«آشغالساز» ویژگی انسان امروز؛ رسالت هنرمند واکنش به اتفاقات محیطی است
علی بدیع هنرمند عکاس، رسالت هنرمند را واکنش مناسب نسبت به اتفاقات محیطی دانست و درباره ایده نمایشگاه «آشغال ساز» و ضرورت برگزاری آن گفت.

خبرگزاری مهر-گروه هنر-آزاده فضلی؛ یکی از مهم ترین معضلاتی که این روزها گریبان بشر را گرفته است، مصرف گرایی و به تبع آن آشغالسازی است، آشغالهایی که اتفاقاً دوست داشتنی نیستند و راهکار درستی برای نابودی آنها وجود ندارد.
علی بدیع هنرمند عکاس که دغدغههای اجتماعی و محیط زیستی او از سوژههایش مشهود است، در نخستین نمایشگاه عکس انفرادی اش به سراغ سطلهای زباله رفته است و با ثبت عکسهایی از سطل زباله ها و اتفاقاتی که در آنها میافتد، مخاطب را درگیر موضوع «آشغالساز» کرده است.
نمایشگاه «آشغالساز» در برگیرنده مجموعه عکس و چیدمانی از یک سطل زباله است که تا ۱۲ خرداد در نگارخانه پردیس باغ موزه هنر ایرانی برقرار است.
بدیع در بخشی از توضیح این نمایشگاه نوشته است: «سطل های بزرگ فلزی، پسماندها و زباله هایی که هر روز آنها را در این سطلها جا می دهیم، آدم هایی که هر روز سرشان را در سطلها فرو میکنند و زبالهها را در جستجوی چیزی زیر و رو میکنند.
با نگاه کردن به داخل این ظروف فلزی شاید خیال، ما را به داستان پرداز های مختلفی وادار کند؛ داستان هایی که شنیده نمی شوند اما می توان آنها را دید …»
علی بدیع عضو انجمن عکاسان ایران و دانش آموخته رشته روانشناسی عمومی در مقطع دکتری است، او پیش از این در نمایشگاههای گروهی متعددی حضور داشته است و همچنین برخی از آثار او در جشنوارههای داخلی و خارجی، پذیرفته و به نمایش در آمده است.
به بهانه برگزاری نمایشگاهش با او گفتگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
* آقای بدیع ورودتان به دنیای هنر چگونه بوده است، آیا رویکردتان نسبت به هنر جدی است یا در کنار سایر فعالیت فرهنگی که دارید به هنر هم میپردازید؟
نیکلای روبیف شاعر روس تبار در یکی از اشعارش گفته «رنج های روح، چون خواب تب گرفته مردی بیمار، جز نوید رهایی نیست».
هر انسانی رنج هایی در زندگی دارد، شاید این خوشبختی هنرمند است که میتواند با هنری که در اختیار دارد، رنجهایش را تبدیل به رهایی کند.
اینکه این کشش برای خلق اثر چگونه در یک انسان شکل میگیرد، یا چگونه به او الهام میشود، قابل توصیف نیست.
ولی یک چیزی هست که آدم را برای به وجود آوردن به پیش میبرد.
من از کودکی به نوشتن و شعر و تصویر علاقه مند بودم.
در طی این مدت سعی کردم با شرکت در دورههای مختلف هنری مانند نویسندگی و عکاسی و فیلمسازی سینمای جوان و فیلمنامه نویسی و … به صورت علمی در این هنرها مهارت کسب کنم که برخی را به علت مشغولیتهای زندگی و کاری و تحصیلی کنار گذاشتم و برخی را سعی کردم به صورت حرفهای دنبال کنم.
در کارهایم همواره سعی میکنم تا آنجا که امکان داشته باشد، به هنر نزدیک شوم.
مثلاً پایان نامه کارشناسی ارشد خودم را با عنوان «مقایسه ویژگی های شخصیتی نقاشان زن با مرد و رابطه این ویژگی ها با گزینش سبک» نوشتم.
یا دوره هایی را در هنر درمانی گذراندم تا بتوانم از این طریق خدمات بهتری به مراجعان ارائه کنم.
* عکاسی را از چه زمانی شروع کردید؟
با وجود این کشش و تمایل، از سال ۱۳۹۶ به آموختن عکاسی به صورت حرفه ای پرداختم.
از آن زمان تاکنون در دورههای مختلف عکاسی، همچنین کارگاههای چند روزه عکاسی شرکت کرده ام.
از طرف دیگر کم کم با دنیای عکاسی آشنا شدم و کارهایی را برای نمایشگاه های داخلی و خارجی ارسال کردم که پذیرفته و برخی روی دیوار نمایشگاهها رفتند.
همچنین مقالات و ترجمه هایی که هر دو حوزه عکاسی و روانشناسی را پوشش می دهد، نوشته یا ترجمه کردهام که در سایت های معتبر منتشر و در دسترس عموم قرار گرفتهاند.
* بر این اساس تمرکز شما روی کدام یک است، حوزه نظری یا خلق اثر هنری یا هر دو؟
زمانی که تصمیم گرفتم روی مقایسه ویژگی شخصیت نقاشان زن با مرد و رابطه آن سبک به عنوان پایان نامه کار کنم، چیزی از نقاشی و سبکهای آن نمیدانستم، به همین دلیل نیمی از سال را صرف مطالعه و گفتگو با افراد صاحبنظر کردم تا به این نتیجه برسم که امکان نوشتن پایان نامهای با این عنوان وجود دارد.
با توجه به این مطلب، هنرمند نیاز به مطالعه دارد تا سبکها و سبک کاری هر هنرمند را بشناسد و در نهایت با جایگاه فعلی آن هنر آشنا شود و راه خود را انتخاب کند.
از سوی دیگر معمولاً هنرمند برای اجرای هر پروژه در ابتدا موضوع را از جنبه نظری مطالعه و بررسی می کند؛ اینکه آیا با توجه به ابزار و مدیومی که در اختیار دارد این کار عملی است؟
آیا دیگران این کار را قبلاً انجام داده اند؟
اگر چنین است خلاهای موجود چه هستند؟
آیا میتواند به شکل دیگری آن را انجام دهد؟
هزینه اجرای طرح چقدر است و از این قبیل سوالات و سپس وارد مرحله اجرا می شود.
بنابراین من هم به حوزه نظری و هم خلق اثر توجه دارم.
به نظرم خلق اثر بدون توجه به مباحث نظری سردرگم خواهد بود.
* ایده نمایشگاه اخیرتان با موضوع آشغال و پسماند و ضرورت برگزاری آن چگونه شکل گرفت؟
با ثبت این عکسها میخواستید چه پیامی را به مخاطب منتقل کنید؟
ثبت عکس ها چه مدت طول کشید و آیا این کار ادامه خواهد داشت؟
فن بوتلار در کتاب «سفر به بی نهایت» از قول نیل آرمسترانگ فضانورد آمریکایی می نویسد: «من آن خاطره را در راه بازگشت به وطنم در آپولوی یازده هنوز بیاد دارم که چطور ناگهان آن ظرف نخودِ آبی رنگ قشنگ را که زمین بود، شناختم.
شست دستم را بالا نگه داشتم و یک چشم را بسته و شست من زمین را پنهان کرد.
البته خود را چون یک غول احساس نکردم، بلکه بر عکس حس کردم که بسیار بسیار کوچکم».
زمین، این سیاره سنگی، تنها خانه ما در جهانی است که اندازههای وسعت آن سرسام آور است.
با این همه این موجود بسیار بسیار کوچک با رفتارش در حال نابود کردن زمین است در حالی که دیگر نه زمین ظرفیت خود پالایشی بیش از این را دارد و نه انسان زمین دیگری به عنوان خانه دوم.
رسالت هنرمند واکنش مناسب نسبت به اتفاقات محیطی است و ایده نمایشگاه «آشغال ساز» و ضرورت برگزاری آن از همین موضوع شکل گرفت تاکنون هیچ موجودی به اندازه انسان از منابع زمین استفاده نکرده و تاکنون هیچ موجودی نیز به اندازه انسان منابع زمین را به صورت آشغال به آن باز نگردانده است.
انقلاب صنعتی، انفجار رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی باعث افزایش مصرف گرایی در جنبه های مختلف شده و هر روز بر میزان دفع آشغالها افزوده است.
تنوع آشغالها از مواد غذایی نیمه مصرف شده که میتواند شکم گرسنگان بی شماری را سیر کند تا لوازم خانگی و مواد تغییر یافته پتروشیمی به شکل انواع وسایل پلاستیکی، دارویی و پزشکی، ضایعات صنعتی، طبی، حیوانی و … بسیار زیاد است.
با نگاه کردن به آشغالهای دور ریخته شده شاید این سوال در ذهن ما شکل بگیرد که عاقبت این همه آشغال چه میشود؟
شاید آنها را درون زمین دفن و با تولید شیرابه سمی، آب های شیرین و ارزشمند را مسموم و بدون استفاده میکنند و زمینهای کشاورزی که مواد غذایی ما را تأمین میکند، در ورطه نابود میاندازند.
شاید به کوره زباله سوزی سپرده یا در فضای آزاد سوزانده میشوند که دود حاصل از آن وارد فضای محیط شده و باعث تشدید اثر گلخانه ای می شود و بر گرمای زمین میافزاید یا شاید به رودها و دریاها و اقیانوسها ریخته میشوند و با آلوده کردن آبها، زندگی موجودات آبزی را به خطر میاندازند و در نتیجه با مصرف این آبزیان انسانها نیز دچار مشکل میشوند.
در این صورت آیا ما در تغییرات اقلیمی و تخریب زیست بوم (اکولوژی) سهم نداریم؟
آیا ما نیز بدون آنکه بدانیم با مصرف افسار گسیخته و مسئولیت ناپذیر خود به گرم شدن زمین، بروز خشکسالی، خشک شدن سرچشمه رودها و تالاب ها، بروز توفانها و ایجاد بیماریها کمک نکردهایم؟
و در پایان آیا زمان بازنگری در نحوه تعامل با تنها خانه خود، «زمین» فرا نرسیده است؟
چنین به نظر میرسد که باید یک ویژگی جدید به ویژگی انسان امروزی اضافه کرد؛ «آشغالساز».
هنرمندان عموماً شاخکهای حساستری نسبت به دیگران به محیط اطراف خود دارند و به آن واکنش نشان میدهند.
رسالت هنرمند واکنش مناسب نسبت به اتفاقات محیطی است و ایده نمایشگاه «آشغال ساز» و ضرورت برگزاری آن از همین موضوع شکل گرفت، چون باید این پیام به انسان رسانده شود که زمین یک اکوسیستم یکپارچه است و اثرات رفتار ما در هر گوشهای از جهان کل موجودیت آن را تهدید میکند.
به همین علت انسان باید نسبت به عواقب رفتار خود آگاه شود.
ناصرالدین صاحب الزمانی نویسنده کتاب «خط سوم» از قول شمس تبریزی نوشته است: «گفتن، جان کندن است و شنیدن، جان پروردن» من به جای فعل گفتن، از فعل نشان دادن استفاده میکنم اما این مهم است که شما قصد دارید چه چیزی را نشان دهید؟
اینجاست که برای جذب مخاطب باید سوژه تعریف کرد، باید برنامهریزی کرد، باید هدفمند پیش رفت تا آنچه به تصویر کشیده شده، مخاطب خود را بیابد.
قرار نیست همه با شما همذات پنداری کنند، مهم این است که شما پیام خود را بیان میکنید و کسی که اهلیت دارد، آن را دریافت میکند.
امروز شاید این پیام به دشواری دریافت شود اما بالاخره ضرورت آن حس خواهد شد؛ ما در آستانه انقراض ششم هستیم.
عکسهای این نمایشگاه در طول حدود یک سال ثبت شدند و در طی این مدت متوجه موارد جالب توجهی شدم از جمله اینکه نوع و کیفیت دور ریزها و آشغالهای محلات با یکدیگر تفاوت دارد.
به هر حال از عکسهای گرفته شده تعدادی برای نمایشگاه انتخاب و روی دیوار نمایشگاه «آشغال ساز» نصب شدند.
تمامی عکسهای ثبت شده بدون صحنهپردازی برداشت شدهاند و البته سعی شده موضوع جذابیت و حظ بصری به منظور جذب بیننده برای دیدن تصاویر منظور شود.
به قول مصطفی سپهوند یکی از اساتید، تصاویر نمایشگاه «آشغال ساز» توانستهاند زشتیها را به صورت زیبا نشان دهند.
در اینجا لازم می دانم که از بهزاد بهروزنیا نمایشگاهگردان تشکر کنم که بدون تلاش، تعهد، اخلاق نیک و مهارت های فنی و هنری او امکان برگزاری این نمایشگاه وجود نداشت.
* فکر می کنید مصرفگرایی ریشه در تمایل روانشناختی بشر دارد؟
و به نظر شما میتوان آن را با هنر مدیریت کرد؟
مصرف گرایی تا اندازه ای ریشه در تمایل انسان به تنوع گرایی دارد.
نظام سرمایه داری با ماهیت حریص و آزمندش برای کسب سود بیشتر و با درک روحیه تنوع طلبی انسان همواره سعی میکند با ایجاد تغییراتی در شکل و رنگ و طرح کالاها و استفاده از شیوه های مختلف تبلیغاتی در انسان احساس نیاز کاذب ایجاد کند.
بسیاری از کالاها، ماهیتی مصرفی داشته و بعد از مدتی به شکل آشغال و پسماند دور ریخته می شوند.
در گذشته نه چندان دور پدران و مادران ما که با طبیعت محیط خود انس بیشتری داشتند، با احترام به آن سعی میکردند کمترین آسیب را به آن وارد کنند.
شیوه زندگی آنها با شیوه زندگی امروزی فرق داشت.
ما با درک این موضوع که با رفتار ناآگاهانه خود در حال نابودی خود هستیم باید سعی کنیم از شیوه های ساده نیاکان خود پیروی کنیم.
هنرمندان باید مردم را نسبت به خطرات مصرفگرایی و تولید و انباشت پسماند آگاه کنند و بهترین راه، آموزش راههای جایگزین به آنها از طریق هنر تصویری است.
لازم می دانم تأکید کنم، تاکنون زمین شاهد پنج انقراض حیات بوده است و پس از آن صدها هزار سال طول کشیده تا حیات به شکل امروزی در زمین ادامه پیدا کند.
این در حالی است که تاکنون ۹۹ درصد از گونههای حیات روی زمین منقرض شده اند و شکی در نقش انسان در این نابودسازی وجود ندارد.
بنابراین اگر نمی خواهیم شاهد انقراض ششم در زمین باشیم باید در سبک زندگی خود تجدید نظر کنیم و با زمین مهربان تر باشیم.