خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 17 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

عرفه فرصتی برای اتصال عاشقانه و بی واسطه با معبود

مهر | استان‌ها | پنجشنبه، 15 خرداد 1404 - 15:29
زاهدان - امروز آسمان به زمین نزدیک‌تر است؛ روزی که دعاهای حاجیان در عرفات با اشک‌ های امید و عشق به معبود آمیخته شده و دل‌های مشتاق در سراسر جهان به نیایش برخاسته است.
عرفه،آسمان،روز،دل،عرفات،روزي،زمين،حاجيان،دعا،الهي،بندگي،عاشق ...

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها، حوا یزدان منش: عرفه، چه واژه‌ی زیبایی‌ست این کلمه، واژه‌ای که شاید در ظاهر تنها چند حرف باشد، اما در باطن، عالمی را در خود پنهان کرده.
روزی که آسمان و زمین به تماشای بندگی می‌نشینند.
روزی که دل‌ها شکسته‌تر از همیشه، چشم‌ها خیس باران عشق الهی، و دعاها پررنگ‌تر و عاشقانه تر از هر زمان دیگرند.
در عرفه، خدا به زمین نزدیک می‌شود، نه از آن جهت که او دور بود، بلکه دل‌های ما در این روز، پرده‌های غفلت را کنار می‌زنند و او را با تمام وجود حس می‌کنند.
چه حال غریبی است عرفه
نگار تمام زمین می‌خواهد گریه کند.
انگار آسمان می‌خواهد سکوت کند تا نجوای عاشقانه حاجیان شنیده شود.
در عرفات، حاجیان ایستاده‌اند، بی‌هیچ پوششی جز احرام، بی‌هیچ زینتی جز اشک، بی‌هیچ نشانه‌ای جز نشانه عجز و بندگی.
گریه می‌کنند، می‌خوانند، می‌خواهند و چه لحظاتی نابی ست آن لحظه‌ها.
لحظه‌هایی که فرشتگان برای ثبت این لحظات عاشقانه و عرفانی صف کشیده‌اند.
لحظه‌هایی که دعا از لب‌ها به آسمان نمی‌رسد، بلکه از دل به عرش می‌رود.
اما من دورم.
نه احرامی بر تن دارم، نه سایه‌ای از عرفات بر سرم.
فقط یک دل دارم، شکسته و تنگ.
دلی که اگرچه از صحرای عرفه جدا مانده، اما بی‌قرار آنجاست.
چه سعادتی وصف ناپذیر است، برای آنان که امروز، در آفتاب سوزان عرفات ایستاده‌اند و با چشمانی اشکبار سر به سجده آستان الهی نهاده‌اند و چه حسرتی بی انتهاست برای من که در پس دیوارهای دنیا، تنها به تماشای تصاویر آن صحرا دل خوش کرده‌ام.
عرفه روزی است که بند بند قلب‌هایمان، به نخی از دعا آویزان می‌شود.
روزی که اشک معنا پیدا می‌کند، و توبه رنگ صداقت می‌گیرد.
در عرفه، حتی خاک هم می‌شنود، حتی نسیم هم دعا را به گوش خدا می‌رساند.
در آن دشت، نه کسی از نام تو می‌پرسد، نه به جاه و مقام نگاه می‌کند.
تو هستی و خدایی مهربان‌تر از مادر که هیچ واسطه و پرده‌ای میان تو و خودش نگذاشته.
خوش به سعادت آن‌هایی که دریافته‌اند، که این روز فرصتی تکرار نشدنی است و متوجه هستند که شاید دیگر بر نگردد.
عرفه یعنی لحظه‌ای که می‌شود همه گذشته و آنچه که در آن هست را رها کرد.
یعنی تو می‌توانی، با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار، تمام خطاها را در آغوش مغفرت و بخشش و رحمت لایتناهی خداوند بسپاری.
می‌شود فریاد زد: خدایا، اگر مرا نبخشی، به کجا بروم؟
اگر این امروز دریچه رحمت تو گشوده نشود، کدام آسمان، پناهگاه دل بی‌قرارم خواهد بود؟
دل من، هرچند دور از عرفات، در همان سرزمین می چرخد و مینالد.
با هر دعا، با هر آه، با هر لبیک از زبان حاجیان، قلبم می‌لرزد و هزار تکه می‌شود.
دلم می‌خواهد میان آن جمع باشم، کنار آنها که با پاهای برهنه و دل‌هایی سبک، آمده‌اند تا از خویشتن خویش رها شوند.
می‌خواهم با آن‌ها بخوانم: الهی، العفو، العفو.
امروز، آسمان با عرفات یکی شده خ
ورشید، از تماشای این بندگی خالص، روشن‌تر و درخشان‌تر از همیشه می‌تابد.
پرندگان، آرام‌تر پر می‌زنند، و حتی باد، نرمی اش را به صحرا هدیه داده تا چادرهای حاجیان آرام بماند.
من در گوشه‌ای از این زمین، هرچند دور از آن مکان مقدس و زیبا، اما با دلی غرق در امید و اشتیاق، چشم به آسمان آبی دوخته‌ام.
من هم آمده‌ام، نه با پا، که با قلب و روحم.
آمده‌ام تا سهمی از این نور ببرم، تا دستی به دامان اجابت برسانم.
آمده‌ام تا بگویم، الهی اگر عرفه، دری به سوی رحمت توست، دل شکسته‌ام را پشت این در تنها و ناامید مگذار.
ای خدای عرفه، ای پذیرنده بی توقع، دل‌های ما را همان‌گونه که هست، بپذیر.
و ما را از آنان قرار ده که امروزشان عرفه است، و فردایشان عید قربان.
عیدی پس از درک یک موج عرفانی عمیق، بخششی پس از توبه‌ای واقعی و نصوح، آرامشی پس از طوفان جان.
در روز عرفه باید حریص بود
روز عرفه، روز بی‌نهایت است، روز فراخوانی بی‌پایان به آغوش مهربان‌ترین، کریم‌ترین، و شنواترین معبود.
روزی که آسمان گوش می‌شود و زمین، بستری برای سجده‌هایی که بوی اشتیاق دارند.
در این روز، نباید کم خواست، نباید کوچک خواست، نباید زود خسته شد و دست برداشت.