خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 15 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

جنگی که نباید پایان یابد

مشرق | بین‌الملل | سه شنبه، 13 خرداد 1404 - 19:12
روسيه،جنگ،اوكراين،غرب،اطلاعاتي،اروپا،سطح،جهاني،راهبردي،نظم،ل ...

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی ایران‌ویو۲۴ مطلبی با عنوان جنگی که نباید پایان یابد منتشر کرد و به این موضوع پرداخت که چگونه ساختار قدرت در غرب، اجازه نمی‌دهد روسیه پیروز جنگ اوکراین باشد:
جنگ اوکراین وارد سومین سال خود شده، اما آنچه در سطح میدان می‌گذرد، تنها بخش کوچکی از یک تقابل ژئوپلیتیکی عمیق‌تر است.
حملات اخیر اوکراین به خاک روسیه، از جمله حملات پهپادی و موشکی به استان بلگورود، بیش از آنکه صرفاً کنشی دفاعی یا تاکتیکی باشد، نشانه‌ای از راهبردی بزرگ‌تر است: راهبردی که نه در کی‌یف، بلکه در واشنگتن، لندن، برلین و پاریس طراحی می‌شود؛ توسط ساختارهایی که به مراتب فراتر از دولت‌های منتخب عمل می‌کنند.
این ساختار، آن چیزی است که می‌توان آن را ائتلاف ناپیدای نظم لیبرال نامید ائتلافی از نهادهای مالی جهانی، شرکت‌های صنایع نظامی، سرویس‌های اطلاعاتی، اتاق‌های فکر سیاست‌گذار، رسانه‌های فراملیتی و الیگارشی‌های نوین.
این بازیگران در مجموع، هدفی بنیادین دارند: جلوگیری از بازتعریف نظم جهانی به شکلی که بازیگران غیرغربی از روسیه گرفته تا چین و حتی برخی کشورهای جنوب جهانی بتوانند قواعد بازی را تغییر دهند.
جنگ به‌مثابه ابزار حفظ هژمونی
در منطق نظم لیبرال، جنگ اوکراین چیزی بیش از یک درگیری منطقه‌ای است.
این جنگ، برای نهادهای ریشه‌دار قدرت در غرب، آخرین فرصت برای مهار روسیه به‌عنوان یک بازیگر «تجدیدنظرطلب» است.
اگر روسیه بتواند حتی بخشی از اهداف خود را محقق کند اعم از الحاق سرزمین، تثبیت موقعیت ژئوپلیتیکی یا تحمیل شکست سیاسی به اوکراین و ناتو کل روایت نظم لیبرال جهانی آسیب می‌بیند.
بر همین اساس، پیروزی روسیه یا حتی ظاهر شدن آن به‌عنوان بازیگری برنده برای این ساختارها غیرقابل تحمل است.
از همین روست که راهبرد امنیتی و اطلاعاتی غرب، فارغ از دولت‌هایی که در کاخ سفید، الیزه یا داونینگ استریت مستقرند، هم‌راستا و هم‌ساز با تداوم جنگ و جلوگیری از «پایان زودهنگام» آن است.
این وضعیت را می‌توان در دو سطح راهبردی فهم کرد:
سطح اطلاعاتی و نظامی: بسیاری از حملات موفق اوکراین علیه زیرساخت‌ها و یگان‌های روسی، تنها با داده‌های اطلاعاتی لحظه‌ای و سامانه‌های هدف‌گیری پیچیده‌ای ممکن بوده‌اند که از سوی ایالات متحده و بریتانیا تأمین می‌شود.
اگرچه مقامات غربی بارها اعلام کرده‌اند که «اجازه حمله به خاک روسیه را نمی‌دهند»، شواهد عملی حاکی از آن است که این موضع، بیشتر یک نمایش سیاسی برای مصرف رسانه‌ای است تا یک محدودیت واقعی.
حملات اخیر به خاک روسیه بدون تأیید، همکاری یا چشم‌پوشی سازمان‌های اطلاعاتی غرب ممکن نیست.
سطح شناختی و روایتی: این جنگ، صحنه تقابل دو روایت است.
در یک سو، روایتی که روسیه را به‌عنوان نیروی تاریک تجاوزگر و مخالف دموکراسی تصویر می‌کند؛ و در سوی دیگر، تلاش کرملین برای بازتعریف نظم منطقه‌ای و مقابله با گسترش ناتو.
پیروزی روسیه، هرچند جزئی، موجب تَرَک در روایت نخست می‌شود و مشروعیت روایت لیبرال غرب را در سطح جهانی، به‌ویژه در جنوب جهانی، زیر سؤال می‌برد.
برای ساختار قدرت در غرب، شکست روایت‌محور، به‌مراتب خطرناک‌تر از شکست نظامی است.
اشتباه استراتژیک روسیه: بدفهمی از اروپا
خطای بزرگ استراتژیک مسکو هم در آغاز حمله به اوکراین و هم پس از پیروزی مجدد دونالد ترامپ در امریکا، تصور ضعف ذاتی اروپا بود.
پوتین و نخبگان امنیتی روسیه گمان می‌کردند که اروپا در غیاب حمایت مستقیم نظامی ایالات متحده، به‌سرعت دچار فرسایش اراده خواهد شد.
اما آنچه نادیده گرفته شد، ساختارهای خودبازتولیدکننده قدرت در اروپا بود: از بوروکراسی‌های فراملی چون ناتو و اتحادیه اروپا گرفته تا شبکه‌های پیچیده صنایع دفاعی و اطلاعاتی که استقلال نسبی از سیاست‌مداران روزمره دارند.
اروپا ممکن است در ظاهر شکاف‌های داخلی داشته باشد در موضوعاتی چون انرژی، مهاجرت یا رابطه با چین اما در موضوع جنگ اوکراین، یک اجماع راهبردی در سطح نهادهای عمیق و باثبات آن وجود دارد: نباید اجازه داد روسیه این جنگ را به نفع خود پایان دهد.
فرجام جنگ: نه صلح، بلکه کنترل‌شده بودن
این پرسش اکنون مطرح است که آیا جنگ می‌تواند به پایان برسد؟
پاسخ کوتاه این است: بله، اما نه هر پایانی.
تنها پایانی قابل‌پذیرش تلقی خواهد شد که در آن، روسیه نه‌تنها سود راهبردی نبرده باشد، بلکه به‌عنوان بازیگری شکست‌خورده و منزوی تصویر شود.
هر راه‌حلی خارج از این چارچوب از توافق تقسیم سرزمین گرفته تا پذیرش بی‌طرفی رسمی اوکراین از دید دولت‌های عمیق غربی، نوعی عقب‌نشینی استراتژیک محسوب می‌شود.
بنابراین، جنگ اوکراین به احتمال زیاد وارد فاز طولانی‌مدت «بی‌پایانی کنترل‌شده» خواهد شد؛ جنگی که نه به‌طور کامل خاموش می‌شود، نه به پیروزی روشنی می‌انجامد.
در این فاز، اوکراین به‌عنوان یک «دولت مرزی فعال»، همچنان وابسته به حمایت غرب باقی می‌ماند، و روسیه در وضعیت فرسایشی نگه داشته می‌شود تا جایی که دچار هزینه‌های بلندمدت اقتصادی، اجتماعی و ژئوپلیتیکی گردد، اما بی‌آنکه دچار فروپاشی شود.
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.