همه دردسرهای غلامرضا قاسمیان؛ کردمیهن و دیگر حملهکنندگان به سفارت عربستان پای منبر روحانی جنجالی جبهه پایداری مینشستند
روزنامه اعتماد نوشت: بعد از ماجرای حمله به سفارت عربستان بیش از اینکه نام قاسمیان مورد توجه باشد نام حسن کردمیهن مورد توجه قرار گرفت و ویسهای ارسالی از او که در آن زمان در روسیه بود بازنشر زیادی پیدا کرد. حالا اما مشخص است که امثال کردمیهن یا چهرههای دیگر پای دیوار سفارتخانهها که بعدها به هر نان و نوایی رسیدند تحت مدیریت فکری جریانی هستند که امثال قاسمیان در آن خود را عالم میخوانند.

روزنامه اعتماد نوشت: بعد از ماجرای حمله به سفارت عربستان بیش از اینکه نام قاسمیان مورد توجه باشد نام حسن کردمیهن مورد توجه قرار گرفت و ویسهای ارسالی از او که در آن زمان در روسیه بود بازنشر زیادی پیدا کرد.
حالا اما مشخص است که امثال کردمیهن یا چهرههای دیگر پای دیوار سفارتخانهها که بعدها به هر نان و نوایی رسیدند تحت مدیریت فکری جریانی هستند که امثال قاسمیان در آن خود را عالم میخوانند.
کد خبر: 716588 | ۱۴۰۴/۰۳/۱۲ ۰۸:۰۰:۰۰
سیما پروانهگهر-ماجرای بازداشت غلامرضا قاسمیان، واعظ و خطیب پرحاشیه نزدیک به جریان پایداری در عربستان بار دیگر توجهها را به سمت جریانی که قاسمیان تنها یکی از چهرههای آن است جلب کرد.
جریانی که در دو دهه گذشته با تنشزایی در روابط خارجی ایران و دیوارنوردی در سفارتخانههای انگلیس و عربستان هزینههای بسیاری برای سیاست خارجی ملتهب کشور در دورههای مختلف ایجادکردند.
به گزارش اعتماد، این اولینبار نیست که نام غلامرضا قاسمیان در ارتباط با وقایع جنجالی مربوط به روابط ایران و عربستان خبرساز میشود.
بر اساس بسیاری از گزارشها، قاسمیان در وقایع حمله به سفارت عربستان در تهران (دی ۱۳۹۴) و پیش از آن سفارت بریتانیا (آذر ۱۳۹۰) نیز نقش تحریککننده داشته است.
جواد موگویی، مستندساز اصولگرا، پیشتر در دیماه ۱۴۰۲ با انتشار جزییاتی، مدعی شده بود که قاسمیان در هر دو رویداد، از عوامل تحریک و سازماندهی حملات بوده؛ سرمنشأ این دو حمله هیاتی بود که قاسمیان در آنجا سخنرانی کرده بود و فرمان صادر شده بود.
این ادعا توسط حسن آقامیری نیز تکرار شد.
ادعاهایی که قاسمیان هرگز تکذیب نکرد و حالا با این اقدام عجیب در عربستان میتوان این ادعاها را مورد بازخوانی قرار داد.
ماجرای سفارت عربستان البته نامهای دیگری نیز در دل خود دارد.
تصاویری که از ماجرای آن روز ثبت شده سوپرانقلابیهای دیگری را نیز پای دیوار سفارت عربستان نشان میدهد که بعدها در قالب مسوول وارد عرصه سیاستورزی شدند، سادهترین نمونهاش علی فروغی که حالا نامش آشنا در ساختار صداوسیما است.
این تجمع به نام اعتراض به اعدام «شیخ نمر» روحانی شیعه منتقد حاکمیت عربستان بود اما در عمل توپ را به زمین دولت سعودی انداخت تا خود را از زیر فشار افکار عمومی جهانی بیرون آورد.
با این هدیه از جانب تندروها، دولت عربستان توانست اذهان را به سمت سفارت آسیبدیدهاش ببرد تا اعدام شیخ نمر با شمشیر، فاجعه منا در حج واجب آن سال و تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده را کمرنگ کند.
مرحوم حسین امیرعبداللهیان در گفتوگویی با روزنامه شرق در دی ماه سال 1397 به تبعات ناشی از این حمله اشاره و تاکید میکند که «عربستان اقداماتی را از قبل شروع کرده بود که به موضوع برجام برمیگشت.
اگر بخواهم از مفهوم سادهای استفاده کنم، باید بگویم سعودیها پس از توافق هستهای به رفتاری رسیدند که جنونآمیز بود و هیچ عقلانیتی بر رفتار سیاسی حاکمان سعودی حاکم نبود و این رفتار دیوانهوار سعودیها در قبال برجام آنها را به این جمعبندی رسانده بود که باید مانع از این شوند که برجام در فضایی آرام اجرایی شود.
12دی دقیقا در آستانه ایامی است که قرار بود اجرای برجام (27 دی) کلید بخورد.سعودیها برنامهریزی داشتند که در آستانه اجرای این مساله دردسری برای ایران ایجاد کنند.اطلاعات دقیقی به دست آوردیم که یکی از دلایل اعدام شیخ نمر این بود که سعودیها به دنبال تنشآفرینی در روابط منطقهای ما بودند.
این را کاملا پیشبینی میکردیم و در بحثهایمان در شورای معاونان مطرح بود.
اینکه چطور باید با سعودیها تعامل کنیم که مجاب شوند توافق ما در برجام به منزله بیاعتنایی به همسایگان نخواهد بود؛ بلکه پس از برجام همسایگان میتوانند نفع بیشتری از ادامه همکاری و روابط سازنده با ایران داشته باشند»
امیرعبداللهیان به عنوان دیپلماتی که سالها در حوزه عربی وزارت امور خارجه فعالیت کرده در این گفتوگو مشخصا از برنامهریزی ایران برای کنترل تنش با عربستان میگوید.
برنامهریزی که برای طیفی در داخل نه اهمیتی داشته و نه چندان مطلوب است.
بر اساس گزارش منتشر شده از جانب جواد موگویی پامنبریهای قاسمیان روز 12 دی ماه سال 1394 از هیات مسجد قدس راهی سفارت عربستان شدند.
چند روز بعد هم رهبری در مورد این حمله گفتند: «به ضرر کشور و اسلام است و بنده هم بدم آمد».
بعد از ماجرای حمله به سفارت عربستان بیش از اینکه نام قاسمیان مورد توجه باشد نام حسن کردمیهن مورد توجه قرار گرفت و ویسهای ارسالی از او که در آن زمان در روسیه بود بازنشر زیادی پیدا کرد.
حالا اما مشخص است که امثال کردمیهن یا چهرههای دیگر پای دیوار سفارتخانهها که بعدها به هر نان و نوایی رسیدند تحت مدیریت فکری جریانی هستند که امثال قاسمیان در آن خود را عالم میخوانند.
مهمتر از نامها در این جریان اما خطمشی و رویه و البته هزینههایی است که با این رفتارها ساخته شده است.
مورد بازداشت قاسمیان یا حتی بازداشت چند سال گذشته رائفیپور در عربستان به دلیل شناس بودن این چهرهها خبرساز میشود اما نباید فراموش کرد که این جریان فکری با تبلیغ و ترویج این دیدگاهها هزینههای مسکوت زیادی را ایجاد کردهاند.
بخش مهم این ماجرا که نباید مورد غفلت قرار بگیرد تبعات احتمالی ناشی از این رفتارها است.
با پیگیری وزارت امور خارجه و البته صدای واحد محکوم کردن رفتار او از جانب مسوولان، قاسمیان به کشور بازگشت اما آیا همیشه ماجرا به همین شکل ختم میشود؟!
بر اساس شنیدههای اعتماد همین سال گذشته در مراسم حج یک زائر ایرانی دیگر به دلیل رفتارهای حاشیهساز تحت تاثیر این جریانها بازداشت شده و نزدیک به یک سال نیز در عربستان در بازداشت به سر میبرده است و در نهایت با پیگیری دستگاه امور خارجه آزاد شده است.
در کنار این موضوع برخی رسانههای عربی در زمان بازداشت قاسمیان اظهارات او را مستحق گردن زنی خوانده بودند و خواستار اجرای چنین حکمی از جانب دولت سعودی شده بودند.
در نتیجه وزارت امور خارجه که وظیفه دفاع از حقوق اتباع را بر عهده دارد، ناچار شد برای آزادی شخصی تلاش کند که با اظهاراتش به یکی از مهمترین دستاوردهای دیپلماتیک ماههای اخیر، یعنی احیای رابطه با عربستان، لطمه زده است.
عجیبتر اینکه قاسمیان در بازگشت به کشور اظهارات خود را با ادبیاتی تندتر تکرار کرد و حتی نقد نمایندگان مجلس اصولگرای دوازدهم را نیز برانگیخت.
از ویدئویی که از او در جمع کوچکی که به استقبالش رفته بودند منتشر شده او با دفاع از رفتار حاشیهساز خود میگوید که کارهای دیپلماتیک برای دیپلماتها و کارهای علمایی برای علما و اضافه میکند: «اگر عالمی حرفی بزند و روابط دیپلماتیک را به هم بریزد که این چه روابط دیپلماتیکی است؟» قاسمیان در این ویدیو که میان استقبالکنندگانش گرفته اظهارات خود در عربستان را به پای دادخواهی مردم غزه میگذارد.
این در حالی است که در ویدیوی مذکور، قاسمیان هیچ اشاره مستقیم و غیرمستقیمی به این بحران نمیکند.
صحبت او درباره «کاسبان و غاصبان قبله» است که به تنظیمات کارخانه دوره بنیامیه بازگشتند و مردم ایران هم نباید فریب رفتوآمدهای دیپلماتیک را بخورند.
در یک دقیقه و ۳۹ ثانیه ویدیویی که قاسمیان از خود ضبط کرده و بدون هرگونه تقطیع در فضای مجازی موجود است، هیچ اشارهای به غزه یا حتی اسراییل نمیشود.
در حالی که او در ویدیویی که بعد از ورود به تهران منتشر شد، صحبتهایش را در راستای «نجات غزه» میداند.
بازخوانی ماجرای سفارت انگلیس و موضعگیری رهبری
در آذر ۱۳۹۰ گروهی از دانشجویان بسیجی، در اعتراض به آنچه «عدم اجرای طرح مجلس در کاهش روابط با انگلیس» میخواندند، به سفارتخانه انگلیس در تهران حمله کردند، پرچم این کشور را پایین کشیدند، شیشهها را شکستند، خودروها را آتش زدند، اموال سفارت از میز و صندلی گرفته تا عکسها و تابلوها را تخریب کردند، برخی از اموال را از سفارت خارج کردند و ۶ کارمند باغ سفارت بریتانیا در قلهک را به گروگان گرفتند.
گروگانگیری چند ساعت بیشتر طول نکشید، اما تبعات این تندروی، همچنان دامن کشور را گرفته است.
در سال ۹۹، احمد مازنی، نماینده مجلس از خسارت ۲۷ میلیارد تومانی به ایران به خاطر حمله نیروهای خودسر به سفارت انگلیس خبر داد.
مشابه این رقم معادل ۱.۳ میلیون پوند از سوی دولت بریتانیا تایید شده است.
مجتبی امینی ارمکی، بازیگر فیلم «دلشکسته» بود که تصویرش در جریان تعرض به اماکن دیپلماتیک انگلستان منتشر شد.
او تا پایان دهه نود، به لطف تهیهکنندگی دو فصل از سریال «گاندو»، بازتاب دادن اظهارنظرهایش در توییتر و پیوستن به هیاتمدیره موسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی، توسط خبرگزاریهای اصولگرا کمی شناختهتر شده بود که در سال ۱۴۰۰ به ریاست بخش فرهنگی ستاد ابراهیم رییسی، گماشته شد.
طبق ادعای مهدی تهرانی، فرمانده بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در سال ۹۰، وحید شاکری، مدیرکل وقت امور رسانههای معاونت ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر ریاستجمهوری (احمدینژاد) و رییس ستاد انتخابات مشایی، هم در حمله به سفارت بریتانیا حضور فعال داشت.
او بعدها همراه منصور واعظی به صداوسیما رفت.
البته تهرانی از حسین قدیانی نیز به عنوان یکی از حاضران فعال در حمله به این سفارت یاد میکند.
قدیانی که سال ۹۰ مسوول بسیج دانشجویی بود، کمی بعد به «معاونت علمی و پژوهشی بسیج» و بعدتر ریاست سازمان «بسیج علمی پژوهشی و فناوری» گماشته شد.
علیرضا زاکانی نیز در آذر ۱۳۹۰ در گفتوگویی حمله به سفارت انگلیس را «خشم مقدس» توصیف و از آن حمایت کرد.
اگرچه سال گذشته به عنوان کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری در مناظره چهارم گفت که بنده هیچوقت در عمرم حمله به سفارت را تایید نکردهام.
پایگاه خبری فرارو علاوه بر این، در گزارشی مدعی شده است که « زاکانی» در اردیبهشت ۱۳۹۰ هم یکی از سخنرانان متحصنان مقابل سفارت عربستان بوده و در سخنرانی خود گفته است که «نماد تام و تمام اسلام امریکایی در آلسعود امروز وجود دارد و آلسعود امروز در سراشیبی سقوط قرار گرفته است.» مهدی تهرانی، فرمانده بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس در زمان بروز این حادثه تاکید کرده بود که «در این حمله نیروهای بسیج دانشجویی تنها نبودند و بسیاری از نهادهای امنیتی، اطلاعاتی، سیاسی و دولتی بهطور مستقیم و غیرمستقیم نقش داشتند و اغلب جریانات سیاسی بهنوعی در ماجرای سفارت دخیل بودند».
او در ادامه به برخی از این نهادها و اشخاص، از جمله «شهرداری تهران، اعضای شورای شهر تهران، برخی نمایندگان مجلس، پلیس، بسیج و برخی کارمندان روزنامه ایران» اشاره کرد و از برخی نیز نام برد.
به گفته فرمانده سابق بسیج تربیت مدرس، مرتضی طلایی، عضو وقت شورای شهر تهران در زمان حمله همراه بولدوزر شهرداری مقابل باغ قلهک حضور داشت و اسماعیل کوثری، علیرضا زاکانی و حمید رسایی ازجمله نمایندگانی بودند که او مدعی شد حامیان ماجرا بودند.
نکته قابل توجه در این بین حمایت حمید رسایی از قاسمیان در شرایطی بود که وزیر امور خارجه بهطور رسمی تاکید کرده بود که اجازه تنش زایی در روابط بین دو کشور را نمیدهد.
با این وجود حمید رسایی که حالا نماینده تهران در مجلس دوازدهم نیز هست در این باره نوشت: « عدهای انتقام میگیرند چون قاسمیان در انتخابات ریاستجمهوری امسال اصلح را برخلاف آنها کس دیگری تشخیص داد.
دسته دیگر تخریب میکنند چون قاسمیان یکی از الگوهای منطقهای آنان برای سازش را هدف قرار داده».
اشاره رسایی مشخصا نشان میدهد که طیفی که با این دست از رفتارها و ایدئولوژیها همراه و هماهنگ هستند نیروهای نزدیک به سعید جلیلی و حامیان او بودند اگرچه حتی همه حامیان جلیلی نیز این رویه را مورد حمایت و تایید قرار ندادند.
علمای بیعمل و ضدیت با دیپلماسی
فراموش نکنیم که در میانه ترور سید رضی بود که همین روحانی محفل با پامنبریهای خود در ایتا « اف بر نیروهای [...] » میفرستادند که شما «دل زدن تلاویو» را ندارید و تکرار ادبیاتی از این قبیل که «فرمانده انقلابی بایستی بیسیم خاموش بزند به خط!» مکررا از چهرههای این جریان شنیده میشد.
همانگونه که از این یک نمونه اظهارات قاسمیان روشن است، بازار تعیین استراتژی امنیت ملی و منطقهای با ادبیات دینی و اجتهادی قرآنی برای این جریان همیشه گرم است.
اجتهادهایی که دوبار در طی بیش از یک دهه گذشته آزموده و همان پای دیوار سفارتها دفن شده است.
عجیبتر اینکه جریانی باز هم این رویه را در پیش میگیرد که ولایتمداری را خصلت انحصاری خود میداند اما به تاکید «کار غلطی بود» بیاعتنا و همیشه نقشهای اول سناریوی تحمیل جنگ کشور است.
سناریو و نقشی که مشخص نیست بر اساس منفعت است یا همان روایت عالمان بیعمل.