ریشههای فرهنگی کاهش ازدواج؛ چرا جوانان مجرد میمانند؟
شهرکرد-بسیاری اذعان دارند که ریشه اصلی کاهش ازدواج و فرزندآوری را باید در باورها و نگاهها و در فرهنگ جامعه جستجو کنیم.

خبرگزاری مهر - گروه استانها؛ هفته ملی جمعیت در حالی تمام شد که آمارهای مأیوس کننده در حوزه ازدواج و زاد و ولد بار دیگر ضرورت اقدامات عاجل و مؤثر برای بهبود شرایط را یادآور میشود.
عوامل متعددی را میتوان به عنوان ریشه این بحران اجتماعی برشمرد اما همگان اذعان دارند که ریشه اصلی را باید در باورها و نگاهها و در فرهنگ جامعه جستجو کنیم.
همین موضوع بهانه نشست خبرگزاری مهر با عنوان «ریشههای فرهنگی بحران کاهش ازدواج» بود که با حضور حجتالاسلام والمسلمین حمید باقرزاده، معاون فرهنگی، آموزشی و پژوهشی ادارهکل تبلیغات اسلامی، رسول غلامی، معاون فرهنگی و امور جوانان اداره کل ورزش و جوانان استان چهارمحال و بختیاری و افراسیاب صادقی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد برگزار شد.
* در اوایل انقلاب و قبل از آن، مسیر پرسرعت ازدواج و رشد جمعیت را شاهدیم که خانوادهها دوست داشتند فرزندان زیادی داشته باشند، مؤلفههای اصلی ایجاد این فضا از دیدگاه شما چیست؟
حمید باقرزاده: در اوایل انقلاب و دهه شصت، زندگیها حقیقتاً ساده بود و یک خانواده گاه در یک اتاق گذران زندگی میکردند و شاکی هم نبودند.
بتدریج که مدیران بر طبل تجملگرایی کوبیدند، بنا به تعبیر معروف «الناس علی دین ملوکهم» مردم نیز دنبالهروی کردند و زندگیها رنگ و بوی تجمل گرفت، رقابتها و چشم و همچشمیها قوت یافت و بر سیر طبیعی ازدواج و فرزندآوری تأثیر گذاشت.
متأسفانه تغییر سبک زندگیها در سمت درستی پیش نرفت ضمن اینکه باید بپذیریم نهادهای مختلف نتوانستند از رخنه شعار مخرب «فرزند کمتر زندگی بهتر» کم کنند.
افراسیاب صادقی: آدمها در آن زمان توقعات چندان پیچیدهای نداشتند و به علاوه اینکه مشاغل خانوادگی ویژه دختران و پسران معمول بود یعنی پسرها در شغل پدر به او کمک میکردند و دخترها در کار و تولید خانه همچون دامپروری و قالی بافی و … مادر را یاری میکردند بنابراین داشتن دختران و پسران متعدد یک امتیاز مهم برای چرخاندن چرخ اقتصاد و تأمین مایحتاج خانواده بود.
از دیگرسو، باور و اعتقاد مردم مبتنی بر این بود که خداوند انسانها را برای تولید نسل خلق کرده و به گفته علامه جعفری، ازدواج میخواهد انسان به وجود بیاورد لذا اسلام به آن اهمیت میدهد.
در گذشته مردم بر مبنای تعبد و بندگی بر این مهم اعتقاد داشتند لذا به سمت تشکیل خانواده و فرزندآوری میرفتند.
در گذشته خانوادهها گسترده بودند و گاه چندین خانواده در یک حیاط دور هم زندگی میکردند، عمو، دایی، عمه و خاله نیز در این گستره بزرگ جای داشتند و از در کنار هم بودن لذت میبردند لذا سبک زندگی اقتضا میکرد که خانوادهها فرزندان زیاد داشته باشند.
* به نظر میرسد تغییر در نگرشها، خلقیات و روحیات جامعه را باید به عنوان یک عامل جدی در کاهش ازدواج و فرزندآوری مورد توجه قرار داد.
حمید باقرزاده: گرایش ذهنیت عمومی نسبت به تجملگرایی و تأمین رفاه صد در صدی کار را به جایی رسانده که زوجها با داشتن رفاه و تمکن مالی هم حاضر به پذیرش مسئولیت ازدواج و فرزندآوری نیستند.
اینکه امروز پدر و مادرها دغدغهمند تأمین همه خواستههای فرزندان هستند، شیوه درستی نیست و در ناز و نعمت بودن، هیچ لذتی برای فرزند کودک و نوجوان من ندارد زیرا اگر همه چیز برایش فراهم باشد، انگیزهای برای جنگیدن و دست یافتن به خواستهها ندارد.
در گذشته پسرها با یک توپ پلاستیکی از صبح تا شب فوتبال بازی میکردند، کودک و نوجوان امروز بهترین توپها را هم در اختیار دارد اما رغبتی برای بازی نداشته و مدام با گوشی هوشمند و ابزار جدید مشغول است.
به علاوه، در گذشته فرزندان تابع و مطیع بی چون و چرای پدر و مادر بودند، نوجوان و جوان امروز اما هیچ امری را راحت نمیپذیرد.
رسول غلامی: به نظر میرسد مسیر جامعه در سمت دیگری پیش میرود و نهادهای متناظر همچون حوزه علمیه نتوانستند نقش خود را به خوبی محقق کنند حال آنکه امروز در بهترین حالت از نظر تعداد مبلغان و افراد فعال در حوزه ازدواج و خانواده، تعداد مراکز مشاوره و کارشناسان و متخصصان این حوزه قرار داریم.
اگرچه تلاشها هم اندک و بیتأثیر نیستند اما در جایی که باید کار کنیم، کار نشده است.
ما در مجموعه ورزش و جوانان ۳۳ مرکز مشاوره فعال داریم و سال گذشته قریب به ۹ هزار نفر آموزشهای پیش از ازدواج دیدند اما باید دید چه اتفاقی افتاده که خروجی مطلوب را مشاهده نمیکنیم.
به نظر میرسد سیاستهای فعلی چه در ساحت حمایتی و چه آموزشی، پرداخت تسهیلات و … متأثر از موضوعات ملی در استانهاست، ضمن اینکه مباحث فرهنگی را باید در اولویت قرار دارد و ما در موضوع ازدواج، بازی را به فرهنگ باختیم چرا که بسیاری از کارمندان ما که توان مالی دارند، تن به ازدواج نمیدهند.
یک رهاشدگی فرهنگی و یک اقناع جمعی نسبت به مجرد ماندن و ازدواج نکردن را شاهدیم.
جوان امروز را نتوانستیم اقناع کنیم که چرا باید ازدواج کند.
افراسیاب صادقی: تا چندی پیش تعابیری همچون «عزب» یا «عزب اوقلی» قبح داشتند و در مورد هر کسی استفاده نمیشد یعنی فرزندانی که به سن ازدواج میرسیدند این احساس مسئولیت به آنان القا میشد که حق ندارند عاطل و باطل بگردند و مجرد بمانند.
امروز اما بسیاری از پدر و مادرها در مقابل ازدواج فرزندان جبهه میگیرند و تبدیل به مانع اصلی میشوند.
معتقدم نقشآفرینی خانواده در امر ازدواج به شدت معکوس و رسالت پدر و مادر برای ازدواج فرزندان دچار ضعف شده است و مدل تربیتی که ما امروز در پیش گرفتیم مدل غلطی است که اجازه ازدواج را نمیدهد.
شایستگی ازدواج و تشکیل خانواده، بلوغ عقلی، عاطفی، اقتصادی و اجتماعی و … در گذشته در جوانان ایجاد میشد و خواه ناخواه به سمت ازدواج میرفتند، امروز اما شاهد ضعف بلوغ در این قشر هستیم.
* با این فضای فکری و روانی که از جامعه توصیف کردید، اگر بنا بود شما یک جوان در آستانه ازدواج اما مخالف با آن را به سمت تشکیل خانواده سوق بدهید، به او چه میگفتید.
افراسیاب صادقی: هر یک از ما بخشی از جامعه هستیم لذا برای شکلگیری ساختار آن باید ایفای نقش کنیم.
مسئولیتپذیری ما حکم میکند که برای داشتن جامعه قوی تلاشی داشته باشیم و تنها راه تحقق این مسئولیت، مسیر صحیح و منطقی و مطلوب ازدواج و فرزندآوری است.
هر انسانی برای زندگی و تکامل خودش و تکمیل شخصیت دیگری ازدواج میکند و با هم به کمال برسند، صاحب فرزند شوند، احساس وجود کنند، بخش مهم و مؤثری از جامعه باشند و هویت پیدا کنند.
* آیا موافق این گزاره هستید که مسائل اقتصادی باعث از رونق افتادن زندگیها و ازدواج و فرزندآوری شده است؟
حمید باقرزاده: متأسفانه سیاستها بهگونهای اتخاذ شد و به پیش رفت که جوانان توان تهیه خانه و تشکیل زندگی نداشته باشند، قیمت مسکن در شهرکرد با قیمتها در پایتخت برابری میکند بلکه بیشتر است.
جوان در چنین وضعیتی چگونه میتواند منزلی تهیه و زندگی مشترک خود را در آن آغاز کند، این یک آسیب است.
رسول غلامی: پرسش این است که آیا ما بدبخت هستیم یا احساس بدبختی میکنیم؟
با نگاهی به وضعیت زندگی و امکانات متوجه میشویم که قابل مقایسه با دهه شصت نیست اما به علت عدم مسئولیت پذیری و اقناع جوانان، کسی به سمت ازدواج نمیرود.
به نظرم اقتصاد هم عامل جدی در ایجاد این وضعیت است اما عامل اصلی و مؤثر همان عامل فرهنگی و تغییر در باور و اندیشه جوانان است که باید اصلاح شود.
امروز جوان ما باور به ازدواج ندارد لذا هر چقدر هم بخواهیم او را متقاعد کنیم، نمیپذیرد.
* اقدامات دولت و نهادها در ساحت فرهنگسازی تا چه اندازه میتواند به بهبود اوضاع کمک کند.
حمید باقرزاده: در ابتدا باید اشاره کنم که امام خمینی (ره) فرمودند حوزه نباید سکولار باشد اما در ساحت اداری خواه ناخواه به این سمت رفتیم از جمله اینکه تبلیغ، یک اجبار نیست و ساز و کار مشخصی برایش تعریف نشده لذا حرف دین در این خصوص آنگونه که باید به گوش مخاطبان نرسیده است.
سازمان تبلیغات اسلامی در حوزه ازدواج و جمعیت در سالهای اخیر کارهایی در دست انجام دارد و کارگروه جمعیت و آموزش فعالیت میکند، از جمله اینکه هفته آینده حدود ۷۰ نفر از استان به عنوان مدرس جمعیت به مشهد مقدس اعزام میشوند که این افراد چندین دوره حضوری و مجازی را در استان گذراندند و دورههای تکمیلی را در این اردو خواهند داشت.
این مربیان ظرفیت خوبی در حوزه جمعیت خواهند بود که میتوانند در جایجای استان دورههای آموزشی و آگاهیافزایی را برای مخاطبان خودشان برگزار کنند.
همچنین یک سررسید جمعیت از سوی سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شده که به مباحث جوانی جمعیت پرداخته یا میتوان به فعالیت کارگروه نفس اشاره داشت که البته این اقدامات کافی نبوده است.
افراسیاب صادقی: بنده با دخالت بیش از حد دولت در امر ازدواج موافق نیستم.
امروز مسئولیت از خانواده به دولت وانهاده شده تا جایی که خیلیها فکر میکنند برای منافع دولت ازدواج میکنند و فرزندی را به دنیا میآورند، این نگاهها باید اصلاح شود.
رسول غلامی: بنده با دولتی شدن موافق نیستم اما دولت حتماً باید تسهیلگری داشته باشد و مسیر پیش روی جوانان را با ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی و … هموار کند.
امروز جامعه ما با آسیبهای جدی همچون ازدواج سفید و … روبروست و باید پذیرفت وقتی جلوی فرهنگ سد میسازیم، چون قابلیت جهش دارد از روی سد میپرد و قابلیت تبدیل شدن به سویههای جدید دارد.
ما در ساختار حکمرانی و مدیریتی نتوانستیم همگام با تغییرات پیش برویم بلکه همیشه یک سد ایجاد شده تا جلوی آسیب گرفته شود غافل از اینکه فرهنگ متوقف نمیشود و مسیر خودش را به هر قیمتی میرود.
* گذار از بحران جمعیت و روی آوردن جوانان به ازدواج در چنین شرایطی چگونه محقق میشود.
رسول غلامی: باید مهر محرمانگی بر آمارها شکسته شود و یک آسیبشناسی واقعی و سریع انجام گیرد، متأسفانه در حوزه پژوهشی ضعف ما این است پژوهشها اغلب زمانی به نتیجه میرسند که از موقعیت عبور کردیم.
قبلاً اگر میگفتیم شکاف نسلی هر ۱۰ سال ممکن است منجر به ایجاد تکانههای اجتماعی شود امروز باید بگوییم هر ساله شاهد این تکانهها هستیم.
همچنین باید توجه داشت که مؤلفههای ملی نظیر تورم، تا حدود زیادی بر استانها تأثیر دارد.
سال گذشته پرداخت وام ازدواج در استان چهارمحال و بختیاری ۶۰ درصد بود یعنی حدود ۴۰ درصد از متقاضیان در صف ازدواج موفق به دریافت وام نشدند و به امسال رسیدند لذا پایان امسال با یک بحران در حوزه وام ازدواج مواجه خواهیم شد یعنی با اضافه شدن تقاضاهای امسال، حدود ۲۰۰ درصد افزایش تقاضای وام ازدواج را شاهد خواهیم بود.
در فروردین امسال از بالغ بر پنج هزار و ۶۰۰ تقاضا، حدود ۱۹۰ نفر وام ازدواج دریافت کردند که جای تأسف دارد.
افراسیاب صادقی: امروز مدل استقلال جوانان تغییر کرده است با این توضیح که قبلاً استقلال به معنی تشکیل خانواده و پذیرش مسئولیت همسر و فرزندان بود.
امروز اما جوان را میبینیم که در روابطش کاملاً مستقل باشد و پدر و مادر در دوستیها و روابطش دخالتی کنند اما همین جوان هیچگونه مسئولیتی هم نمیپذیرد یعنی جوان امروز همزمان «وابستگی مسئولیتی» و «استقلال ارتباطی» دارد.
* نرفتن جوانان به سمت ازدواج و گذار از فرصت محدودی که برایمان باقی مانده، قطعاً بحران جمعیتی کشور ما را وخیمتر خواهد کرد.
رسول غلامی: اجازه بدهید یک آمار تأسفبار که نتیجه بررسیها و پژوهشهای مبسوط است اعلام کنم، در سال ۱۴۰۴ به ازای هر سالمند ۱۷ نفر به ارائه خدمت میپردازند که شامل خدمات راننده تاکسی گرفته تا پرستار، بقال و … است.
در سال ۱۴۳۰ این تعداد به سه نفر تقلیل خواهد یافت یعنی کسی را نخواهیم داشت که به ارائه خدمت به سالمند بپردازد و بسیاری از ما در آن سالها در تنهایی و انزوا خواهیم بود.
بنابراین همه کسانی که امروز در سن ازدواج و فرزندآوری هستند لااقل به خاطر آینده خودشان باید به سمت ازدواج بروند.
در صورت تداوم این وضعیت، تا چند سال آینده کسی پیدا نمیشود که به ارائه خدمات بپردازد.
نکته بعدی، آمار رسمی و غیر رسمی و بسیار تأسفبار سقط جنین است که جای توجه جدی دارد و این در حالیست که سال گذشته و برای اولین بار، آمار ولادت در کشور به زیر یک میلیون نوزاد کاهش یافت.
* از دیدگاه شما تلقی جوان امروز از ازدواج چیست که کمتر به سمت آن میرود؟
افراسیاب صادقی: پرسش این است که گره اجتماعی در باور جوانان نسبت به ازدواج چیست، جوان اگر باورش این باشد که ازدواج یک سرمایه اجتماعی برای او محسوب میشود و به او ارزش و جایگاه اجتماعی میدهد، قطعاً برایش تلاش خواهد کرد و هر گونه مانعی برای رفع این مشکل را مرتفع یا تحمل میکند.
او با این نگاه، به سمت اشتغال و تلاش و درآمد میرود یا قناعت میکند.
اگر نگاهمان این باشد و ازدواج را نه یک قید و بند بلکه یک ارزش بدانیم قطعاً به سمت ازدواج خواهیم رفت.
بنده در کلاسهای دانش خانواده در دانشگاه رویه گفتگو را پیش گرفتم و با کمک خود دانشجویان مسیر کلاس به سمتی پیش میرود که دانشجوی مخالف ازدواج در اول سال تحصیلی، باورش اصلاح میشود و در پایان سال تحصیلی حتی قائل به داشتن فرزندان با تعداد بالا در هر خانواده است.
همین رویه اصلاحی را هر مجموعهای اعم از خانواده، مدرسه، نهادها و … نسبت به جوان مخاطب خود در پیش بگیرند و یقین بدانید که جوانان بر حسب فطرت انسانی پذیرش خواهند داشت و به راحتی به سمت ازدواج و تشکیل خانواده میروند.
* در خصوص نقش خانوادهها و پدر و مادر در سوق یافتن جوانان به سمت صحبتی دارید؟
افراسیاب صادقی: پرسش اینجاست که آیا مدل تربیتی ما در خانواده منتج به تربیت فرزندان مسئولیتپذیر برای پذیرش ازدواج میشود یا خیر؟
قطعاً پاسخ خیر است.
ما تعارضات تربیتی به شدت خطرناک را شاهدیم یعنی پدر و مادر معمولاً دوست دارند فرزندشان پزشک و دندانپزشک شود، معلم اما در پی تربیت انسان است، خود دانشآموز هم یا دوست دارد فوتبالیست یا هنرمند شود، نهادهای مختلف و حتی کف جامعه دوست دارند این دانشآموز یک انسان مطیع قانون و همراه بار بیاید.
مشاهده میکنید که سیری از تعارضات در خواستهها به دور از وحدت رویه وجود دارد و نتیجه آن است که فرزند در ۲۰ سالگی از پدر و مادر و پدر و مادر نیز از فرزند طلبکار هستند و بدیهی است که چنین فردی شایستگی و آمادگی ازدواج را ندارد.
در فرایند تربیت اگر وحدت رویه نباشد، تعارضات منجر به نابودی تربیت خواهد شد.
اگر در یک خانواده پدر و مادر دو رکن تربیتی متفاوت را در قبال فرزند اتخاذ کنند هیچکدام به نتیجه نخواهد رسید و نوجوان و جوان امروز ما دچار این تعارضات است.
حمید باقرزاده: در کنار تأکید بر نقش فراگیر و تعیین کننده خانواده، باید آسیب دخالت بیجای خانوادهها در زندگی زوجین و متزلزل ساختن پایههای زندگی مشترک را مورد تاکید قرار دهیم که موارد اینچنینی را فراوان میتوان در بین اقوام و خویشان و نزدیکان مشاهده کرد.
پدر و مادرها با دخالت نابجا باعث ایجاد مشکلات جدی در روابط زوجین میشوند و بسیاری از زندگیهای مشترک با همین دخالتها از هم میپاشد.
کاهش ازدواج یک معضل پیچیده چندوجهی است که باید همه ابعاد آن دیده شود اما متأسفانه برعکس این سیر را شاهدیم و هر نهاد و مجموعه مرتبط نیز مسیر خودش را میرود.
* به نظر میرسد نظام آموزش و پرورش نیز در تربیت افراد آماده برای پذیرش ازدواج نقش تعیین کنندهای داشته باشد.
حمید باقرزاده: نظام تعلیم و تربیت در طی ۱۲ سالی که دانشآموزان را در اختیار دارد نتوانسته آنها را مسئولیتپذیر و توانمند بار بیاورد.
دانشآموز وقتی دیپلم میگیرد هیچ آشنایی با بازار کار ندارد و مهارتی بلد نیست، حتی از حیث نظری و تئوریک هم چه بسا حرفی برای گفتن ندارد.
بنده در دو سال پایانی متوسطه در هنرستان تحصیل کردم و اگر این دو سال هم نبود، عملاً هیچ مهارتی نداشتم.
نوجوان ما لذت انجام کار به صورت مستقل و آزمون و خطا را هیچگاه درک نکرده و این در حالیست که در گذشته پسرها و دخترها در خانواده کاری را دست میگرفتند و انجام میدادند و نقشی در خانواده ایفا میکردند.
لذتی که در انجام و به سرانجام رساندن کارها وجود دارد باید در خانه و مدرسه به فرزندان نشان داده شود تا نقشی ایفا کنند و حس سودمندی داشته باشند.
انسان هر چه بیشتر سختی بکشد هم مسئولیتپذیرتر خواهد شد و هم لذت بیشتری از زندگی خواهد برد و این موضوع مهمی است که در تعلیم و تربیت فرزندان باید مورد دقت قرار گیرد.
* نقش فضای مجازی و رسانهها را چگونه ارزیابی میکنید.
رسول غلامی: حقیقت این است که دشمن خیلی خوب و زیبا کار کرده و از طریق این ابزارها ذهنیت و باور جوانان ما را تحت تأثیر قرار داده است.
دشمن توانسته باور جوانان ما را به سمتی سوق دهد که همواره احساس بدبختی کنند و تلقی نادرست اگر ازدواج کنم بدبختتر خواهم شد، داشته باشند.
ما ولی با کمکاری و عدم دقت و توجه خانوادهها، و نیز اتخاذ تصمیمات و سیاستهای غلط، با عدم حمایت صحیح و اصولی از جوانان، نبود ساز و کارها، عدم ایفای نقش دولت به عنوان تسهیلگر، عدم نقشآفرینی قوی رسانهها و … نتوانستیم مانند دشمن موفق عمل کنیم.
* راهکار عملیاتی برای بهبود فوری شرایط چیست.
حمید باقرزاده: در گام اول باید بحرانی بودن و وخیم بودن وضعیت آماری ازدواج و طلاق و فرزندآوری را همگی بپذیریم، ما نمیتوانیم وانمود کنیم که اوضاع عادی بوده و هیچ اتفاقی نیفتاده است.
باید تکتک نهادها از حوزه علمیه و دانشگاه تا نهادهای فرهنگی از جمله تبلیغات اسلامی به خط شوند و کاری صورت گیرد.
حکمت و نعمت درد این است که انسان به دنبال درمان میرود تا دردش تقلیل یابد یا از بین برود.
در حوزه ازدواج و فرزندآوری هنوز خیلیها دردشان نگرفته و نهادهای فرهنگی و دینی نیز نتوانستند درد را به مدیران مربوط انتقال دهند.
اکثر کارهای ما به سمت آمار و گزارشدهی رفته است و شرایطی ایجاد شده است که نهادها فقط گزارش پر کنند، خروجی میدانی اما چیز دیگری میگوید.
رسول غلامی: همه این معضلات، دلایل اقتصادی و اجتماعی و در اولویت اول، فرهنگی دارد اما به نظر میرسد برای ادامه مسیر باید ابتدا یک نگاه ملی و بعد یک نگاه استانی را مورد توجه قرار داد.
نه سیاستهای دولت، نه بیمارستانها، نه بیمه و … در سطح ملی و استانی بههیچوجه پاسخگوی نیازهای خانوادهها نیست و اینها واقعیتهایی است که باید مورد توجه جدی قرار داد و باید گفت سیاستهایی که در حال اجراست و مسیری که نهادهای متناظر طی میکنند، در جهت بهبود شرایط بحرانی ازدواج و فرزندآوری نیست.
احیای نقش خاله و عمه، دایی و عمو، نقشآفرینی بزرگان و ریشسفیدان و معتمدان نکته مهم دیگری است که نباید غافل شویم.
نقشآفرینی همه مجموعهها از پدر و مادر گرفته تا خانواده و نزدیکان، دولت و مجموعههای حاکمیتی، رسانه و … در کنار هم باید منجر به ایجاد فرهنگ و ساختاری شود که مشوق جوانان به سمت ازدواج و فرزندآوری باشد.
افراسیاب صادقی: ازدواج را باید به عنوان یک ارزش در باور فرزندان اجتماعی نهادینه ساخت، ازدواج تکمیل کننده و تسکین دهنده و باعث دوام نسل ماست، قدرتآفرین است و حس شادکامی، احساس وجود میدهد.
ازدواج باعث کاهش و کنترل آسیبهای اجتماعی میشود و کسی که صاحب همسر و فرزند باشد کمتر به سراغ آسیبها میرود.
همه ما باید این باور را نسبت به مقوله ازدواج در جوانان ایجاد کنیم.
وقتی باور ایجاد شد، دولت باید تسهیلگری کند یعنی یک شغل ثابت و پایدار به جوان بدهد تا دغدغه اقتصادی نداشته باشد.
دولت باید تخم مرغ واقعی را نه در سبد جوانان بگذارد نه آنکه با وعده وام و تسهیلات بخواهد صرفاً مسکن مقطعی بر دردها تجویز کند حال آنکه درد از بین نمیرود.
خوب است بین جوانان تازه ازدواج کرده برویم و ببینیم چند درصد از آنها با انگیزه وام ازدواج، به سمت ازدواج رفتند، قطعاً کسی با این انگیزه در بینشان نخواهد بود، پیداست که وام ازدواج نتوانسته کارکرد انگیزشی داشته باشد بلکه هزینهای بر دولت و فضای روانی جامعه تحمیل کرده است پس این مسیر اشتباه را باید برگردیم و اصرار بر اشتباه نداشته باشیم.
نقش دولت از حوزه شعار باید خارج شده و شکل عملی و واقعی بگیرد، کم حقیقی بهتر از بسیار غیرحقیقی است و آنقدری که برای ازدواج شعار میدهیم، عمل نمیکنیم.
استحکامبخشی به باورها و نگاهها مبتنی بر ارزشهای اسلامی، تغییر مدل نقشآفرینی دولت، تقویت کارکردهای تربیتی خانواده و مدرسه به دور از تربیت هلیکوپتری و بزرگتری کردن بزرگان ضرورت دارد.
* وضعیت استان چهارمحال و بختیاری در حوزه ازدواج و طلاق چگونه است؟
رسول غلامی: به نظر میرسد پذیرش آنچه که هست بدون تعارف باید اتفاق بیفتد و لااقل محافل نخبگانی نسبت به وضعیت موجود آگاهی پیدا کنند تا بتوانیم به یک راهکار برسیم.
یکی از آمارها این است که بالاترین نرخ طلاق در شهرستانهای بن و سامان به ثبت میرسد و از حیث آماری، ۱۳۶ واقعه ازدواج و ۸۰ واقعه طلاق ثبت شد.
شهرستان بن از حیث جغرافیای زیستی و قومیتی یک شهرستان یکدست بوده و از حیث ساختار هویتی نیز یک شهرستان مذهبی و حسینیه استان چهارمحال و بختیاری بهشمار میرود یا روستای شاخص ایثارگری در این شهرستان قرار داشته و از حیث جاذبههای دیدنی و فرهنگی و مذهبی نیز وضعیت خوبی دارد.
اما واقعیت میدان، مدلی از ناکارآمدی را به دست میدهد که باید بررسی و آسیبشناسی شود.
یکی از علتها را باید بیکاری و نبود شغل بدانیم و وضعیت اقتصادی خانوادهها بدانیم اما این گزینه خیلی زود رد میشود زیرا شهرستان سامان نیز با وجود کمترین آمار بیکاری گرفتار معضل طلاق است.
پایینترین سن ازدواج مربوط به شهرستانهای کوهرنگ و فلارد است که یک آیتم مثبت است اما متأسفانه کمترین سنهای زنان مطلقه نیز مربوط به همین شهرستان است.
نسبت ازدواج به طلاق در کشور سه به یک و در استان چهارمحال و بختیاری چهار به یک است که متأسفانه خوب نیست.