روایت آیتالله ناصری از سیره سادهزیستی و تدبیر امام خمینی - تسنیم
آیت الله محمدرضا ناصری، یار دیرین امام خمینی(ره) در دوران تبعید در گفت وگویی تفصیلی به بررسی ابعاد شخصیتی، مدیریتی و معنوی بنیان گذار انقلاب اسلامی پرداخت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از یزد، چهاردهم خرداد، تنها سالروز ارتحال یک رهبر سیاسی نیست؛ بلکه نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است که با نام امام خمینی(ره) گره خورده است؛ شخصیتی که نهفقط یک نظام سیاسی، بلکه افق جدیدی از دینداری، مردمباوری و خدامحوری را پیش روی جهان گشود.
در این ایام، بازخوانی ابعاد شخصیتی و سیره عملی امام راحل، ضرورتی است برای شناخت بهتر انقلاب اسلامی و راهی که همچنان پیش رو داریم.
در میان یاران صدیق و نزدیک امام خمینی(ره)، نام آیتالله محمدرضا ناصری، نماینده ولیفقیه در استان و امامجمعه یزد، جایگاه ویژهای دارد.
وی که در دوران تبعید امام همراه ایشان بوده، هم از نزدیک با زوایای شخصی و معنوی امام آشناست و هم در سالهای پس از انقلاب، تداوم همان آرمانها را در کلام و عمل دنبال کرده است.
ناصری نهتنها یک روحانی و عالمی اندیشمند، بلکه یک شاهد عینی بر روزهای پرحادثه و تعیینکننده تاریخ معاصر است.
به همین مناسبت، در سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، با آیتالله ناصری به گفتوگویی تفصیلی نشستیم تا از زبان وی، از خاطرات پاریس تا ویژگیهای رهبری امام، از دغدغه خدمت به محرومان تا مبانی قیام 15 خرداد، تصویری روشنتر از امام خمینی(ره) ترسیم کنیم؛ مردی که حتی نسبت به غذای ساده خود نیز احساس مسئولیت داشت.
تسنیم: ایام 14 و 15 خرداد چه جایگاهی در تاریخ انقلاب اسلامی دارد و چرا باید هر سال این روزها را زنده نگه داشت؟
این ایام از مهمترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی است، چون هم به قیام خونین مردم علیه رژیم طاغوت بازمیگردد و هم به ارتحال شخصیتی که این قیام را به ثمر رساند.
15 خرداد 42 نقطه آغاز حرکت ملت بود و 14 خرداد 68، پایان حیات ظاهری امامی که آن حرکت را رهبری کرد، اما نه قیام 15 خرداد متوقف شد و نه امام، در معنا از میان ما رفت.
هر سال این ایام باید زنده بماند تا نسلهای بعدی بدانند انقلاب از کجا شروع شد و با چه خوندلها و فداکاریهایی به اینجا رسید.
اگر این آگاهی تداوم نیابد، هم راه گم میشود و هم خطر بازگشت انحرافها جدی میشود.
تسنیم: قیام 15 خرداد را چگونه باید در امتداد سیره و نگاه امام راحل تحلیل کرد؟
قیام 15 خرداد جلوهای از همان روحیهای بود که امام از صدر اسلام آموخته بود؛ یعنی قیام لله، ایستادن در برابر ظلم، و بیتفاوت نبودن نسبت به سرنوشت امت.
امام این راه را از آیات قرآن، از عاشورا، از سیره اهل بیت آموخته بود و معتقد بود مؤمن واقعی نمیتواند در برابر طاغوت سکوت کند.
مردم هم چون صداقت و ایمان امام را دیدند، به او دل دادند و همراه شدند.
15 خرداد آغاز همان نهضتی بود که با توکل بر خدا، بدون تکیه به شرق و غرب و تنها با اعتماد به مردم و عنایت الهی، به پیروزی رسید.
این حرکت از جنس تکلیفگرایی بود، نه مصلحتاندیشیهای سیاسی.
تسنیم: شما سالها در کنار حضرت امام خمینی(ره) بودهاید، بهویژه در دوران تبعید.
از آن روزها چه تصویری در ذهنتان نقش بسته است؟
آنچه از آن دوران در ذهن من پررنگ است، آرامش عمیق و اعتماد بیحد امام به وعدههای الهی بود.
در سختترین شرایط، حتی زمانی که همه اطرافیان نگران بودند و هشدار میدادند که ممکن است جان ایشان در خطر باشد، ایشان با طمأنینه کامل میفرمودند: «ما مکلف به انجام وظیفهایم، نتیجهاش با خداست.» امام هیچگاه با اضطراب یا تردید سخن نمیگفت.
این ایمان راسخ، هم به اطرافیان قوت قلب میداد و هم مسیر حرکت را روشنتر میکرد.
تسنیم: خاطرهای که برایتان از سادهزیستی و توکل امام به خدا بهیادماندنیتر است، چیست؟
یکی از خاطراتی که هیچوقت از ذهنم پاک نمیشود، مربوط به دوران اقامت در نوفل لوشاتو در پاریس است.
غذای بسیار سادهای برای امام آماده کرده بودیم، فکر میکنم مقداری نان و پنیر و کمی سبزی بود.
وقتی سفره پهن شد، ایشان نگاهی انداختند و گفتند: «همین هم زیاد است.
خیلیها در دنیا همین مقدار را هم ندارند.» با اینکه نیاز غذایی مشخصی داشتند، اما نسبت به آنچه تهیه میشد احساس مسئولیت و حتی شرمندگی میکردند.
این نگاه، حاصل زهد نبود، حاصل درک عمیق از مسئولیت انسانی بود.
وی نه تنها به سادهترین شکل زندگی میکرد، بلکه در دل همان شرایط سخت تبعید، چشمش به مردم مستضعف ایران بود.
میگفت اگر مردم در سختیاند، ما نباید راحت باشیم.
همین روحیه بود که به انقلاب معنا میداد و باعث شد مردم احساس کنند رهبری دارند که دردشان را میفهمد.
این خاطره برای من نمادی از خلوص و توکل امام است که با سادگی ظاهری، عمق معنوی عظیمی داشت.
تسنیم: در یکی از بیانات خود اشاره کردید که امام حتی نسبت به غذای ساده در پاریس حساس بود؛ کمی بیشتر درباره این روحیه برای ما بگویید.
این حساسیت امام خمینی(ره) فقط درباره غذا نبود، بلکه در تمام شئون زندگی ایشان جاری بود.
ایشان باور داشتند که اگر کوچکترین رفاهی برای خود فراهم کنند، در حالی که مردم در تنگنا هستند، این فاصله روحی و معنوی با مردم، نه تنها مشروع نیست بلکه خلاف مسیر الهی است.
یادم هست همان غذایی هم که در پاریس تهیه میشد، اغلب از مواد خیلی ساده مثل سیبزمینی، ماست، نان یا گاهی پنیر بود.
با این حال، امام همیشه تأکید داشتند که آیا همین هم برای همه مردم ایران فراهم است یا نه؟
این روحیه از تقوای عملی میآمد، نه صرفاً یک منش سیاسی.
امام حتی در تبعید، خود را موظف میدانست همانطور زندگی کند که سادهترین قشر مردم ایران زندگی میکنند.
این نگاه باعث شده بود رفتار ایشان برای اطرافیان تبدیل به کلاس عملی اخلاق و عدالت شود.
با همین رفتار بود که دلها را بهدست میآورد و حتی در دل پاریس، عظمت او بر دشمنان هم اثر میگذاشت.
تسنیم: از دیدگاه شما مهمترین ویژگی امام خمینی(ره) که سبب محبوبیت او نزد مردم و قدرت او در برابر دشمنان شد، چه بود؟
مهمترین ویژگی امام، خدامحوری بود.
امام هر کاری را فقط برای رضای خدا انجام میداد.
نه قدرت برایش مهم بود، نه پیروزیهای دنیایی، نه تعریف و تمجید اطرافیان.
وقتی کاری را وظیفه میدانست، آن را با تمام وجود انجام میداد، بدون حسابگری سیاسی و ملاحظات شخصی.
همین خلوص، پشتوانهای شد که قلبها را فتح کرد و مردم را بیچونوچرا همراه ایشان کرد.
از سوی دیگر، دشمنان هم دقیقاً همین اخلاص و بیتزلزلی را میدیدند و احساس خطر میکردند.
کسی که بهجای تکیه به قدرتهای جهانی، به خدا توکل کرده باشد، اهل معامله نیست، مرعوب نمیشود، عقب نمینشیند.
امام اگر در دل مردم جا گرفت، به خاطر همین صداقت، ایمان و عمل به تکلیف بود.
قدرت واقعی او، نه از جایگاه فقهی یا سیاسی، بلکه از ایمان عمیق و عمل خالصانهاش میآمد.
تسنیم: یکی از کلیدواژههای پر تکرار در بیانات شما، "خدامحوری" است.
این مفهوم در منش سیاسی امام چگونه نمود داشت؟
خدامحوری یعنی اینکه همه تصمیمها، مواضع و حرکتها بر اساس رضایت خداوند سنجیده شود، نه بر اساس منافع شخصی، حزبی یا مصلحتهای ظاهری.
امام دقیقاً همینگونه بود.
حتی در حساسترین شرایط، مثل دوران پذیرش قطعنامه یا بازگشت به ایران از تبعید، همیشه ابتدا به تکلیف الهی فکر میکرد.
جمله معروفشان که «ما مأمور به انجام وظیفهایم نه نتیجه» فقط یک شعار نبود، بلکه پایه رفتار سیاسی ایشان بود.
در نظام فکری امام، سیاست هم امتداد عبودیت بود.
یعنی اگر حکومتی تشکیل شود، باید برای خدا باشد؛ اگر علیه ظلم قیام میشود، باید بهخاطر خدا باشد؛ اگر مردم را به صحنه دعوت میکند، باید در مسیر بندگی خدا باشد.
به همین دلیل بود که رفتار سیاسی امام همیشه توأم با صداقت، شهامت و ثبات بود.
این نوع نگاه، دشمن را سردرگم و ملت را امیدوار میکرد.
تسنیم: برخی معتقدند برنامهریزی دقیق و آیندهنگری امام، رمز موفقیت انقلاب بود.
شما این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟
بله، این تحلیل کاملاً درست است.
امام راحل نهتنها به لحظه حال، بلکه به آینده انقلاب و حتی نسلهای بعدی نگاه داشت.
ایشان یک فقیه صرف یا یک سیاستمدار صرف نبود؛ بلکه مدیری بود که با نور ایمان و خرد، آینده را میدید و برای آن طرح داشت.
مثلاً وقتی هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود، ایشان صحبت از ساختار حکومت اسلامی، ولایت فقیه، مجلس، سپاه، بسیج و شوراها میکردند.
همه اینها نشاندهنده ذهنی نظاممند و برنامهریز بود.
به نظر من، امام از تجربیات تاریخی نیز بهخوبی بهره گرفت.
از مشروطه، از نهضت ملیشدن نفت، از قیام شهید مدرس و دیگر حرکتها، عبرت آموخت و ضعفها را شناخت.
بنابراین، راهی را که انتخاب کرد، هم دقیق بود، هم متکی به تجربیات گذشته، و هم مبتنی بر تحلیلهای عمیق اجتماعی و دینی.
همین آیندهنگری بود که باعث شد انقلاب نهتنها پیروز شود، بلکه پایدار بماند و امروز هم الهامبخش ملتهای دیگر باشد.
تسنیم: حضرت امام(ره) نهادهایی مانند کمیته امداد، جهاد سازندگی و بنیاد مسکن را پایهگذاری کردند.
این نگاه خدمتمحور از کجا نشأت میگرفت؟
نگاه خدمتمحور امام ریشه در ایمان عمیق ایشان به این اصل قرآنی داشت که حکومت برای بندگان خدا باید وسیلهای برای رفاه، رشد و عدالت باشد.
امام معتقد بود مردم، بندگان خدا هستند و حکومت وظیفه دارد به این بندگان خدمت کند، نه اینکه بر آنان سلطه داشته باشد.
از همین رو، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، با تدبیری دقیق، دستور تشکیل نهادهایی را دادند که مستقیماً با رفع نیازهای مردم در ارتباط بودند؛ نه برای ظاهرسازی یا گزارشسازی، بلکه برای حل مشکلات واقعی مردم، بهویژه محرومان و مستضعفان.
نهادهایی مثل کمیته امداد، بنیاد مسکن و جهاد سازندگی نه یک تصمیم اقتصادی، بلکه ترجمان یک نگاه دینی و الهی بودند.
امام بارها تأکید میکرد که ارزش این انقلاب به آن است که به داد ضعیفترین قشر جامعه برسد.
این نهادها مصداق عملی همان شعار بودند.
تسنیم: در دیدار با مدیران بنیاد مسکن گفته بودید دغدغه امام، محرومان بود.
چگونه این دغدغه را در عمل مشاهده کردید؟
من این دغدغه را بارها در رفتار امام بهصورت کاملاً عینی دیدم.
حتی در دوران تبعید، وقتی دور از ایران بودیم، ایشان دائم از وضعیت مردم سؤال میکردند.
وقتی گزارشی از فقر یا فشار اقتصادی به گوششان میرسید، واقعاً ناراحت میشدند.
همیشه میفرمودند: «مردم ستون انقلاباند؛ اگر آنها آسیب ببینند، پایههای نظام سست میشود.»
امام هیچگاه نگاه بالا به پایین به مردم نداشت؛ برعکس، خودشان را از پایینترین قشر هم پایینتر میدانستند.
در پاریس، وقتی غذایی آماده میشد، با نگاهی به آن میگفتند: «نکند مردم ما در ایران از همین هم محروم باشند.» این دغدغه فقط یک احساس شخصی نبود، بلکه به عمل هم تبدیل شد.
تأسیس بنیاد مسکن دقیقاً از دل همین نگاه برآمد؛ یعنی آنجایی که امام احساس کرد مردم خانه ندارند، دستور داد نهادی تأسیس شود تا با تمام توان در این حوزه خدمت کند.
این یعنی دغدغهای که تا مرحله اجرا پیگیری شد.
تسنیم: شما بارها انقلاب اسلامی را با نهضت عاشورا مقایسه کردهاید.
چه شباهتهایی میان امام خمینی(ره) و امام حسین(ع) میبینید؟
وجه مشترک اصلی امام حسین(ع) و امام خمینی(ره)، ایستادگی برای احیای دین خدا و مقابله با طاغوت بود.
هر دو در شرایطی قیام کردند که دین در ظاهر باقی مانده بود اما در محتوا تحریف شده بود.
امام حسین(ع) با قیام خود اسلام اموی را کنار زد، همانطور که امام خمینی(ره) اسلام وابسته و آمریکایی را به چالش کشید.
هر دو از جان خود گذشتند تا جامعه را به مسیر توحید و عدالت بازگردانند.
شباهت دیگر، در ایمان و توکل کامل آنان به خداوند است.
امام حسین(ع) با آنکه میدانست یاران اندک و دشمن بسیار است، باز هم برای خدا قیام کرد.
امام خمینی(ره) نیز در برابر رژیمی تا دندان مسلح، بدون وابستگی به شرق و غرب، تنها با ایمان به خدا و اتکا به مردم قیام کرد.
این شباهتهاست که باعث میشود انقلاب اسلامی را دنبالهرو عاشورا بدانیم.
تسنیم: به نظرتان پیام اصلی قیام امام حسین(ع) چگونه در حرکت امام خمینی(ره) تجلی پیدا کرد؟
پیام اصلی عاشورا، اقامه دین، نفی ظلم و دعوت مردم به حاکمیت الهی بود.
امام حسین(ع) فرمودند: «إنما خرجت لطلب الإصلاح فی أمة جدی»؛ یعنی من برای اصلاح امت پیامبر قیام کردم.
امام خمینی(ره) نیز همین هدف را دنبال کرد.
ایشان میدید که اسلام واقعی به حاشیه رفته، ارزشها فراموش شده و طاغوت بر مردم حکومت میکند.
هدفش این بود که مردم را دوباره به مسیر اسلام ناب برگرداند.
در حرکت امام خمینی(ره) دقیقاً همان روح اصلاحگری، همان امر به معروف و نهی از منکر و همان دعوت به توحید دیده میشود.
هر دو حرکت، الهام گرفته از تکلیفگرایی و ایمان عمیق بود، نه براساس مصلحتسنجیهای دنیایی.
اگر امام حسین(ع) با خون خود دین را زنده کرد، امام خمینی(ره) با فریاد و قیام خود، آن خون را در رگهای جامعه جاری کرد و مسیر امتداد آن را برای ملتها هموار ساخت.
تسنیم: اگر امروز بخواهید نسل جوان را با امام خمینی(ره) آشنا کنید، مهمترین پیامی که باید برایشان بازگو شود، چیست؟
مهمترین پیامی که باید به نسل جوان منتقل شود این است که امام خمینی(ره) یک انسان الهی بود که همه چیز را برای خدا میخواست و همه کارهایش نیز بر همین اساس تنظیم شده بود.
ایشان هرگز دنبال قدرت، ثروت یا شهرت نبود.
اگر قیام کرد، برای این بود که بندگان خدا از زیر سلطه ظلم و طاغوت آزاد شوند و به عزت الهی برسند.
این روحیه خدامحوری، استقلالطلبی، و عزتنفس، چیزی است که نسل امروز هم به آن نیاز دارد.
جوانها باید بدانند که امام میگفت «ما میتوانیم»، و این شعار، ریشه در ایمان داشت، نه شعارهای توخالی.
نسل جوان اگر این پیام را درست بشنود، خودباوری پیدا میکند، از غربزدگی عبور میکند و خودش را وابسته به قدرتهای خارجی نمیبیند.
باید امام را نه فقط در کتابها، بلکه در روحیه و نگاهش به زندگی شناخت.
تسنیم: از نگاه شما، امروز چگونه میتوان راه امام را زنده نگه داشت و ادامه داد؟
زنده نگه داشتن راه امام یعنی وفاداری به همان اصولی که امام برایشان قیام کرد: خدامحوری، استکبارستیزی، سادهزیستی، خدمت به مردم و عدالتطلبی.
اگر اینها در رفتار مسئولان، نخبگان، معلمان، والدین و رسانهها نهادینه شود، راه امام زنده میماند.
امام هیچگاه اهل مماشات با ظلم نبود، اهل تفاخر و تجمل هم نبود؛ اگر امروز مسئولان ما بخواهند راه او را ادامه دهند، باید با همین روحیه در میدان باشند.
از طرف دیگر، مردم و بهویژه جوانان باید آگاه باشند که دشمن هنوز همان دشمن است، فقط چهره عوض کرده.
امروز جنگ نرم و جنگ شناختی جای گلوله را گرفته، اما هدف همان است: جدا کردن مردم از دین، انقلاب و ولایت.
اگر بخواهیم راه امام را ادامه دهیم، باید با همان ایمان، همان تفکر و همان تعهد وارد میدان شویم.
حفظ راه امام یعنی عمل به وصیتنامهاش، یعنی باور داشتن به اینکه تنها راه عزت، تکیه به خدا و مردم است، نه به بیگانگان.
تسنیم: در پایان، اگر خاطرهای کمتر شنیدهشده از حضرت امام در ذهن دارید که نشاندهنده روحیه خاص ایشان باشد، لطفاً بفرمایید.
یکی از خاطراتی که همیشه برای من ماندگار است و شاید کمتر هم دربارهاش صحبت شده، مربوط به روزهایی است که در نوفل لوشاتو در کنار امام بودیم.
در آن ایام، جوّ سیاسی بسیار حساس بود.
همه منتظر بودند ببینند آیا امام به ایران بازخواهد گشت یا خیر.
بعضیها حتی از سر دلسوزی، توصیه میکردند که بهتر است بازگشت به تأخیر بیفتد، چون احتمال ترور، کودتا یا هر نوع مقابله نظامی از طرف رژیم شاه وجود داشت.
در میان این فضای ترس و احتیاط، امام آرام نشسته بود.
گویی هیچ اضطرابی در دلش نیست.
وقتی نگرانی اطرافیان را دید، فقط با همان آرامش خاصش گفتند: «ما برای انجام تکلیف آمدهایم، نه برای ترسیدن از تهدیدها.
اگر بناست جان ما گرفته شود، در راه خدا باشد.» بعد هم گفتند: «چرا میترسید؟
مگر انقلاب را ما به وجود آوردهایم که نگران حفظش باشیم؟
صاحب این انقلاب خداست.»
این جملات را شاید بارها شنیدهاید، اما لحظهای که این حرفها را با آن طمأنینه در آن فضای پرفشار بیان میکرد، روح آدم تکان میخورد.
امام آن شب، ساعتها بیدار ماند.
مشغول نماز شب، دعا و تأمل بود.
هیچکس نفهمید در دلش چه میگذرد، اما صبح که بلند شد، گفت: «به امید خدا میرویم ایران.
اگر شهید شویم، که سرافرازیم و اگر زنده بمانیم، تکلیفمان را انجام دادهایم.»
خاطره دیگری هم هست از همان روزهایی که در پاریس زندگیاش بسیار ساده بود.
یک بار یکی از دوستان میخواست غذایی کمی مفصلتر برای ایشان تهیه کند.
وقتی متوجه شد، با لحنی جدی ولی آرام فرمودند: «آیا همه مردم ایران الآن این غذا را میتوانند بخورند؟
اگر نمیتوانند، من هم نباید بخورم.» و واقعاً آن غذا را نخوردند.
حتی گاهی نان خشک را با کمی ماست یا آب میخوردند.
این فقط برای زهد نبود؛ ایشان واقعاً زندگی مردم را در جان خود حس میکرد.
اینها برای من خاطره نیست، بلکه درس زندگی است.
امام فقط یک رهبر سیاسی نبود، او یک معلم الهی بود که با رفتارهایش به ما میآموخت چگونه باید زیست، چگونه باید قیام کرد، و چگونه باید با خدا معامله کرد.
حتی اگر هزار خاطره هم بگویم، باز هم نمیتوانم عظمت آن روح را توصیف کنم.
امام در عین اینکه کوهی از اقتدار بود، دریایی از تواضع و مهربانی هم بود، و این ترکیب، همان چیزی است که خدا از اولیایش میخواهد.
بازخوانی یک مسیر، بازشناسی یک حقیقت
به گزارش خبرنگار تسنیم از یزد، مصاحبه با آیتالله ناصری، یار صدیق حضرت امام خمینی(ره)، تنها مرور خاطرات گذشته نبود؛ بلکه تلاشی بود برای بازشناسی حقیقتی که انقلاب اسلامی بر آن بنا شد: خدامحوری، مردمداری، ایستادگی در برابر طاغوت و عمل به تکلیف.
امام، فقط یک رهبر سیاسی نبود؛ بلکه معلمی بود که با زبان عمل، مسیر عزت را به ملتی آموخت که سالها در سایه تحقیر و وابستگی زیسته بودند.
در این گفتوگو، روشن شد که روح انقلاب، نه در شعارها بلکه در صداقت، سادهزیستی، برنامهریزی دقیق و توکل واقعی امام ریشه داشت؛ ویژگیهایی که نهفقط مردم ایران، بلکه ملتهای دیگر را نیز تحت تأثیر قرار داد و راهی جدید برای عدالتخواهی در جهان گشود.
نگاه امام به محرومان، طرحهای ساختاریاش برای خدمت به مردم، و روحیه بینظیر او در سختترین شرایط، الگویی است که امروز بیش از هر زمان دیگر باید بازخوانی شود.
و امروز، وظیفه همه ماست که این مسیر را بشناسیم و به نسل جدید منتقل کنیم؛ نسلی که اگر با روح و حقیقت امام آشنا شود، دوباره ایمان، استقلال، و امید را در خود احیا خواهد کرد.
راه امام، با مردم آغاز شد، با مردم ادامه یافت و تنها با مردم زنده خواهد ماند؛ مردمی که اگر دل به خدا بسپارند و به خود باور داشته باشند، هیچ قدرتی یارای ایستادگی در برابرشان نخواهد داشت.
انتهای پیام/781