چرا صهیونیستها به دنبال تابعیت دوم هستند؟ ترس از اسارت یا فرار از آینده؟
آزادی عیدان الکساندر از اسارت حماس، موجی از بحثها درباره نقش تابعیت دوگانه در نجات اسرا به راه انداخته و صهیونیستها بر این باورند در صورت نیاز، این تابعیت دوم آنها خواهد بود که به کمکشان خواهد رسید.

سرویس جهان مشرق - عیریت لینور، روزنامه نگار صهیونیست در گزارشی در رابطه با وقوع یک بحران هویتی در سرزمینهای اشغالی پس از ازادی عیدان الکساندر، اسیر صهیونیست از اسارت حماس، نوشت:
آزادی عیدان الکساندر از اسارت حماس، واکنشهای متناقضی در پی داشت.
در کنار خوشحالی از آزاد شدن بیقید و شرط او – بدون آزادی فلسطینیها یا توقف جنگ – موجی از انتقاد نیز بهسرعت شکل گرفت؛ انتقادی که مستقیماً متوجه بنیامین نتانیاهو شد.
همانطور که همیشه انتظار میرود، گروهی از افراد خلاق دلیلی برای اعتراض پیدا کردند.
رونن صور، رئیس سابق ستاد گروگانها (اسرای صهیونیستی) نوشت: «میراث نتانیاهو این است که هر مادر عبری باید پیش از اعزام فرزندش به سربازی، برای او گذرنامه آمریکایی تهیه کند.»
زهوا گالئون، رئیس پیشین حزب مرتص نیز اظهار داشت: «مایه تأسف است که گروگانهای (اسرای صهیونیستی) باقیمانده، فقط به این دلیل آزاد نمیشوند که تابعیت آمریکایی ندارند.»
نداو ایال در ynet نوشت: «برای نخستینبار در تاریخ اسرائیل، گذرنامه خارجی دیگر صرفاً راهی برای مهاجرت نیست، بلکه به ابزاری برای بقا در زمان جنگ تبدیل شده.»
در شبکه اجتماعی X رسانه عمومی اسرائیل هم آمده بود: «۲۳ گروگان (اسرای صهیونیستی) هنوز زندهاند – اما برای جان سه نفر از آنها نگرانی جدی وجود دارد؛ چون گذرنامه آمریکایی ندارند که آنها را فوراً از جهنم نجات دهد.»
بسیاری از تحلیلگران به نتیجهای مشابه رسیدند: بدون داشتن گذرنامه خارجی، بهویژه آمریکایی، شانس نجات از اسارت حماس بهشدت کاهش مییابد.
با این حال، اغلب فراموش میشود که اکثر گروگانهای آزادشده اصلاً تابعیت خارجی نداشتند.
آنهایی هم که داشتند، یا از طریق معامله (مثل امیلی هند)، یا طی عملیات ارتش اسرائیل (مثل لوییس هار و فرناندو مرمن)، یا بهعنوان لطفی به پوتین (مثل رون کریووی) آزاد شدند.
با این حال، آزادی عیدان الکساندر دوباره موجی از تبلیغات به راه انداخت: اینکه برای در امان ماندن از «اسرائیلیبودن»، باید گذرنامه خارجی تهیه کرد.
اخبار ۱۲ اسرائیل هم در گزارشی اعلام کرد: «افزایش قابلتوجه در درخواست برای گذرنامه خارجی» و در تیتر فرعی افزود: «از آغاز جنگ، میزان درخواستها ۲۰ درصد افزایش یافته است.»
این نخستین بار نیست که رسانهها (با نگاهی نگران) رشد علاقه اسرائیلیها به تابعیت دوم را گزارش میدهند.
در فوریه گذشته، وبسایت Mako نوشت: «تعداد درخواستها برای گذرنامه خارجی طی یک سال گذشته، ۱۶۰ درصد رشد داشته» – حتی قبل از آنکه گفته شود عیدان الکساندر تنها بهدلیل تابعیت دوگانهاش آزاد شده، نه به خاطر دلسوزی حماس یا تاکتیکی برای جلب نظر ترامپ.
موضوع تابعیت دوگانه و آزادی الکساندر بههم گره خوردهاند، اما هر دو در جایگاهی مبهم قرار دارند.
دادههای ذکرشده به گزارشی از شرکت «هنلی و شرکا» استناد میکنند که گذرنامهها را براساس تعداد کشورهایی که بدون ویزا قابل سفر هستند رتبهبندی میکند.
اما مشخص نیست هنلی این دادهها را درباره اسرائیلیها از کجا بهدست آورده است.
هیچ منبع موثقی وجود ندارد.
وزارت کشور رژیم صهیونیستی آماری درباره تعداد دارندگان گذرنامه دوم یا میزان درخواستها ندارد، چون ثبت تابعیت دوگانه اجباری نیست.
مرکز آمار اسرائیل هم این موضوع را بررسی نکرده.
بنابراین، عدد واقعی دارندگان یا متقاضیان تابعیت دوم نامعلوم باقی میماند – و احتمالاً همینطور هم خواهد ماند.
با این وجود، همچنان میتوان ترس را دامن زد: اگر گذرنامه خارجی نداشته باشید، احتمال خروجتان از اسارت حماس تقریباً صفر است.
در مورد روشهای مؤثر برای آزادی گروگانها میتوان بحث کرد؛ حتی میتوان پیشنهاد داد که چطور از اساس از گروگانگیری جلوگیری شود.
اما چنین بحثی ممکن است به این نتیجه ختم شود که تسلیم شدن در برابر شرط حماس – توقف جنگ در ازای آزادی گروگانها – دقیقاً همان چیزی است که گروگانگیریهای بیشتری در آینده را تضمین میکند.
و این، برای کسانی که از هر ابزاری، حتی خود گروگانها، برای رسیدن به هدف واقعیشان – یعنی توقف جنگ و سرنگونی دولت نتانیاهو – استفاده میکنند، خطری جدی است.
در این شرایط، تمرکز بر مزایای داشتن گذرنامه خارجی در صورت اسارت، گزینهای امنتر و مطلوبتر است.
این نگاه، بازتاب جهانبینی گستردهتری است: اسرائیل هنوز خانهای واقعی و نهایی نیست.
این نگاه، خریدار هم دارد – و این تقصیر رسانهها نیست.
یهودیان تاریخ طولانی در آوارگی، تبعید و فرار دارند.
بسیاری از آنها هنوز احساس میکنند باید برای «فرار بعدی» آماده باشند.
جای تعجب نیست که کمپین «آزادی گروگانها به هر قیمت» از این سنت تاریخی تبعید و تعقیب بهرهبرداری میکند.
حامیان توافق به هر قیمتی، بارها از احساسات شخصی و دردناک گروگانها بهره گرفتهاند تا اهداف مهمتری را پیگیری کنند؛ از جمله پایان جنگ و برکناری نتانیاهو.
ستاد گروگانها هم بخشی از همین مسیر است.
خانوادههای عضو آن، هرکدام با شیوهای متفاوت، پیام واحدی را منتقل میکنند: «هدف اصلی جنگ، آزادی گروگانهاست – و پس از تحقق آن، میتوان جنگ را متوقف کرد.»
لیئور حورِو، مشاور رسانهای که در آغاز ریاست این ستاد را برعهده داشت، پس از هفت ماه بهدلیل سبک گفتارش کناره گرفت و اخیراً به نقش پیشین خود بازگشته است.
او در یادداشتی راهبردی تحت عنوان «اسرائیل متحد میشود»، خط مشی جدید ستاد را تشریح کرده: «هرگونه بیان حزبی برای پایان جنگ، مبارزه ستاد را سیاسی میکند و این به سود دولت است.
بنابراین باید از زبانی متفاوت استفاده کرد.
ستاد باید بازگشت گروگانها را، با تمام بار عاطفی و ارزشیاش، مهمتر از ادامه جنگ نشان دهد.
بحثها باید از منطق فراتر بروند و مفاهیمی مانند غرور، پیروزی، امید و انسجام ملی را جایگزین کنند.»
پس از آزادی عیدان الکساندر، خانوادهاش کنفرانس خبری برگزار کردند.
یائل، مادر او، دقیقاً در مسیر همین راهبرد سخن گفت: «این مسئله نه راست است و نه چپ، نه مذهبی و نه قومی.
این یک موضوع انسانی است.
(...) ملت متحد است؛ ملت خواهان بازگشت همه گروگانهاست – بالاتر از همهچیز.
بالاتر از امنیت اسرائیل، نابودی حماس، خطر شکست و حتی قطعیت تکرار گروگانگیری در آینده.»
در نهایت، گذرنامه آمریکایی فقط بهانهای است برای رسیدن به همان شکست مطلوب و بعد از آن، بله – آن زمان واقعاً به گذرنامه خارجی نیاز خواهیم داشت.