حج بدون منا، حجّی بدون عرفان و شعور است
رحیم مخدومی در سفرنامه حجش «یار کجاست؟» می نویسد: «حج بدون منا، حج بدون عرفان و شعور است. حجی که در آن اسرائیل رمی نشود. ابراهیم در فلسطین سر بریده می شود و اسلام در بوسنی، کشمیر مصر و الجزایر. و مسجد بابری در هند و شیعه در اسلام!»

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «یار کجاست؟» سفرنامهای از رحیم مخدومی به عربستان و سفر حج است که برای اولینبار در سال 1372 به چاپ رسید و توجه رهبر معظم انقلاب را نیز به خود جلب کرد؛ تا جایی که ایشان این سفرنامه را بسیار شیرین و زیبا دانستهاند.
نویسنده در توضیحی که در ابتدای این سفرنامه آمده است مینویسد: «حج درس زندگی است و بانگ بیداری، و فرصت بازگشت برای آنان که قسمتی از عمر خویش را به غفلت گذراندند؛ و این همه نه تنها در حج، که در لحظه لحظه طبیعت و نیز دیگر عبادات هویداست؛ اما در حج آشکارتر.
هرکس به فراخور گنجایش فهم خویش از این کلاس بزرگ برداشتی دارد.
این دفتر نیز مجموعهای است از برداشت بسیار اندک اینجانب از حج.»
در بخشی از این سفرنامه مخدومی مینویسد: « یک بار دیگر با کفن آشتی کرده ایم.
باز هم امتحانی در راه است.امتحانی و فرصتی دیگر مثل تمام طول زندگی که مملو است از غفلت نمودهاند.
امتحانها و فرصتها برای کسانی که در امتحانات قبلی هول شده و یا غفلت نمودهاند.
به راستی که خداوند چقدر صبور است و بنده چقدر جسور!
یک بار دیگر محرم شدهایم.
اما این بار در خود مکه.
یعنی که از اینجا به بعد ادامه راه است، نه تکرار راه.
در ابتدای راه محرم شدیم، تا شاید به سلاح اخلاص، پاکی و بیآلایشی مسلح شویم.
از همه دل بکنیم و دل به یکی بسپاریم.
سپس خود را به رودی سپردیم تا شاید به او منتهی شویم.
وقتی به او رسیدیم که در مقام ابراهیم بودیم.
یعنی برای رسیدن به او باید ابراهیم شد.
وقتی به او رسیدیم که در راه هاجر بودیم.
یعنی برای او از حاجی تیر ابراهیم میخواهد و سعى هاجر.
اما اینها همه یک آمادگی بود برای ادامه راه.
راهی که خدایی است اما خدایان دیگری برای انحراف رهرو به بیراهههای دیگر، بر سر راهش ایستادهاند.
پس ادامه راه بدون برداشتن معبر، امکانپذیر نیست.
حاجی اگر بدون عرفات و مشعر و منا حج کند، سر از سقیفه در خواهد آورد و با شیطان همدست خواهد شد.
به نام خدا نماز خواهد خواند، اما در خدمت شیطان.
چه بسا شیطان را اشتباه خواهد گرفت.
چراکه عرفان عرفات را نگذرانده و در مشعر به شعور نرسیده.
لذا بر گوسفندان گرگی خواهد نمود و بر گرگان گوسفندی.
در حالی که سلاح و خشم و قدرت دارد و شاید عشق به اسلام هم!
اما در آغوش دشمن عشوه خواهد رفت و بر دوست خرده گرفته، عقدهها را بر سر او خالی خواهد کرد.
سلاح را به سمت کسی خواهد گرفت که قصد داشته او را از نوکری درآورد.
او میخواسته این را آقا کند، این میخواهد او را سرکوب نماید.
این است سرنوشت حج بدون برائت حج بدون برائت، حج بدون منا است.
حج بدون منا، حج بدون عرفان و شعور است.
حجی که در آن اسرائیل رمی نشود.
ابراهیم در فلسطین سر بریده میشود و اسلام در بوسنی، کشمیر مصر و الجزایر.
و مسجد بابری در هند و شیعه در اسلام!
حجی که در آن آمریکا رمی نشود، اسلام رمی خواهد شد.
آن هم چه رمی خون آلودی در زیر پل حجون رمیی عمیق و ریشهای با تبدیل همه ی بناهای اسلامی به بناهای اروپایی، مساجد اینجا بیشتر شکل کلیساست تا مسجد.
و مکه شکل آسمان خراشهای ساحلی اروپاست تا زادگاه اسلام و پیامبر(ص).
آسمان کمکم رو به تاریکی میرود.
بعد از حدود یک ساعت طی طریق، به منطقه پردرختی میرسیم شبیه پارکهای جنگلی ، خیابان های صاف وصوف و جدولهای منظم این شباهت را بیشتر جلوه مینماید.
تابلوی بزرگی بر سر راه پاسخ ابهام همه را میدهد: «بدایه عرفات.» اینجا ابتدای صحرای عرفات است.
هر چند الان بوستان است اما روزگاری پیش صحرایی بوده وسیع مملو از کوه و تپه و سنگلاخ.
سرشار از حرارت و محیطی برای تفکر اندیشه و سرانجام، شناخت.
حالا اردوگاهی است پر از سبزه و درخت.
محیطی برای تفرج و تفنن.
این چادرهای تو در تو زیر این درختچههای کوتاه و پرشاخ و برگ و زمزمهها و سروصداهای جورواجور اطراف و صدای اتومبیل ها و هلیکوپترها و دم و دستگاههای یک بار مصرف و غذاهای زیر چادری و ساک و بساط چیدنهای دور چادری و جا گرفتن های انحصاری و رمل های ریز و نرم که با زیراندازها و موکت های کف چادر یکی شده مردان جبهه را به یاد اردوگاههای کارون و کوثر و جاهای دیگر میاندازد، دانشآموزان را به یاد اردوگاههای شهید باهنر و میرزا کوچکخان و اردوگاههای دیگر رامسر و مردان زندگی بیدغدغه و آسوده خیال را به یاد پلاژهای ساحلی هر کس نگاهی دارد و برداشتی اما فقط یک نگاه و برداشت صحیح است.
در این گیرودار وانفسا، باید آن یکی را شناخت و بدان عمل کرد این است که در کاخ فرعون، موسی شدن مشکل است و منحصر به فرد و در حج ابراهیم شدن خیال انگیز!»
انتهای پیام/