خوراک متن فرهنگی و کنش اجتماعی است
اصفهان- یک پژوهشگر فرهنگی در نشست «خانه زرد» گفت: غذا، مفهومی نشانهای و بدنمند است که با روایت، مکان و هویت پیوند دارد و بر جامعه تأثیر میگذارد.

به گزارش خبرنگار مهر، در نخستین نشست فرهنگی «خانه زرد» با موضوع «انسانشناسی چشایی، خوراک و هویت» که شامگاه دوشنبه با حضور جمعی از پژوهشگران، هنرمندان و کنشگران فرهنگی در اصفهان برگزار شد، محمد عیدی نجفآبادی، پژوهشگر و انسانشناس فرهنگی، طی سخنانی به تبیین پیوند میان ادراکات حسی، خوراک و هویت فرهنگی پرداخت و تأکید کرد: «در دوره جدید، ادراکات حسی، کنش فرهنگیاند و خوراک صرفاً عملی زیستی نیست، بلکه حامل روایتها، ارزشها و شکلدهنده به هویت فردی و جمعی است.»
وی با بیان اینکه مسئله انسانشناسی چشایی و خوراک، ناظر به پیوندی عمیق میان ادراک حسی و تجربه زیسته است، اظهار کرد: «در جهانی که انحصارات دانشهای انسانی در حال شکستن است، مطالعات بینرشتهای بهویژه در حوزه فرهنگ اهمیت دوچندان یافتهاند.
امروزه نیازمند فهمی جدید از پیوند میان ادراکات، هویت و زیست روزمره هستیم.»
فرهنگ، فرآوردهای انسانی یا میدانی میان انسان و اشیا؟
این پژوهشگر با اشاره به دو رویکرد مختلف به مفهوم فرهنگ، گفت: «در نگاه سنتی، فرهنگ محصول اراده انسان است؛ فرهنگی که همچون خمیری در دست مدیر فرهنگی یا کنشگر فرهنگی شکل میگیرد.
اما امروز با ظهور رویکردهای جدید انسانوارانه، فرهنگ نه تنها ساخته انسان، بلکه میدانی است که در آن، انسان و اشیا به یکدیگر شکل میدهند.»
وی با تأکید بر تغییر نگرش به مقوله فرهنگ پس از همهگیری کرونا گفت: «همانطور که انسان موبایل یا غذا را میسازد، این اشیا و خوراک نیز در مقابل، بر سبک زندگی و احساسات و ادراکات انسان تأثیر میگذارند.
فرهنگ در این معنا، نه خمیری در دستان انسان، بلکه شبکهای از رابطههای دوسویه میان انسان و جهان پیرامون اوست.»
هویت سیال، چندلایه و پیوسته در حال تغییر
عیدی نجفآبادی در ادامه به بررسی مفهوم هویت پرداخت و با اشاره به دیدگاه دکتر فرهنگ رجایی بیان کرد: «هویت همچون رودخانهای در حال جریان است.
هویت تجربهای است از کیستی و چیستی ما، اما نه مطلقانگار و بسته، بلکه پویا، متغیر و تأثیرپذیر از بستر اجتماعی و فرهنگی.»
وی گفت: «هویت ما بر پایه چهار مؤلفه مهم شکل میگیرد: ایرانیت، اسلامیت، سنت و تجدد.
در جهان امروز، این هویت در حال بازتعریف فرامکانی و فراملی است؛ تا جایی که “ایرانی بودن” به فراتر از جغرافیا سرایت کرده است، و کسی که غذای ایرانی را میپسندد، در حال تجربه بخشی از این هویت است.»
خوراک؛ متنی چندلایه، روایتپذیر و بدنمند
این پژوهشگر در تبیین مفهوم خوراک گفت: «خوراک را باید بهعنوان یک “متن فرهنگی” در نظر گرفت؛ متنی که دارای انسجام، پیوستگی، هدفمندی، پیامرسانی، موقعیتمندی و ارتباط بینامتنی است.
غذا نه تنها یک ماده غذایی بلکه روایتی از یک فرهنگ است؛ به همین دلیل قورمهسبزی مادر با قورمهسبزی عمه متفاوت است، چون هر غذا حامل روایت و ادراک متفاوتی است.»
وی افزود: «عمل خوردن، هم مکانمند است و هم بدنمند.
بدن فرد، مهمترین کنشگر در تجربه مکان از طریق غذاست.
عمل خوردن، همزمان تجربهای حسی، جمعی و فرهنگی است.»
انسانشناسی حسی؛ از ادراک حسی تا درونیسازی فرهنگ
عیدی نجفآبادی با اشاره به جایگاه نوپدید انسانشناسی حسی در علوم اجتماعی معاصر گفت: «انسانشناسی حسی از دهه ۱۹۸۰ به بعد در قالب شاخههایی مانند آگوستولوژی (شنواییپژوهی) و گاسترونومی (چشاییپژوهی) شکل گرفت.
دیوید ساتن از نخستین انسانشناسانی بود که نشان داد تمرکز بر خوراک و حسهای مرتبط با آن میتواند در فهم ساختارهای پیچیده اجتماعی بسیار مؤثر باشد.»
وی افزود: «ادراکات حسی قابل آموزش و یادگیریاند و در فرآیند اجتماعیشدن شکل میگیرند.
ما یاد میگیریم که جهان را چگونه ببینیم، بشنویم و بچشیم.
در این معنا، ادراک حسی، کنشی فرهنگی است که با آموزش، روایت و ارزشهای اجتماعی پیوند خورده است.»
مزه فرهنگ، مزه هویت
این پژوهشگر با تأکید بر اینکه خوراک، نه فقط مزه که بازتاب هویت و ساختار فرهنگی جامعه است، گفت:
«در هر جامعهای، غذاهای فرهنگی خاصی شکل میگیرند که مورد پذیرش جمعی واقع شدهاند.
این غذاها بهواسطه طعم، ارزش، و ساختار نشانهایشان، حامل معانیاند.
مزه غذاها، مزه فرهنگاند؛ مزه انتخابهای فرهنگی، مزه ارزشها، بایدها و نبایدهای اجتماعی.»
وی ادامه داد: «مطالعاتی در حوزه آئینها، نشان میدهد که غذا در مراسم مذهبی مثل نذری محرم، نقش حیاتی در ایجاد پیوندهای جمعی و انتقال مفاهیم فرهنگی ایفا میکند.
غذا در این موقعیتها، انسان را از زمان و مکان جدا میکند و به موقعیتی فراتاریخی و فرامکانی میبرد.»
خوراک بهمثابه قدرت و سیاست فرهنگی
این پژوهشگر به بُعد قدرت در مفهوم خوراک پرداخت و گفت: «خوراک، نه تنها بازتاب دهنده مناسبات اجتماعی بلکه در برخی موارد، ابزار اعمال قدرت و چانهزنی است.
برای نمونه، در نظامهای مردسالار، زنان از طریق طبخ غذاهایی که مردان نمیپسندند، قدرت خود را اعمال میکردند.
عروسکهای محلی و عناصر فرهنگی نیز در بازنمایی این قدرت نمادین نقشی جدی ایفا کردهاند.»
وی افزود: «از منظر ساختارگرایان، غذا سامانهای نشانهای است که میتوان از آن برای خوانش فرهنگ، هویت و ساختارهای قدرت استفاده کرد.
به تعبیر برخی اندیشمندان، غذا هویت را تعریف و حتی محدود میکند.»
بلع فرهنگ با هر لقمه
عیدی نجفآبادی در پایان گفت: «ما با هر لقمهای که میخوریم، بخشی از فرهنگ خود را میبلعیم.
غذا حامل تمام ارزشها، احساسات، بایدها و نبایدهای اجتماعی است و از این رو، انسانشناسی چشایی میتواند ابزاری کارآمد برای فهم جامعه، بازخوانی هویت و تحلیل نظم حسی نهفته در بستر فرهنگی باشد.»
این نشست، با استقبال پژوهشگران و علاقهمندان حوزه فرهنگ و جامعه در خانه زرد اصفهان برگزار شد و قرار است بهصورت مستمر با موضوعات متنوع فرهنگی ادامه یابد.