یاددداشت| مولفههای اندیشهٔ عرفانی امام خمینی(ره) - تسنیم
در آثار عرفانی امام خمینی(ره) میان مُلک و ملکوت جمع شده است، بین زندگی اجتماعی و سیاسی با معنویت و زهد و پارسایی جمع شده است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، حجت الاسلام سیداحمد غفاری قرهباغ عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در یاددداشت به مولفههای اندیشهٔ عرفانی امام خمینی(ره) پرداخته که در زیر آمده است:
چند ویژگی محوری را میتوان در عرصه اندیشههای عرفانی امام راحل(ره) مورد توجه قرار داد که میتوانند چراغ راه پژوهشهای اندیشمندان شود.
نخستین مساله در رابطه با این موضوع، آن است که امام خمینی(ره) احیاگر عرفان اصیل است؛ ما در عصری زندگی میکنیم که دوره بروز معنویتنماهاست؛ معنویتهای رنگارنگی که هم به سلوک معنوی انسان آسیب میزنند و هم به سبک زندگیاش نفوذ کرده و به لایههای مختلف زندگیاش صدمه میزنند.
امام خمینی(ره) میخواست معنویت اصیل اهلبیتی را در عصر کنونی جلوهگر کند و لذا همواره تلاش میکرد که از ادبیات موجود در کلام اهل بیت(ع) که سرچشمهاش در کلام امیرالعارفین علی بن ابیطالب(ع) است، استفاده کرده و به کار بندد.
دومین ویژگی در میان خصایص عرفانپژوهی امام خمینی(ره) ویژگی جامعهگرایی در عرفان است؛ این ویژگی از اهمیت بهسزایی برخوردار بوده و بسیار ضروری است که اندیشمندان حوزه حکمرانی، برای آن وقت بگذارند.
در آثار عرفانی امام خمینی(ره) میان مُلک و ملکوت جمع شده است، بین زندگی اجتماعی و سیاسی با معنویت و زهد و پارسایی جمع شده است.
امام خمینی(ره) در کنار پرداختن به امور معنوی و پرداختن به زهد، مساله توجه به رهبری سیاسی و تلاش برای برقراری عدالت در ساحت های مختلف را مورد توجه قرار میدهد و نه تنها تزاحمی را میان این دو نمیبیند، بلکه این امور را از وظایف عارفان راستین میداند که این رویکرد، همان رویکرد انبیا و اولیای الهی است که ولایت معنوی را با رسالت و امامت اجتماعی برعهده داشتند.
امام خمینی(ره) سخن شنیدنی خطاب به فرزندشان در جلد 18 صحیفه نور صفحه 512 دارد: «پسرم!
نه گوشه گیری صوفیانه دلیل پیوستن به حق است، و نه ورود در جامعه و تشکیل حکومت، شاهد گسستن از حق.
میزان در اعمال، انگیزههای آنها است.
چه بسا عابد و زاهدی که گرفتار دام ابلیس است و آن دام گستر، با آنچه مناسب اوست چون خودبینی و خودخواهی و غرور و عُجْب و بزرگبینی و تحقیر خلق الله و شرک خفیّ و امثال آنها، او را از حق دور و به شرک میکشاند.
و چه بسا متصدی امور حکومت که با انگیزه الهی به معدن قرب حق نائل میشود، چون داود نبی و سلیمان پیامبر علیهماالسلام و بالاتر و والاتر چون نبی اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم و خلیفه بر حقّش علیبنابیطالب علیهماالسلام و چون حضرت مهدی ارواحنا لِمَقْدَمِه الفداء در عصر حکومت جهانیاش.
پس میزان عرفان و حرمان، انگیزه است.
هر قدر انگیزهها به نور فطرت نزدیکتر باشند و از حُجب حتّی حُجب نور وارستهتر، به مبدأ نور وابسته ترند تا آنجا که سخن از وابستگی نیز کفر است.
این تعبیر امام خمینی(ره) به خوبی نشان میدهد که ایشان گوشهگیری را مساوی با رویکرد عرفانی نمیدانند؛ امام راحل، عرفان را وارد عرصه اجتماع کرد و به این ترتیب، عارف کامل در نگاه امام خمینی(ره) می تواند یک مصلح اجتماعی و حاکم حکیم باشد و این نشاندهندهی پیوند میان اندیشه عرفانی و سیاسی امام خمینی(ره) است.
سومین ویژگی در اندیشه عرفانی امام خمینی(ره) خصیصه ولایت محوری است، البته در رویکرد عرفانی مکتب «ابن عربی» و تقریبا همه عارفان اسلامی تصریح به جایگاه محوری ولایت به عنوان عنصر اصلی و عصاره و جوهر عرفان ناب، شده است.
اینجاست که پیوند مفهوم ولایت با مفاهیمی نظیر حکمت و عدل بسیار جلوهگر و مهم می شود؛ ولیّ کسی است که هم حَکَم و هم عادل است و سلطنت وحدت، مقتضی ویژگی حکمیت و ویژگی ابراز اسم حَکَم و عادل است، به بیان دیگر، ولیّ مظهر اسم مبارک ترکیبی حَکَم عدل است و از هیچ حقی تجاوز نمیکند و به هیچ بنده ای نیز ستم روا نمی دارد؛ گاهی حکم بر کثرت می کند، گاهی همین کثرت را ظهور وحدت می بیند و عدالت اَسمایی را تدبیر می کند و این، رویکرد بسیار مهمی در ولایتاندیشی است که در درون خودش عدالتمحوری و پذیرش حکمیت را دارد که جلوههای مختلف ولایت تکوینی و تشریعی است.
چهارمین ویژگی در اندیشه عرفانی امام خمینی(ره)، مسئولیت پذیری است.
شاید بشود گفت غالب مکاتب عرفانی متمرکز بر کلیدواژه عدم پذیرش مسئولیت هستند، از سوی دیگر معمولا عرفان با مردم گریزی و ترک دنیا و عزلت عجین شده است اما ویژگی خاصی که عرفان امام راحل دارد این است که ایشان در عین اوج عرفانی، هرگز از خلق گریزان نبود و خدمت به خلق را عبادتی بزرگ و عین سلوک می دانست.
امام خمینی(ره) نظر کسانی که تصور میکردند عرفان مردم را از فعالیت باز می دارد با این عبارت نقد کرده و در جلد 20 صفحه 166 صحیفه نور می نویسد: «امیرالمؤمنین در عین حال که اعرف خلق اللَّه بعد از رسول اللَّه در این امّت، به حق تعالی بود مع ذلک، نرفت کنار بنشیند و هیچ کاری به هیچی نداشته باشد، هیچ وقت هم حلقه ذکر نداشت، مشغول بود به کارهایش، ولی آن هم بود.
یا خیال میشود که کسی که اهل سلوک است، اهل سلوک باید به مردم دیگر کار نداشته باشد، ...
این سلوک در انبیا زیادتر از دیگران بوده است، در اولیا زیادتر از دیگران بوده است، لیکن نرفتند خانه شان بنشینند و بگویند که ما اهل سلوکیم و چه کار داریم که به ملت چه می گذرد...اگر بنا باشد که اهل سلوک بروند کنار بنشینند، پس باید انبیا هم همین کار را بکنند و نکردند.
موسی بن عمران اهل سلوک بود، ولی با این وجود، رفت سراغ فرعون و آن کارها را کرد، ابراهیم هم همینطور، رسول خدا هم که همه میدانیم.
رسول خدایی که سالهای طولانی در سلوک بوده است، وقتی که فرصت پیدا کرد، یک حکومت سیاسی ایجاد کرد برای اینکه عدالت ایجاد بشود.
بهتبع ایجاد عدالت فرصت پیدا می شود برای اینکه هر کس هر چیزی دارد بیاورد.
وقتی که آشفته است نمی توانند، در یک محیط آشفته نمی شود که اهل عرفان، عرفانشان را عرضه کنند».
بنابراین، امام خمینی(ره) مبادرت به طرح عرفان جامعهگرا می کند نه عرفان جامعهگریز، امام(ره) عرفان جلوتپذیر و نه خلوت پذیررا پیشنهاد می کند و این عرفان را به عنوان عرفان ناب معرفی می کند.
انتهای پیام/