلیل هستند.
این طبیعت اجتماعی هرچند که صفت و ودیعهای الهی بوده و با مبنای اجتماعیت اسلام گره خورده است؛ اما وقتی به صحنه اجتماع نظر شود، مستضعفینی دیده میشود که روزانه در دریای خبرها و تحلیلهایی که از هزاران سو همانند امواج خروشان به سمت آنان میآید، دست و پا زده و اغلب بیخبر از این هیاهوی بیکران دریا، غرق میشوند.
با دقت بیشتر میتوان فهمید که در این عرصه بسیار حساس، گاه گمراهی افراد اجتماع، تنها با یک خبر و تحلیل نادرست که در میان هزاران مصداق نادرست آن خفته است، رقم میخورد.
حال در این هیاهوی اطلاعات چه باید کرد؟
آنان که از گمراهی و کجروی در بزنگاهها وحشت دارند، چه مسیری را در پیش گیرند و در فتنهها و ابتلائات اجتماعی، به سوی کدام مأمن پناه ببرند؟
در چکاچک شمشیرهای احزاب سیاسی و نظرات آنها که گاه صد درصد مقابل هم هستند، به کدام طرف مایل شوند؟
و از همه مهمتر وظیفه تبیینگرانی که گاه صدها، گاه هزاران و گاه حتی میلیونها مخاطب در روبهروی آنهاست چیست؟
بعضی با اطلاع از این هیاهو و با علم به این گرداب دائمی در قلب اجتماع، راه تبعیت از چندین فرد مطلع را برمیگزینند؛ بعضی دیگر نیز برخی از خبرگزاریها و مطبوعات و شبکههای اجتماعی را فصل الخطاب ذهنیت خود قرار میدهند؛ بعضی هم بدون توجه به نادرستی مسئله اسارت تحلیلی، تنها به دنبال نظر جناح سیاسی خود میگردند؛ در این میان هم هستند بسیاری که با نامگذاری روش خود به انقلابیگری و تبعیت از رهبری، تمام جمعبندیها و تحلیلهای ذهنی خود در مورد مسائل گوناگون را از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، به بیانات مقام معظم رهبری گره زده و انتظار دارند که ایشان از جزئیات و اتفاقات خیابانشان هم به آنان تحلیل ارائه دهند!
تمام این مسیرها هرچند به عنوان بخشی از پازل طرح حقیقت، دارای ارزش و اعتبار تحلیلی است؛ اما در پی گرفتن این مسیرها به عنوان مسیر مستقل و دائمی، نتیجهای جز حیرت و گمراهی و غرق شدن در دریای اجتماع ندارد.
پیگیری مسیرهای نادرستی که بیان شد، انسان را به یک مصرفگرای همهجانبه در عرصه اندیشه و تحلیل تبدیل میکند؛ این مسیرها دائما انسان را چندین قدم از بزنگاههای عمل، عقب نگه میدارد؛ این افراد اگر به حقیقت هم برسند، توّابینی در مسیر امام جامعه خود خواهند بود.
تنها راه برونرفت از طوفانهای اجتماعی و وصول به حقیقت در زمان مناسب و همپایی با آن در گلوگاههای حوادث افزون بر پیگیری چندجانبه از مسیرهای یاد شده، امری فراتر از این مسیرها بوده و فکر انسان را در جایگاه بالاتر و مسلط تری قرار میدهد؛ این مسیر نجاتبخش، راه یافتن به «ملاک و مبانی» در حوادث است.
در بزنگاههای تقابلآفرینی برخی جریانها از مصالح و مناسک اسلام با جمهوریت و مردم، شایسته است که مبانی مردمسالاری دینی و تفسیر صحیح از آن مرور شود تا فراتر از اخبار و تحلیل پشت پردهای و در انتظار بیانات رهبری نشستن، انسان از مهلکه این گونه دوگانهسازیهای کاذب نجات یابد.
در بزنگاهای تقابل نظرات احزاب در سیاستهای بین الملل، زاویه دید صحیح نسبت به مبانی استضعاف و استکبار و حدود و ثغور آن در سنن الهی است که افراد را از چاه تردید و حیرت میان صلح و جنگ بیرون میکشد.
در بنگاههای شبهات علیه بیاطلاعی و انفعال رهبری، بررسی جایگاه و وظایف رهبری است که فراتر از شنیدههایی از این و آن و تحلیل هر تحلیلگری، نگاه صحیح به امام جامعه را نصیب انسان میکند.
افراد یک اجتماع میتوانند با وصول به ملاک و مبانی در حوادث و پیچراههای اجتماعی و سیاسی، همیشه همپای حوادث بیندیشند و عمل کنند و عقب نمانند.
این است راز سخن دقیق و عجیب آن مرد الهی که گفت اگر روزی در زندان هم بودید و به هیچ خبری از بیرون دسترسی نداشتید، باید توان تشخیص نظر رهبرتان را داشته باشید!
این نکته والاست که راز تأکیدهای رهبری نسبت به تحقیق و پژوهش در مبانی انقلاب و اسلام از طریق منابع گوناگون از جمله توجه به قرآن و نهج البلاغه، پیگیری اجتهادی نسبت به بیانات امام خمینی، مطالعه کتب ارزشمند و جاودانه شهید مطهری و… را آشکار میکند.
رهبر انقلاب بارها طلاب و دانشجویان و حتی عموم مردم را نسبت به کسب عقلانیت انقلابی از راه پیگیری مبانی و معارف، توصیه کرده است و سخن معروف ایشان در خصوص طلاب که «بیمایه فطیر است»، صراحت در این مسئله دارد.
ایشان حتی از کسانی یاد میکنند که بسیار مبارزهگر بودند، اما از آنجا که به مبانی و معارف ظریف اسلام و منظومه سیاسی آن آشنا نبودند، نتوانستند در مسیر انقلاب بمانند و این شجره طیبه را یاری دهند؛ ایشان در ادامه همین بیان، اینطور میفرمایند که امام خمینی(ره) هم به دلیل اینکه علم و معرفت را با مبارزه عجیب کرده بودند، موفق شدند.
با فهم و دریافت این نکته، وظایف تلاشگران عرصه تبیین هم مشخص میشود.
تبیینگران بیشتر از اینکه اطلاعات و اخبار مصرافگرایانهای به مخاطبان خود ارائه داده و آنان را به مصرف عادت دهند، بایستی اذهان را به تحلیل حوادث از روی مبانی و معارف سوق داده و آنان را بهتدریج به تولیدگران و اندیشمندانی بصیر تبدیل کنند.
این مسیر از آنجا که دارای مراتب و درجاتی است، عامی و عارف را بهرهمند کرده و هیچ کسی را از قطار خود پیاده نمیکند که این مهم، وابسته به عزم و جهتگیری صحیح تبیینگران در مواجهه با مردم است.
انتهای پیام/